احتجاج امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیرخم در جنگ جمل
در جنگ جمل، در گفتگوی امیرالمؤمنین (ع) و طلحه، حضرت به حدیث غدیر احتجاج کرد و طلحه آن واقعه را به یاد آورد و منصرف شد. (انصراف از جنگ یا درماندن از پاسخ)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مفتیان وهابی مدعی شدهاند، اگر حدیث غدیر نص در ولایت و امامت است، پس چرا خودِ علی بن ابیطالب علیهالسلام به این واقعه تمسک نکرده است؛ اگر بگویید ایشان تقیه کرده است، حضرت را به ترس متهم کردهاید و چنین چیزی درست نیست. بنابراین عدم احتجاج امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت خود، نشان از قبول و پذیرش خلافت خلفای سه گانه اهل سنت است.
در پاسخ ایشان باید گفت، احتجاج به حدیث غدیر و تمسک به آن، هم در سیره علی بن ابیطالب علیهالسلام و فرزندان بزرگوارش بوده است و هم غیر اهل بیت علیهمالسلام نیز به حدیث غدیر تمسک کردهاند. ابن جزری شافعی مینویسد: «حدیث غدیر از امیرالمؤمنین علیهالسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله متواتر است. گروه زیاد از گروه زیاد نقل کردهاند (در هر طبقه راوی تعداد زیادی وجود دارند.)»(1)
حدیث غدیر توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله در بازگشت از حجة الوداع در غدیرخم صادر گردیده است و از ایشان راویان بسیاری از صحابه نقل کرده و از هر کدام از صحابه نیز افراد بسیاری در هر طبقه، این حدیث را نقل کردهاند؛ اما در مورد تواتر حدیث از امیرالمؤمنین علیهالسلام به این صورت نیست که حضرت علی علیهالسلام یک مرتبه این حدیث را در خطبهای فرموده باشند و افراد بسیاری آن را نقل کرده باشند، بلکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در اثبات حق خود احتجاجاتی داشتند و فضایل خود را در آن احتجاجها بیان میکردند؛ ازجمله آن احتجاجات این است که مخاطبین را به خدا سوگند میدادند، آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره او فرموده باشد: (من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، ...)
یکی از احتجاجات امیرالمؤمنین علیهالسلام که در آن به حدیث غدیر نیز اشاره کردهاند، در گفتگویی است که بین امیرالمؤمنین علیهالسلام و طلحه در جنگ جمل صورت پذیرفت. در واقعه جنگ جمل که بین امیرالمؤمنین علیهالسلام با ناکثین انجام شد، حضرت برای جلوگیری از جنگ، اقدامات مختلفی انجام دادند؛ ازجمله فرستادن نامه به سوی سران ناکثین، فرستادن پیکهای مختلف به سوی سران ناکثین، گفتگوی مستقیم با سران فتنه (طلحه و زبير، هر کدام جداگانه)، استشهاد به قرآن، نصیحت و خیرخواهی و سخنرانی امیرالمؤمنین علیهالسلام در مقابل سپاهیان جمل که آخرین اتمام حجت ایشان بود.
کتابهای حدیثی و تفسیری اهل سنت آوردهاند که در جنگ جمل، در گفتگوی امیرالمؤمنین علیهالسلام و طلحه، حضرت به حدیث غدیر احتجاج کرد و طلحه آن واقعه را به یاد آورد و منصرف شد. (از جنگ منصرف شد، یا از پاسخ به امیرالمؤمنین درماند و از ادامه گفتگو منصرف شد و نزد سپاه خود بازگشت.)
این واقعه را حاکم نیشابوری اینگونه بیان می کند كه «جدّ رفاعة بن أياس مىگويد: من با على در روز جمل بوديم و على علیهالسلام به دنبال طلحه فرستاد و پيام داد كه مرا ملاقات كن. طلحه نزد على علیهالسلام آمد. على علیهالسلام گفت: من با سوگند به خدا از تو مىپرسم: آيا شنيدى كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىگفت: (مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاَهُ. اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ؟) طلحه گفت: آرى! على علیهالسلام گفت: پس چرا با من جنگ مىكنى؟! طلحه گفت: به خاطر نداشتم! و بنابراين از كارزار منصرف شد (و يا اينكه از نزد حضرت برگشت.)»(2) زمخشری،(3) بیهقی،(4) ابن عساکر،(5) خوارزمی،(6) سبط ابن جوزى،(7) هيثمى(8) از طريق بزار(9) و ابن حجر عسقلانى(10) از طريق نسائى و متقی هندی(11) نیز این جریان را نقل کردهاند.
مسعودی نیز چنین روایت می کند که «چون زبير برگشت، على عليهالسلام طلحه را فرا خواند و صدا زد: اى أبامحمّد! چه باعث شده است كه خروج كردى؟! طلحه گفت: خونخواهى عثمان. على علیهالسلام گفت: خداوند بكشد هر كدام از ما را كه در خون عثمان بيشتر سهيم بودهايم. آيا نشنيدى كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىگفت: خداوندا! تو ولايت آن كس را داشته باش كه او ولايت على علیهالسلام را بر عهده گرفته است و دشمن بدار آن كس را كه با على علیهالسلام دشمنى كند؟ و تو اولين كسى هستى كه با من بيعت كردى و سپس بيعت خود را شكستى و خداوند مىفرمايد: «پس كسى كه بيعت خود را بشكند او إقدام بر شكستن بر عليه نفس خود كرده است»؟ طلحه گفت: از خدا آمرزش مىطلبم و سپس بازگشت.»(12)
از این گزارشات تاریخی مشخص می شود على علیهالسلام پس از نصیحت طلحه و یادآوری برخی مطالب و حوادث دوران حیات رسول خدا صلىاللهعليهوآله همچون ماجرای غدیر، طلحه را متوجه اشتباهش کرد و او نیز همانند زبیر دست از جنگ کشید و کنار رفت، ولی برخی نصوص از حضور طلحه تا آخرین لحظات در جنگ و تشویق دیگران برای جنگیدن با امیرالمؤمنین علیهالسلام پرده برمیدارند.
پینوشت:
1. ابن جزری، اسنی المطالب، ص48. «هذا حديث حسن من هذا الوجه، صحيح من وجوه كثيرة تواتر عن امير المؤمنين على، و هو متواتر ايضا عن النبى ص، رواه الجم الغفير عن الجم الغفير، و لا عبرة بمن حاول تضعيفه ممن لا اطلاع له فى هذا العلم.»
2. حاکم نیشابوری، المستدرك، دار الكتب العلمية، ج3، ص419، ح 5594.
3. زمخشری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربی، ج2، ص630. «... قال كنا مع على يوم الجمل فبعث إلى طلحة فقال له: نشدتك الله، ألم تسمع رسول الله ص يقول فذكره، فقال: نعم. قال: فلم تقاتلنی؟ قال: لم أذكره وانصرف طلحة.»
4. بیهقی، الاعتقاد والهداية إلى سبيل الرشاد، دار الآفاق الجديدة، ص371. «أَنَّ عَلِيًّا بَعَثَ إِلَى طَلْحَةَ يَوْمَ الْجَمَلِ فَأَتَاهُ فَقَالَ: نَشَدْتُكَ اللَّهَ، هَلْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمْ وَالِ مَنْ وَالِاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»، قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَلِمَ تُقَاتِلُنِی؟ قَالَ لَمْ أَذْكُرْ، قَالَ: فَانْصَرَفَ طَلْحَةُ.»
5. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نشر دار الفكر، ج25، ص108. «أنشدك أسمعت رسول الله ص يقول من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه قال نعم وذكره قال فلم تقاتلنی؟»
6. خوارزمی حنفی، مناقب امیرالمؤمنین، مؤسسه نشر اسلامی، ص183. «نشدتك الله هل سمعت رسول الله يقول: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه، قال نعم، قال فلم تقاتلنی؟ قال: لم اذكر، قال فانصرف طلحة.»
7. سبط بن جوزى، تذكرة خواص من الامة، نشر المجمع العالمی لاهل البيت عليهمالسلام، ج1، ص380. «و فی رواية، أنّ عليّا ع قال لطلحة: «نشدتك اللّه، ألم تسمع رسول اللّه ص يقول: من كنت مولاه فعليّ مولاه؟»، فقال: بلى و اللّه، ثمّ انصرف عنه.»
8. هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، نشر مكتبة القدسی، ج9، ص107. «وَعَنْ نَذِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيًّا يَقُولُ يَوْمَ الْجَمَلِ لِطَلْحَةَ: أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا طَلْحَةُ، سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: "اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ "؟ قَالَ: بَلَى، فَذَكَرَ وَانْصَرَفَ.»
9. بزار، البحر الزخار (مسند البزار)، مكتبة العلوم والحكم، ج3، ص171. «... قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيًّا، رَحِمَهُ اللَّهُ، يَقُولُ: يَوْمَ الْجَمَلِ لِطَلْحَةَ: أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا طَلْحَةُ أَمَا سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؟ قَالَ: بَلَى قَالَ: فَذَكَرَهُ وَانْصَرَفَ.»
10. ابن حجر عسقلانی، تهذيب التهذيب، مطبعة دائرة المعارف النظامية، ج1، ص391. «إياس بن نذير يروى عن شبرمة بن الطفيل عن علی روى عنه أبوحيان التيمی يعد فی الكوفيين.»
11. متقی هندی، کنز العمال، مؤسسة الرسالة، ج11، ص333، ح 31662. «انشدک الله أسمعت رسول الله یقول من کنت مولاه ...»
12. مسعودی، مروج الذهب، دار الفکر، ج2، ص373. «ثم نادی علی رضی الله طلحة حین رجع الزبیر ...»

افزودن نظر جدید