تبلیغ مسیحیت در قلمرو اسلام

  • 1393/09/12 - 10:48
نظام حقوقی اسلام با حفظ شرایطی به دولت اسلامی اجازه می‌دهد که با پیروان ادیان الهیِ منسوخ یعنی اهل کتاب (یهود و نصاری) که به طور دائم در قلمرو دولت اسلامی اقامت داشته باشند، قرارداد «ذمّه» ببندد. از شرایط ذمّه یکی آن است که ذمّیون دست به تبلیغ مذهب خود نزنند. نظام روابط بین‌المللی اسلام از دیدگاه فقهی، مردم جهان را به چهار دسته مختلف یعنی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظام روابط بین‌المللی اسلام از دیدگاه فقهی، مردم جهان را به چهار دسته مختلف یعنی مسلمان، اهل کتاب (یهود و نصاری)، کسانی که اهل کتاب بودن ایشان محل شبهه است (صابئیان و زرتشتیان و...) و کافران تقسیم می‌کند. طرح «بلوک بندی جهانی» از نظر اسلام، از دو منظر مختلف (دیدگاه فکری-عقیدتی و دیدگاه حقوقی-سیاسی) قابل بررسی است. قرآن مجید، در عین نفی کفر و الحاد، اکراه در دین و تحمیل عقیده یا تفتیش عقاید را تجویز نمی‌کند و اهل کتاب را به همزیستی مسالمت‌آمیز می‌خواند: «یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم؛[آل عمران/ 64] بگو اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است». و همچنین مطابق منشور مدینه یعنی نخستین قانون اساسی جهان و به تعبیری دیگر اولین قرارداد بین‌المللی در اسلام، جامعه مسلمان و یهودیان مدینه، حفظ امنیت داخلی و خارجی مدینه را بالاتفاق به عهده گرفتند و نه تنها یهودیان و مسلمانان هر دو در دین خود آزاد معرفی شدند، بلکه مسلمانان با یهودیان در مبارزه با دشمنان خود ائتلاف کردند و بعد از آن نیز با مسیحیان نجران پیمان صلح دائم منعقد کردند و از آن پس نصارای نجران با پرداخت جزیه از حمایت مسلمین برخوردار شدند. قاعده فقهی «لهم ما للمسلمین و علیهم ما علی المسلمین» که منطوق حدیث نبوی و مفهوم فرمان علوی است، اهل ذمه را در سود و زیان با مسلمانان شریک و مساوی قرار می‌دهد.

یکی از اصول مسلم در روابط حسنه بین جامعه اسلامی و ادیان اقلیت (اهل کتاب)، آزادی عقیده و تدیّن ذمّیون، توأم با ممنوعیت ایشان از تبلیغ و ترویج آیین خود در بین مسلمانان یعنی ممنوعیت ایشان از القاء شبهه یا تسهیل ارتکاب جرم ارتداد بین مسلمانان است. توجیه این محدودیت، در حقیقت همان حفظ نظم عمومی و اخلاق حسنه در جامعه اسلامی است که عیناً در بند 2 ماده 29 اعلامیه حقوق بشر و بند 3 ماده 18 میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز به عنوان محدودیتی مشروع بر آزادی مذهب پذیرفته شده است؛ لذا نقض این شروط، به قول بسیاری از فقهای امامیه، امام را در قتل یا اسارت یا تبعید یا مصادره اموال شخص نقض کننده مخیر می‌کند.

مبشران مسیحیت در ایران پیش از اسلام

مسیحیان که در امپراتوری روم تحت تعقیب بودند، در عهد حکومت پارتیان یعنی در حدود سال 100 میلادی، مسیحیت را به قلمرو ایران وارد کردند و بعد از آن جمعی به بین‌النهرین و جمعی دیگر به مناطق شمال غرب ایران (ارمنستان و آذربایجان غربی) آمدند؛ تا جایی که مسیحیت پیش از سال 300 میلادی دین رسمی ارمنستان شده بود. مسیحیان در عصر اشکانیان و ساسانیان، با رفاه و آسودگی در ایران می‌زیستند، تا آنکه به دستور یک روحانی زرتشتی، متدیّنان به ادیان دیگر از جمله مسیحیان مورد تعقیب قرار گرفتند. همچنان که بعد از غلبه شاپور یکم (241-271 م) بر امپراتور روم به سال 260 میلادی، اسیران جنگی بسیاری از قلمرو روم به خوزستان آمدند که حضور آنان در ایران، بی گمان توأم با انتشار افکار و باورهای ایشان از جمله اعتقادات مسیحی در میان ایرانیان بوده است؛ زیرا شاپور به این اسیران مسیحی اجازه داد که بدون محدودیت به دین خود عمل کنند.

در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم میلادی، مانوی‌گری در بین‌النهرین و حوالی تیسفون تضعیف شد و در عوض، مسیحیت که از سوریه به ایران و ارمنستان رسیده بود، در این منطقه قوّت گرفت؛ تا بدان جا که عبادتگاه های مانوی به دیرها و صومعه‌های مسیحی تبدیل شد، بلکه اندک اندک، در تمام سرزمین‌های ایرانی تا حدود فرارود در شمال، و سِند در جنوب، صومعه‌ها و کلیساهای بسیار ساخته شد و مخصوصاً پس از آنکه دولت روم شهرهای نصیبین و ادسا را بعد از جنگ‌های ایران و روم (337-363 م) به ایران واگذار کرد، شهر ادسا مرکز بزرگ مسیحیت شد. نفوذ مسیحیت در ایران پیش از اسلام به اندازه‌ای زیاد بود که ویدن‌گرن مدعی است: «تسخیر ایران به دست مسلمانان، جنبشی را متوقف ساخت که ممکن بود به مسیحی کردن کامل ایران تمام شود و بدیهی است که آیین زرتشتی به عنوان دین زنده نمی‌توانست با مسیحیت رقابت کند».

اهل کتاب در صدر اسلام

در تاریخ صدر اسلام باید رابطه پیامبر اسلام را با مسیحیت در داخل جزیره العرب از یک سو، و با مسیحیان خارج از جزیرة‌العرب به خصوص با امپراتوری حبشه در پی مهاجرت مسلمین از مکه به حبشه از سوی دیگر مورد مطالعه قرارداد. از دیدگاه روابط پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان جزیرة‌العرب، مهم‌ترین سند همزیستی مسلمانان با مسیحیان، پیمان صلح نجران است که برابر مواد آن حقوق مسیحیان چنین ملحوظ شده است: «مردم نجران و حومه آن نسبت به مال و جان و سرزمین و مردم حاضر و غایب و عشیره و مراکز عبادتشان -چه بسیار و چه کم- در پناه خدا و ذمّه رسول او محمد (صلی الله علیه و آله) خواهند بود. هیچ اسقف، راهب یا کاهنی از آنان، از مقام خود عزل نمی‌شود و به ایشان اهانتی نخواهد شد؛ و در برابر خون‌هایی که در جاهلیت ریخته شده است، مجازات نخواهد شد. هیچ‌گونه خساراتی از ایشان گرفته نمی‌شود و هیچ‌گونه سختگیری در باره آن‌ها نخواهد شد و هیچ سپاهی در سرزمین ایشان پای نخواهد گذاشت؛ و هر یک از ایشان که مدعی حقی باشد، بر اساس عدالت درباره آن‌ها حکم صادر خواهد شد، به طوری که نه ظالم و نه مظلوم واقع شوند و هر چه در این پیمان یاد شده تا وقتی که فرمان خدا در رسد، به قوت خود باقی است.»

پس از فتوحات اسلامی آن عده از مسیحیان که به مثابه اقلیت در قلمرو مسلمانان می‌زیستند، البته به مقتضای شروط مندرج در قرارداد ذمه از حق تبلیغ مسیحیت محروم بودند، اما عده‌ای از مسیحیان بودند که در بیرون از قلمرو اسلام (از جمله شامات، ارمنستان، سواحل دریای قبرس، اندلس و حتی آفریقا) به صورت اتباع کشورهای مستقل مسیحی می‌زیستند. اینان با کسب اجازه خاص به عنوان مستأمن به قلمرو اسلام وارد می‌شدند و اکثر به بهانه زیارت مقابر انبیا و حواریون و قدیسان، امّا در باطن به قصد ارشاد و هدایت غیر مسیحیان به مسیحیت، به سرزمین‌های اسلامی می‌آمدند. از بین اهل کتاب (یهود و نصاری)، رابطه مسلمین با یهود از همان آغاز تیره تر بود. رابطه جامعه اسلامی با یهودیان پس از هجرت پیامبر به مدینه و تغییر قبله، به سردی گرایید و چند هفته پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر به درگیری نظامی و محاصره بنی‌قینقاع در سال دوم هجری و سپس یهودیان بنی نضیر و بنی قریظه و سرانجام جنگ خیبر در سال هفتم هجری انجامید. بعدها مبارزه نظامی به معارضه فرهنگی کشیده شد و راه یافتن اسرائیلیات به احادیث اسلامی ناشی از همین «تهاجم فرهنگی» در قرون اوایل اسلامی است. بر عکس یهودیان، مسیحیان شامات معارضه کمتری با اسلام نشان دادند و در دولت اموی به خدمت و مشورت برگزیده شدند و بعدها نیز اغلب با مسلمانان روابط حسنه داشتند و نه تنها در ترویج و تشیید مبانی رهبانیّت مسیحی بلکه همچنین در انتقال علوم یونانی و سریانی در بین مسلمانان نقش اول را ایفا کردند.

پس از سقوط بغداد، یک دسته از کشیشان و مبشران که خاستگاه آنان بیرون از سرزمین‌های اسلامی بود از برای کمک به مسیحیان بومی در برابر سلطه مسلمانان، به سرزمین‌های اسلامی آمدند و این کشیشان و میسیونرهای جدید بودند، که در برابر مسیحیان و عیسویان ساکن سرزمین‌های اسلامی که به راهبان نصاری معروف بودند، به پادری (فادری) مشهور شدند. هدف عمده اینان ترویج «بشارت مسیح» بین غیر مسیحیان در قلمرو اسلام و «نجات همگانی انسان‌ها» و به عبارت دیگر تثبیت غلبه و سلطه دینی، سیاسی، نظامی و فرهنگی عالم مسیحیت بر کل جهان بشریت بود.

پادریان (مبشّران مسیحیت در قلمرو ایران و اسلام)

پادُری/ فادُری عنوان عام مبشّران و داعیان عیسوی است که از کشورهای مسیحی برای تبلیغ مسیحیت به قلمرو ایران و اسلام می‌آمده‌اند. این واژه از لحاظ اشتقاق، هم‌ریشه با پدر فارسی است. با ظهور صفویان در 907 ه.ق/ 1502 م و به ویژه پس از اتحاد دولت صفوی با دولت‌های مسیحی اروپایی در برابر عثمانی، پادریان با عزمی راسخ‌تر به کار تبشیر و تبلیغ در سرزمین‌های اسلامی پرداختند. این کار را نخست، پرتغالی‌ها که در اواخر قرن پانزدهم یعنی 913 قمری به خلیج فارس و اقیانوس هند راه یافته بودند، آغاز کردند. با رواج مناظره بین مسلمانان و مسیحیان در هند، جلال‌الدین اکبر دستور داد متون دیگر مسیحی به فارسی ترجمه شود که این مطالعات تطبیقی به تأسیس «دین الهی» بر ساخته از ادیان مسیحیت، اسلام و هندو به عنوان دین رسمی در قلمرو امپراتوری مسلمان هند انجامید. همزمان با فعالیت‌های داعیان و مبشران مسیحی انگلیسی زبان در ایران و هند، دیگر اروپائیان هم در دیگر کشورها به تبلیغ مسیحیت مشغول بودند. در 1798 میلادی پس از فتح مصر، فرانسویان در مصر به تبشیر پرداختند. در 1800 میلادی، هلند بر جزایر آسیای جنوب شرقی چیره شد. باری، بدین ترتیب از اواخر قرن پانزدهم میلادی، رسماً تبلیغ مسیحیت مورد پشتیبانی دولت‌های استعماری قرار گرفت. قرن پانزدهم تا قرن هفدهم میلادی، یکی از مقطع‌های مهم تاریخی برای اعزام مبلّغان و داعیان مسیحی به اطراف و اکناف برای تبشیر و تبلیغ مسیحیت در سطح جهانی و از جمله در کشورهای اسلامی است. اولین کتاب تبلیغی مسیحیت به فارسی در 1639 میلادی با نام داستان مسیح در هلند منتشر شد.

در اوایل سلطنت شاه سلطان حسین (1105-1135 ه.ق/ 1694-1172 م)، از آزادی اقلیت‌های مذهبی در ایران کاسته شد. با وجود این، شواهدی در دست است که در همین دوره هم، پادریان در ایران با حرارت به تبلیغ و تبشیر مسیحیت اشتغال داشته‌اند؛ چنانکه وقتی سر اسقف آنقره به اصفهان رسید، «دریافت که شاه به عیسویان نظر خوبی دارد». میسیونرها اغلب به عنوان پزشک و پرستار یا معلم و مدرس به کشورهای مسلمان می‌آمدند، ولی غالباً در مسائل سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و حتی نظامی هم دخالت می‌کردند. از اواسط قاجاریه به بعد و مخصوصاً پس از مشروطیت و آشنایی ایرانیان با زبان فرانسه، در ایران به پادری‌ها، بیشتر میسیونر اطلاق می‌شد. در اصفهان میسیونرهای انگلیسی مدرسه‌هایی ساختند که مدتی اسقف لینتن رئیس آن بود. وی برای پیشرفت کار خود حتی حاضر شد دست آقا نجفی، مجتهد مقتدر اصفهان را ببوسد. همچنین میسیونرهای فرانسوی در غرب چهارباغ اصفهان به کمک راهبه‌های فرانسوی، دبیرستان دخترانه‌ای ساخته بودند. این فعالیت‌های میسیونری در تهران، اصفهان و شیراز به جلب بعضی از ایرانیان به مسیحیت منجر شد که نمونه بارز آن اسقف حسن دهقان تفتی مقیم لندن است.

برگرفته از:

 مجله مقالات و بررسی‌ها، زمستان 1378، شماره 66 (از صفحه 161 تا 192)، تبلیغ مسیحیت در قلمرو اسلام و پادریان در ایران، سید حسن امین.

تولیدی

دیدگاه‌ها

واقعا چقدر پررو مسلمانان تو اروپا تبلیغ میکنند بهشون هیچی نمیگن!! حالا مسیحیان تبلیغ میکنند اینا ناراحت میشن

اولا مسلمونها در اروپا به شديدترين صورت تحت فشار رسانه ها و حكومتها هستن. اون همه جريان اسلام ستيزی رسانه ها رو فقط يك "كور" يا كسي كه خودش رو به خواب زده نمی بينه ! كه تو هم يكی از اين ها هستی ! ثانياً مسيحيان تا وقتی عليه اسلام فعاليت نكنن كسی بهشون كار نداره و حتی مسيحيان 3 تا نماينده در مجلس ايران دارن ! بعد ! تو كه داشتی اون ور سنگ زرتشتيان رو به سينه ميزدی ! چطور الان اومدی از مسيحيت دفاع ميكنی ؟!!!!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.