نظریه شیعه دربارۀ صحابه چیست؟

  • 1393/04/19 - 11:20
یکی از ایراداتی که وهابیت به شیعه می‌گیرند که به موجب آن حکم تکفیر شیعه را صادر می‌کنند، قبول نداشتن بی‌چون و چرای صحابه است که در این مقاله به بررسی آن می‌پردازیم و نظریه شیعه را در این مورد بیان می‌کنیم، بدین صورت که نظریه شیعه دربارۀ صحابه همان نظریه اهل‌سنت دربارۀ تابعان است و چرا که صحابه نیز مانند تابعین به دو گروه صالح و ناصالح و عادل و غیرعادل تقسیم می‌شوند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ایراداتی که وهابیت به شیعه می‌گیرند که به موجب آن حکم تکفیر شیعه را صادر می‌کنند، قبول نداشتن بی چون و چرای صحابه است؛ که اخیرا هم این مانورها بسیار شده. می‌خواهیم بدانیم که نظریه شیعه دربارۀ صحابه چیست؟

پاسخ:

یاران پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) که در زمان حیات آن حضرت به او و از محضر وی کسب معرفت کرده‌اند، نزد ما شیعیان از احترام خاصی برخودارند و در جهان هیچ مسلمانی نیست که به صحابه پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بدگویی کرده یا اظهار بی‌مهری نماید و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند نسبتی کاملا بی‌اساس است.
ولی در کنار این مسئله، مطلب دیگری وجود دارد که بایستی بدون هیچ تعصب یا حب و بغضی بدان رسیدگی کرد که آیا همه اصحاب، عادل و پرهیزگار و پیراسته از گناه بوده‌اند؟ یا آنکه حکم صحابه، از این نظر، حکم « تابعین » است که نمی‌توان همگی آنان را عادل و پارسا دانست؟
بنابراین نظریه شیعه دربارۀ صحابه همان نظریۀ اهل‌سنت دربارۀ « تابعان » است، یعنی کسانی که پیامبر را ندیده، امّا به زیارت یاران او موفق شده‌اند، همان طور که تابعان به دو گروه تقسیم می‌شوند: صالح و ناصالح، عادل و غیر عادل، همچنین صحابۀ نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف: گروهی از آنان از نظر تقوا و پیراستگی به مقامی رسیده بودند که می‌توان آنان را حجت‌های الهی و انسان‌های وارسته دانست.

ب: برخی دیگر کسانی هستند که قرآن از آنها به گونه‌ای دیگر یاد می‌کند، فاسق [ حجرات /  6]، بیمار دل [ احزاب / 12 ]، منافق [ توبه / 101 ]، در آستانۀ ارتداد [ آل عمران / 154 ]، دارای عمل نیک و بد [ توبه / 55 ـ 57 ]، مؤمنان زبانی [ حجرات / 14]، فراریان از جنگ [ انفال / 15 ـ 16 ]، کسانی که در نماز، پیامبر را تنها گذاردند و از پی داد و ستد رفتند.[ جمعه / 11 ]

با توجه به این گروه‌های مختلف که قرآن از آنها یاد می‌کند، نمی‌توان همۀ صحابه را در یک درجه قرار داد و بدون استثنا به عدالت همۀ آنان رأی داد.
علمای اهل‌سنت چون همۀ صحابه را عادل و پرهیزگار می‌دانند، آنان را بالاتر و برتر از هر گونه نقد و انتقاد می‌شمارند، حقیقت آن است که اهل‌سنت، به ظاهر، همۀ صحابه را عادل می‌دانند، ولی عملا با آنان به سان افراد معصوم رفتار می‌کنند، به دلیل این که حاضر به نقد آنان نبوده و نقد صحابه را نوعی انتقاد از دین می‌شمارند.
اصولا این قداستی که صحابۀ پیامبر در قرن‌های اخیر به خود گرفته‌اند، در عصر رسول خدا، حتی در قرن اول و دوم برای آنان ثابت نبود. به مرور زمان این جامۀ قداست بر اندام آنان پوشانده شد، حتی کار به جایی رسید که می‌گویند: اگر فردی به نقد یکی از صحابۀ پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرداخت، زندیق است و می‌خواهد شهود و دلیل ما را از دست ما بگیرد.[9]
ولی این نوع افراط و غلوّ دور از واقع‌بینی است، در جایی که قرآن آنان را قابل نقد ‌می‌داند و از کارهای آنان انتقاد می‌کند، نمی‌توان این اصل را پذیرفت و اگر کسی در زندگی صحابی بحث و گفتگویی بکند؛ از برخی ستایش و برخی را نکوهش کند، این نشانۀ آن است که می‌خواهد دین خود را از سرچشمه سالم بگیرد و از آلودگی آن جلوگیری کند.
اگر انتقاد از صحابه از این نظر ممنوع است که ما دین و آیین خود را از آنها گرفته‌ایم، مشابه این سخن دربارۀ تابعان هم هست، زیرا ما دین خود را از تابعان نیز گرفته‌ایم که از صحابه اخذ کرده‌اند.
از این گذشته، در میدان نقد، گروهی مردود می‌شوند، نه همۀ صحابه . در واقع تحقیق دربارۀ راویان خواه صحابی باشد یا تابعی نوعی بها دادن به دین است.[10]

 

منابع: 

[9]. الاصابة، ج 71 ص 17.
[10]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 627 ـ 630

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام ممنونم در عین اختصار بسیار گویا بود ممنونم

سلام علیکم ممنونم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.