علمای اهل سنت منکر فضائل معاویه هستند

  • 1396/11/11 - 19:36
بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اختلافات و حوادث ناگواری روی داد، و یکی از این حوادث ناهنجار جعل روایات و احادیث دوروغی بود که افراد مغرض و انسانهایی که به خاطر مطامع دنیایی آنها را وضع کرده آن را به افرادی به مانند خلفای غاصب و عمّال آنان به مانند معاویه بن ابی سفیان نسبت دادند. افرادی فاسقی که لیاقت حکمرانی و خلافت بر مسلمانان را نداشتند و اینان هم با زور و تبلیغات وسیع بر عرصه حکومتی مسلمین تاختند و خود را خلیفه نامیدند

همگان می‌دانند که بعد از رحلت پیامبر اکرم، اختلافات و حوادثی بزرگ میان مسلمانان پدید آمد که برخی از آنها سبب شد تا زمینه برای احادیث جعلی و ساختگی شیوع پیدا کند. این حوادث عبارت بودند از موضوع خلافت و جانشینی آن رسول خاتم و همچنین روی کار آمدن افرادی فاسق به مانند معاویه و... لذا فرصت طلبان برای استحکام فرمانروایی و حکومت بر مردم، اولاً: دست به تبلیغات و جعل حدیق در فضائل بنی‌امیه زدند، و ثانیاً: سرکوبی و نابودی مخالفین خود کردند، اما از آنجایی که هیچ گاه خورشید پشت ابرها باقی نمی‌ماند، لذا این احادیث در بوته‌ی نقد و بررسی قرار گرفتند و صحیح از غیر صحیح تمییز و جدا شدند. در مورد معاویه و احادیثی که درباره‌ی او بیان شده است را بسیاری از علمای اهل سنت منکر آن شده‌اند که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌کنیم که بزرگان اهل سنت آن را در کتب خود آورده‌اند و آن مقداری هم که وارد شده جملگی احادیث مرفوعه و غیر صحیح می‌باشند که درباره‌ی معاویه بیان کرده‌اند.
حاکم می‌گوید: از ابوالعباس محمد بن یعقوب بن یوسف شنیدم که گفت:، از پدرم شنیدم که گفت: از اسحاق بن ابراهیم حنظلی شنیدم که گفت: «لایصح فی فضل معاویه حدیث[1] هیچ حدیثس در فضیلت معاویه صحیح نیست». و از طرف دیگر بخاری صاحب کتاب صحیح معروف در نزد اهل سنت چون حدیث صحیحی در فضائل معاویه نیافته، در صحیح خود هنگام شمردن مناقب و فضائل صحابه نوشته است- باب ذکر معاویه[2]- و نگفته است، باب مناقب و فضائل معاویه. و همچنین ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری نوشته است که: بخاری با این گفتار و سخن خود اشاره به جعلی بودن فضائل معاویه و اصل و اساس نداشتن آنها می‌کند و درباره‌ی معاویه هم اگر احادیث زیادی نقل شده باشد، هیچ یک از آنها صحیح نیست و سند ندارد...[3].
جالب این که مسلم نیشابوری و ابن ماجه چون احادیث قابل توجهی در فضائل معاویه پیدا نکردند، در هنگام شمردن مناقب صحابه در کتاب صحیح و سنن خود از نام بردن معاویه چشم پوشی کرده‌اند. و فقط ترمذی تنها این حدیث را ذکر می‌کند که: «اللهم اجعله هادیاً مهدیاً واهد به[4] خدایا او را هدایتگر و هدایت شده قرار بده و به وسیله او هدایت کن» و در دنباله این حدیث می‌نویسد که این حدیث حسن است اما غریب و نامأنوس است و ما شما را به بطلان آن آگاه ساختیم. صاحب کتاب میزان الاعتدال می‌نویسد که: در سند این حدیث، عمرو بن واقد دمشقی است که یکی از دروغگویان می‌باشد.[5] و یا در شرح حال حافظ نسایی، صاحب کتاب سنن مشهور نوشته‌اند که وقتی به دمشق وارد شد، اهالی آنجا از او درخواست کردند که حدیثی در فضیلت معاویه بگوید و او در جواب گفت: «أما یکفی معاویه أن یذهب رأساً برأس حتی یروی له فضائل[5] آیا سر به سر برای معاویه کافی نیست –یعنی نه به ضرر و نه به نفعش چیزی بگویم- و انتظار دارید که برای او فضیلت هم ذکر کنم؟ و اهالی دمشق بلند شدند و او را از مسجد با کتک بیرون انداختن و نوشته‌اند که با این ضرب و شتم مریض شد و در مکه از دنیا رفت.
ابن تیمیه در کتاب خود نوشته است که: «طائفه وضعوا لمعاویه فضائل و رووا احادیث عن النبّی فی ذلک کلّها کذب[7] گروهی درباره‌ی معاویه فضائلی جعل کرده و روایاتی را از پیامبر نقل کرده‌اند که همگی دروغ است». فیروزآبادی و عجلونی دو عالم دیگر اهل سنت در کتابهای خود سفر السعاده و کشف الخفاء نوشته‌اند که: «باب فضائل معاویه لیس فیه حدیث صحیح – یعنی در باب فضائل معاویه حدیث صحیحی نیامده است».[8] عینی عالم دیگرشان در کتاب خود نوشته است که: «فان قلت، قد ورد فی فضله یعنی معاویه احادیث کثیره، قلت: نعم، ولکن لیس فیها حدیث صحیح یصحّ من طرق الاسناد نصّ علیه اسحاق بن راهویه و النسایی و غیرهما فلذلک قال- یعنی البخاری- باب ذکر معاویه و لم یقل فضیله و لامنقبه[9] اگر بگویی درباره‌ی فضیلت معاویه احادیث زیادی نقل شده است می‌گوییم آری، اما در میان آنها حتی یک حدیث صحیح و با سند صحیح وجود ندارد. و اسحاق بن راهویه و نسایی و دیگران بر این مطلب تصریح کرده‌اند، از این رو بخاری نوشته است باب ذکر معاویه و ننوشته است باب فضیلت و منقبت معاویه». شوکانی در کتاب خود نوشته است: «اتفق الحفّاظ علی انّه لم یصح فی فضل معاویه حدیث[10] حافظان اتفاق نظر دارند که هیچ حدیثی درباره‌ی فضیلت معاویه صحیح نیست». تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان.

پی‌نوشت:

[1]. اللآلی المصنوعه، سیوطی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص424.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، مطبعه الهندی، دمشق، سوریه، ج3 ص1373 باب28.
[3]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج7 ص104.
[4]. سنن ترمذی، ترمذی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص645 حدیث 3842-3843.
[5]. میزان الاعتدال، ذهبی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص291 رقم6465.
[6]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج11 ص140 حوادث303هجری.
[7]. منهاج السنه، ابن تیمیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص207.
[8]. کشف الخفاء، عجلونی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص420.
[9]. عمده القاری، عینی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج16 ص249 شماره 254.
[10]. الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، شوکانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص423 حدیث162.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.