الهی بودن مقام امامت
اگر حضرت علی (ع) خلافت خلفا را مشروع می دانست، چرا در روز شورای شش نفره، هنگامی که سه بار به حضرت پیشنهاد دادند که بر طبق سنت خلیفه اول و دوم رفتار کند تا با او بیعت کنند، حضرت با قاطعیت تمام رد کرده، اعلام کرد معیار و ملاک حکومت من فقط کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدر علی قلمداران، یکی از بزرگان فرقه قرآنیون شیعه، منکر امامت حضرت علی (علیهالسلام) و سایر ائمه (علیهمالسلام) است؛ وی مخالف انتصابی بودن امامت از جانب خداوند است. او برای این مخالفت، به دلایلی از جمله به نامه ششم نهج البلاغه استدلال می کند.
او می گوید: اگر اهل بیت (علیهمالسلام) قائل به انتصابی و الهی بودن امامت امامان معصوم (علیهمالسلام) بودند، چرا در بسیاری از موارد [مانند نامه ششم نهج البلاغه که نامه حضرت خطاب به معاویه است] به جای اینکه به آیات و روایات نبوی درباره امامت خود استناد کنند به بیعت مردم و انتخاب مردمی خود متمسک شده اند؟ وی نتیجه می گیرد که با توجه به این سخنان معلوم می شود دیدگاه اهل بیت (علیهمالسلام) از ابتدا بر شورایی و انتخابی بودن امامت و خلافت استوار است.[1]
در مقابل این سخنان قلمداران باید بگوییم:
آنچه مسلم است، حضرت علی (علیهالسلام) در این نامه در مقام بیان یک قاعده کلی کلامی نیست، بلکه در مقام احتجاج با دشمن عنودی است که معتقد به مشروعیت خلافت خلفاء از طریق بیعت مهاجرین و انصار بود؛ یعنی از باب استدلال به خصم از راه عقاید و افکار و اعمال خود اوست، که از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هی احسن» تعبیر می شود.
به عبارت دیگر، حضرت علی (علیهالسلام) به معاویه که از طرف عمر و عثمان استاندار و حاکم شام بود و آن دو را خلیفه مشروع می دانست، خطاب کرده و می فرماید: اگر از نظر تو معیار مشروعیت خلافت آنان، اجتماع مهاجرین و انصار بود، همان معیار در خلافت من نیز وجود دارد.
این فرمایش حضرت، در برابر استدلال سخیف معاویه است که دلیل تسلیم نشدن خویش در برابر حضرت را، سرپیچی مردم شام از بیعت با حضرت عنوان کرده بود: «واما قولک انّ بیعتی لم تصحّ لانّ اهل الشام لم یدخلوا فیها کیف وانّما هی بیعة واحدة، تلزم الحاضر والغائب، لا یثنی فیها النظر، ولا یستانف فیها.[2] اما گفتار تو که به خاطر بیعت نکردن اهل شام، خلافت مرا زیر سؤال بردی، سخنی بیاساس و سخیف است؛ زیرا بیعتی که با خلیفه مسلمین در مرکز حکومت اسلامی انجام میگیرد، رعایت آن بر تمام حاضران و غائبان لازم است و کسی حق ندارد در آن تجدید نظر کند و یا بیعتی جدید را از سر گیرد.»
همچنین باید در مقابل این سخنان قلمداران گفت که اگر حضرت علی (علیهالسلام) خلافت خلفا را مشروع می دانست، چرا در روز شورای شش نفره، هنگامی که سه بار به حضرت پیشنهاد دادند که بر طبق سنت خلیفه اول و دوم رفتار کند تا با او بیعت کنند، حضرت با قاطعیت تمام رد کرده، اعلام کرد معیار و ملاک حکومت من، فقط کتاب خدا و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است و با وجود این دو، نیازی به ضمیمه کردن سیره دیگری نیست.[3]
پینوشت:
[1]. حیدر علی، قلمداران، خلافت و امامت، ص18-30.
[2]. ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة والسیاسة، ج1، ص113.
[3]. یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص162، دار صادر - بیروت.
افزودن نظر جدید