سن عائشه هنگام ازدواج با پیامبر چقدر بوده است؟
میگویند: عائشه 6 یا 7 ساله بوده که به عقد پیامبر درآمد و بعد از هجرت به مدینه به خانه ایشان منتقل شد و در آن موقع، 9 ساله بوده است، و از خود وی اینگونه روایت شده است[1] و گفتهاند چنان کودک بوده که بسیاری از قرآن را بلد نبود،[2] یا اینکه خانوادهاش او را به مراقبت از خمیر میگماردند، اما او میخوابیده و بز میآمد و آن را میخورد،[3] و آنکه با کودکان مشغول بازی بود، که پیامبر به خواستگاری او آمده است.
البته زنان معمولاً تمایل دارند مقدار سن خود را کاهش دهند؛ اما آیا واقعاً در آن زمان مرسوم و متعارف بوده که خواستگاری و عقد، چند سال به طول بینجامد، سپس با فاصله بسیار زیاد، ازدواج صورت گیرد یا این از اختصاصات عائشه است؟!!! ازدواج مردی 50 ساله و همسر مرده، با یک دختر بچه، چه معنی میدهد؟!!!
ما میگوییم: این مطلب صحیح نیست، و سن ایشان بسیار بیشتر بوده است. زیرا:
1. ابن اسحاق میگوید: عایشه در ابتدای بعثت اسلام آورد و میگوید: وی در آن موقع صغیر بوده است و او بعد از18 انسان اسلام آورد.[4] پس باید در ابتدای بعثت، وی بالغ یا حداقل ممیز بوده باشد، حال اگر سن عائشه را هنگام بعثت، مثلا 7 سال قرار دهیم، درهنگام عقد، باید 17 ساله و درهنگام هجرت، 20 ساله باشد، و ازدواج پس از هجرت صورت گرفته است.
2. در مقام رفع تنافی بین فرمایش پیامبر در حق حضرت فاطمه، «سرور زنان جهانیان» و بین آنچه به ایشان (صلیاللهعلیهوآله) نسبت داده شده که: «کامل نشده است از زنان، جز مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون، و همانا فضل عایشه بر زنان، مانند فضل تلیت (اشکنه) بر سایر غذاهاست(؟!!)»[5]
طحاوی میگوید: احتمالاً این حدیث (حدیث فضل عائشه)، قبل از بلوغ فاطمه و استحقاق آن مرتبه که رسولخدا برای ایشان ذکر کرده، صادر شده باشد، تا آنکه گوید: هر فضیلتی که برای غیر فاطمه ذکر شده، از آنچه احتمال میرود آن فضیلت را فاطمه داشته باشد، احتمال دارد در زمان کودکی ایشان و قبل از بلوغشان بوده باشد.[6] این کلام طحاوی در حالی است که اندکی پیش از آن، وی جزم کرده است که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) هنگام رحلت، 25 سال سن داشته است،[7] و این یعنی از دیدگاه ایشان، حضرت زهرا 2 سال قبل از بعثت بهدنیا آمدهاند و فرض آن است که در وقتی که حضرت زهرا کودک بوده، عایشه بالغ و کامل بوده است؛ پس میبایست عایشه چندین سال قبل از بعثت بهدنیا آمده باشد.
3. ابن قتیبه میگوید: عایشه در سال 58 هـ.ق وفات کرد - و در نزد دیگران 57- و عمر وی نزدیک 70 سال بوده است.[8] به انضمام این مطلب که برخی میگویند رحلت حضرت خدیجه، 3 سال قبل از هجرت و برخی 4 سال وبرخی 5 سال گفتهاند، و خود عائشه میگوید در9سالگی با پیامبر ازدواج کردم؛ پس عائشه در سال بعثت یا قبل از آن بهدنیا آمده است، و قبل از بعثت ارجح است، بهدلیل آنچه در مستند شماره 1 و 2 گفته شد، و باید سن عایشه هنگام عقد، در سال 10 بعثت، بیش از 6 سال باشد و بین 13 تا 17 بوده است.
4. از تعدادی از روایات، به صراحت استفاده میشود که عایشه، قبل از پیامبر ازدواج کرده بود و شوهری به نام جبیر بن مطعم داشته است،[9] و مؤیداتی نیز دارد[10] البته در اینکه پیامبر پس از وفات حضرت خدیجه، بلافاصله ازدواج کرده باشد، جای شک و تردید است، زیرا روایتی هست که سه سال بعد با او ازدواج کردند[11] و برخی گفتهاند، سال 2 یا 3 هجرت ازدواج صورت گرفته است.[12]
5. از برخی نقلها نیز استفاده میشود که عایشه از شوهر اول خود، فرزندی به نام عبدالله داشته است؛ هر چند سعی بسیار شده منظور از (فرزندت) در روایت را به جای عبدالله بن جبیر به خواهرزاده عایشه، عبدالله بن زبیر حمل کنند!!![13]
6. اسماء دختر ابوبکر، خواهر عایشه را گفتهاند که بعد از 17 انسان اسلام آورد و در سال 73هـ.ق فوت کرد و عمر او نزدیک به صد یا کمی بیشتر بوده است، و گفته شده، اسماء، قبل از بعثت به 27 سال[14] یا 17 سال[15] بهدنیا آمد، و تصریح شده که او 10 سال بزرگتر از عایشه بوده است،[16] بنابراین باید عائشه حداقل 7 سال قبل از بعثت بهدنیا آمده باشد، و بر این اساس، سن او هنگام هجرت حداقل 20 سال خواهد بود، اگر نگوییم که بیشتر بوده است.[17]
پینوشت:
[1]. «عن عائشه قالت تزوجنی رسول الله ...و انا بنت(ابنة) ستّ أو سبع و بنی بی و أنا بنت(ابنة) تسع.../ألعب مع الجواری»
ابنسعد، طبقات، ج8، ص58.
ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج3، ص199.
عسقلانی، الاصابة، ج4، ص359.
طبری، تاريخطبری، ج2، ص118.
ابن عبدالبر، الاستیعاب، باب عائشه بنت ابیبکر، ص608.
عسقلانی، تهذيبالتهذيب، ج12، باب عائشه، ص463.
ابن اثیر، أسد الغابة، باب عائشه، ج3 ص383.
ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص190.
[2]. در ماجرای إفک، به نقل از خود عائشه: «أنا جاریة حدیث السن، لا أقرأ کثیرا من القرآن.»
طبرانی، المعجم الکبیر، ج23، ص69، قاهره، چاپ دوم مكتبة ابن تيمية.
[3]. البانی، مختصرصحیحالامامالبخاری، باب حدیث الافک، ج3، ص57، ریاض، مکتبة المعارف للنشر والتوزیع.
[4]. ابنهشام، سيرة ابنهشام، ج1، إسلام أسماء و عائشة إبنتی أبی بکر، ص271.
نووی، تهذيب الاسماء و اللغات، ج2، ص351 و 329 از ابن ابیخيثمة درتاريخ وی از ابناسحاق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
مقدسی، البدء و التاريخ، ج4، ص146. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «...فضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام.»
البانی، مختصر صحیح الامام البخاری، باب فضل عائشه، ج2، ص517.
ابنکثیر، السيرةالنبوية، ج2، ص137.
[6]. طحاوی، مشكلالآثار، ج1، ص52. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. همان، ص47. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. ابن قتیبه، المعارف، ص59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. «فقال(أبوبکر): ...إني كنت أعطيتها(عائشه) مطعما لابنه جبير، فدعنی حتى أسلها منهم فاستسلّها منهم، فطلقها، فتزوجها رسول الله»
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
«كان ابو بكر قد زوجها(عائشه) جبير بن مطعم، فخلعها منه، فزوجها رسول الله»
طبرانی، المعجم الکبیر، ج23، ص26.
[10]. «فقال أبو بكر: يا رسول الله، قد كنت وعدت بها، أو ذكرتها لمطعم بن عدي بن نوفل بن عبد مناف، لابنه جبير، فدعني حتى أسلها منهم، ففعل، ثم تزوجها رسول الله»
ابنسعد، الطبقات، ج8، ص58.
بغدادی، المحبر، ص80 و81.
«فسلّها (أبوبکر) سلّاً رفیقاً»
بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص409.
«كانت(عائشه) مسماة لجبير بن مطعم» ابن جوزی، صفة الصفوة ج 2 ص 15.
قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص164.
ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج8، ص232.
[11]. ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج14، ص22.
[12]. سعید ایوب، زوجات النبی، ص47.
[13]. «عن عائشة:أنها قالت: يا رسول الله، كل صواحبي (أو كل نسائك، أو كنيت نساءك فأكنني، أو) لهن كنى.قال: فاكتني بابنك عبد الله.قال الراوي: يعني عبد الله بن الزبير، و هو ابن أختها أسماء بنت أبي بكر»
ابوداود، السنن، ج4، ص294. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
«فکانت(عائشه) تدعی بأم عبدالله»
طبرانی، المعجم الکبیر، ج23، ص18. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
امام احمد بن حنبل، مسند، ج6، ص186. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
امام نووی، الاذکار النوویه، ص295.
[14]. هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص260.
عینی، عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج2، ص93.
طبرانی، المعجم الکبیر، ج24، ص77.
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج69، ص9.
نووی، تهذیب الاسماء، ج2، ص593 و597 و598.
ابناثیر، اسد الغابة، ج5، ص392.
ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج8، ص14.
[15]. طبرانی، المعجم الکبیر، ج24، ص77.
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج69، ص9.
[16]. ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص616.
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج69، ص8 و9.
نووی، تهذیب الاسماء، ج2، ص593.
بیهقی، السنن الکبری، ج6، ص204.
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج2، ص295، وج3، ص380.
عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج2، ص398.
کحلانی، سبل السلام، ج1، ص39.
ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص354.
ابنکثیر، البدایه والنهایه، ج8، ص381 و346.
ملاعلیقاری، مرقاة المفاتیح، ج1، ص731.
ابناثیر، اسد الغابه، ج5، ص392.
[17]. جهت اطلاع بیشتر به کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم (اثرمحققعالیقدر سیدجعفرمرتضیعاملی) ج3، 4، 12 و 13 رجوع شود.
افزودن نظر جدید