جواز طلاق برای فرد مسلمان
برخی از مخالفین اسلام با انتخاب گزینشی از بعضی نقلهای اختلافی از زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، طلاقهایی را به حضرت نسبت دادهاند و به گونهای آن را مطرح کردهاند که اتهامی متوجه حضرت میشود که از آن مبرا است؛ از برخی آیات قرآن، جواز استفاده پیامبر صلیاللهعلیهوآله از حق طلاق استفاده میشود.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی مورخان نقل کردهاند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله برخی زنان را که با حضرت سازش نداشته یا به زندگی با او راضی نبودند، طلاق داده است؛ ازجمله زنانی که طلاق داده شدند یا تصمیم به طلاق آنان گرفته شد، حفصه، ملیکه، اسماء بنت نعمان، سوده بنت زمعه، ریحانه بنت زید و زنی به نام الکلابیه را ذکر کردهاند. مخالفین اسلام تلاش کردهاند تاریخ زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را مبهم جلوه دهند. بنابراین از بین روایات مضطرب در این باب و گزارشاتی که از زندگی حضرت و همسرانشان به صورت متفاوت نقل شده، یکی از نقلها را گرفته و به گونهای مطرح میکنند که در آن شائبه اتهاماتی علیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله پدید آید که ساحت حضرت از آن مبرا است.
با مطالعه دقیق و علمی این موضوع در قرآن و روایات، میتوان به حقیقت دست یافت؛ ما نخست جواز استفاده پیامبر صلیاللهعلیهوآله از حق طلاق را که در بعضی از آیات، به صراحت عنوان شده، ذکر کرده و بیان میکنیم که طلاق همسر توسط حضرت، خلاف شرع نبوده، اما در واقع به علت اخلاق نیک حضرت، طلاقی صورت نگرفته است.[1]
یکی از آیاتی که جواز طلاق از آن به دست میآید، این است که خداوند فرموده است: «اى پیامبر! اگر زنان را طلاق مىدهید، به وقت عده، طلاقشان دهید و شمار عده را نگه دارید؛ ... اینها احکام خداوند است و هر که از آن تجاوز کند، به خود ستم کرده است».[2] در این آیه، هم پیامبر صلیاللهعلیهوآله و هم امت اسلامی، مورد خطاب هستند؛ زیرا حضرت که سرور مسلمانان است، هرگاه با صیغه جمع مورد خطاب قرار گیرد، همه امت او در این خطاب داخل هستند؛ بنابراین حضرت نیز در این حکم اسلامی، با بقیه امت همراه است.
خداوند در آیه دیگری خطاب به همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است: «شاید اگر شما را طلاق گوید، پروردگارش به جاى شما، زنانى بهتر از شما به او بدهد؛ همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرتکننده، زنانی غیرباکره و باکره!»[3]
در آیات دیگری که در مورد طلاق بیان شده، آمده است: «هرگاه زنان را طلاق دادید و مهلتشان سر آمد، یا آنان را به نیکویى نگه دارید یا به نیکویى رها سازید»[4] و «اگر زنانى را که با آنها نزدیکى نکردهاید و مهرى برایشان مقرر نداشتهاید طلاق گویید، گناهى نکردهاید، ولى آنها را به چیزى در خور بهرهمند سازید».[5] واضح است که اطلاق این آیات نیز شامل پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم هست؛ یعنی طلاق، همان طور که برای مسلمانان مباح است، برای حضرت نیز مباح است و هرگاه لازم باشد و ضرورتی ایجاب کند، حضرت میتواند هر یک از همسرانش را که بخواهد، طلاق دهد.
خداوند بار دیگر خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است: «اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینتهاى آن هستید، بیایید تا شما را بهرهمند سازم و به وجهى نیکو رهایتان کنم».[6] در این آیه لفظ طلاق نیامده، اما از لفظ «أُسَرِّحْکُنَّ» این گونه تفسیر کردهاند: «رهایتان سازم، رها کردنی نیکو و طلاقتان دهم، طلاقی بدون ضرر و دشمنی».[7]
در سبب نزول این آیه گفتهاند: همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله از کمی نفقه و زینتآلات خود، نزد حضرت شکایت کردند و درخواست داشتند که حضرت از انفال و غنائمی که خداوند به او بخشیده است، نسبت به مخارج آنان توسعه و گشایش بیشتری دهد. طبق نقل بعضى از تفاسير، «ام سلمه» از پيامبر صلیاللهعلیهوآله، كنيز خدمتگزارى تقاضا كرد، «ميمونه» حُلهاى خواست و «زينب بنت جحش» پارچه مخصوص يمنى و «حفصه» جامه مصرى، «جويريه» لباس مخصوص و «سوده»، گليم خيبرى! خلاصه، هر كدام درخواستى کردند.[8]
سپس این آیه نازل شد و خداوند به رسولش دستور داد که به آنها بگوید: یکی از این دو را انتخاب کنند: یا طلاق به همراه مال و متاعی که طلاق دهنده به همسر خود در موقع طلاق دادن میدهد، اگر خواستههای دنیایی زنان را دارید و یا زندگی با پیامبر صلیاللهعلیهوآله، همراه با تحمل فقر و محرومیت از زینتهای دنیوی، که در این صورت، اجر و پاداش بزرگشان نزد خداوند در آخرت محفوظ خواهد بود.
از مجموع این آیات، روشن شد که طلاق برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، در هنگام ضرورت، امری مباح و جایز است و هیچ گونه منعی ندارد، همان طور که برای سایر افراد مسلمان مباح است؛ اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله از این حق خود در موارد گوناگونی که در شأن نزول برخی از آیات آمده است، استفاده نکرد و هیچ زنی که مدتی به عنوان همسر، نزد حضرت بوده است، با طلاق از ایشان جدا نشده است.
پینوشت:
[1]. در برخی از ازدواجهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به علت کارشکنی برخی از همسران دیگر، ازدواجی صورت نمیگیرد، که از این موارد به طلاق تعبیر کردهاند.
[2]. سوره طلاق، آیه 1.
[3]. سوره تحریم، آیه 5.
[4]. سوره بقره، آیه 231.
[5]. سوره بقره، آیه 236.
[6]. سوره احزاب، آیه 28.
[7]. روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، ج16، ص4.
[8]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج17، ص300.
افزودن نظر جدید