تفرقه بینداز و حکومت کن

  • 1400/12/21 - 12:57
قدرتهای استعماری برای سلطه خود بر کشورهای ضعیف و به غارت بردن ثروت های مادی و معنوی آنان، همواره با موانع عمده‌ ای روبر بوده‌ اند، اما آنچه در میان این عوامل، توانسته همیشه مانع عمده و سد محکمی در برابر این اهداف استعماری باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم بوده است؛ مخصوصاً دین اسلام که همیشه مورد اعتراف استعمارگران نیز بوده است.
تفرقه بینداز و حکومت کن

یکی از گام های مهمی که استعمار برای ایجاد جو تفرقه، تکفیر و اختلاف بین مسلمین و تضعیف اسلام برداشته و بر می‌ دارد، جریان فرقه سازی و ساخت مذاهب استعماری است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قدرتهای استعماری و استکباری برای حاکمیت و سلطه شیطانی خود بر سایر کشورها در جستجوی زمینه‌ های حاکمیت هستند. شعار کهنه و همیشگی آنها، سیاست «جدایی بیانداز و حکومت کن» بوده که یکی از مهمترین راههای رسیدن به این سیاست شیطانی، ایجاد جو ناسالم و تکفیر در جامعه است.

بنابراین استعمار را می‌ توان یکی از علل و عوامل عمده و اساسی ایجاد جو تکفیر و تفرقه در جوامع اسلامی و بدبینی نسبت به شخصیتهای اسلامی به شمار آورد.

قدرتهای استعماری برای سلطه خود بر کشورهای ضعیف و به غارت بردن ثروتهای مادی و معنوی آنان، همواره با موانع عمده‌ای روبر بوده‌ اند، مانند: ملیت، زبان، فرهنگ و مذهب. برخی از این عوامل، تنها برای مدتی کوتاه مؤثر بوده و در برهه‌ ای از زمان توانسته در برابر هجوم همه جانبه استعمار مقابله کند، ولی به تدریج  کارآیی خود را از دست داده است.

اما آنچه در میان این عوامل، توانسته همیشه مانع عمده و سد محکمی در برابر اهداف استعماری باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم بوده است. آن هم دین اسلام و این چیزی است که همیشه مورد اعتراف استعمارگران بوده است.

در دین مبین اسلام و به ویژه در مذهب شیعه، عالمان دین سِمت جانشینان و وارثان پیامبران و نائب امام زمان (عج) را دارند. در نتیجه مردم به دستورات آنان، به عنوان دستور خدا و رسول می‌ نگرند و خود را ملزم به اطاعت از آنان می‌ دانند. طبیعی است جامعه‌ ای که از تعالیم آنچنانی و محافظین و مرزبانانی این چنین هوشیار و بیدار برخوردار باشد، برای بیگانگان به سادگی امکان نفوذ و هدایت سرنوشت مردم نیست و این نگرانی همیشه در کشورهای اسلامی، برای استعمارگران وجود داشته و دارد. لذا یکی از جاسوسان کهنه کار انگلیس، وقتی موانع و مشکلات سر راه استعمار کهن [انگلیس] در سرزمینهای اسلامی را بر می‌ شمرد، بیش از همه به مسئله اسلام و روحانیت اشاره می‌ کند.

وی می‌گوید: نفوذ معنوی اسلام در مردم این نواحی که از نیرومندی و ثبات کامل برخوردار بود و می‌ توان گفت یک مسلمان عادی، از نظر مبانی اعتقادی با یک کشیش مسیحی رقابت می‌ کرد. اینان به هیچ عنوان دست از دین خود بر نمی‌ داشتند. در بین مسلمانان، پیروان مذهب تشیع که در سرزمین ایران سکونت دارند، از حیث عقیده و ایمان، استوارتر و طبعاً خطرناکترند.[1]

یکی از گام های مهمی که استعمار برای ایجاد جو تفرقه، تکفیر و اختلاف بین مسلمین و تضعیف اسلام برداشته و بر می‌ دارد، جریان فرقه سازی و ساختن مذاهب استعماری است، تا بدین وسیله علاوه بر نابودی اسلام و عقاید مذهبی مسلمانان، هدف اصلی خود را که ایجاد تفرقه و تشتت در صفوف مسلمین است را پیاده کنند.

تا جایی که به جاسوس های خود در خاورمیانه دستور می‌د هند که: «نشر و تبلیغ این مذاهب جعلی، نبایستی منحصر و محدود در مراکز تشیع باشد؛ بلکه در میان فرق اربعه اهل تسنن نیز باید مذاهبی از این دست به ترتیبی که یاد شد، انتشار یابد و اختلافات و منازعات شدیدی بین این فرقه‌ها برپا گردد تا بدانجا که هر فرقه، خود را مسلمان واقعی و دیگران را مرتد، کافر و واجب القتل پندارند.»[2]

پی‌نوشت:
[1]. خاطرات مستر همفر، ترجمه ساناز شیرین زاده، طاهریان، 1380، ص17 - 19.
[2]. همان، ص31.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.