جریان های افراطی

تشیع انگلیسی با غلو در تبری، اسلام را در تبری دروغین خلاصه میکند و تمامی مطالب دینی را به سمت آن سوق میدهد؛ از دیدگاه شیعه لندنی، تبری، مخاصمه و مواجهه با اهل سنت و توهین و دشنام به آنها و مقدسات آنها معنا میشود، این تفسیر از تبری که حاکی از نگاه بسته و فقط تاریخی به این اصل مترقی و به روز است، نوعی غلو در عقیده را در پی دارد.

در آیات قرآن کریم به صراحت مسئله تقیه مطرح شده و به آن مشروعیت داده شده است؛ اما فعالان و مبلغان جریان افراطی تشیع لندنی، در توجیه فعالیتهای تفرقه افکنانه خود، منکر اصل تقیه در زمان حاضر شده و معتقدند در زمان معاصر، حکم تقیه لغو شده و تقیه در زمان غیبت جایز نیست.

تشیع لندنی به مانند جریان انجمن حجتیه که تشکیل حکومت در زمان غیبت را بدعت میداند، دارای تفکر جدایی دین از سیاست است. رهبران این جریان افراطی برای دیدگاه خود، استناداتی روایی نقل میکنند، در حالیکه در سند برخی از این روایات، افراد ضعیف و دروغگو هستند و دلالت اخبار آنان با دیگر روایات، در تناقض است.

جریان تشیع لندنی با سوء استفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق میدهد و تنها از دریچه تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه میکند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان تنها به بیان مسائلی میپردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آنها میتوانند با دامن زدن به این مباحث، به تشدید دشمنیهای دینی و مذهبی بپردازند.

جریان شیعه انگلیسی بر پایه مبانی و تفکراتی شکل گرفته که با دقت و بررسی در اندیشههای شخصیتهای مهم آن، نوع استدلالهای آنها قابل برداشت و استخراج است؛ از مهمترین رویکردها و مبانی فکری این جریان عبارت است از مطلق گرایی و انحصار گرایی در دین و اظهار اعتقاد به جدایی دین از سیاست بر خلاف عمل.

جریان شیعه انگلیسی بر پایه مبانی و تفکراتی شکل گرفته که با دقت و بررسی در اندیشههای شخصیتهای مهم آن، نوع استدلالهای آنها قابل برداشت و استخراج است؛ یکی از مهمترین رویکردها و مبانی فکری این جریان عبارت است از ظاهرگرایی و عدم توجه به تحلیل معارف دین و این رویکرد، خروجی و نتیجه اخباریگری افراطی این جریان است.

جریان شیعه انگلیسی بر پایه مبانی و تفکراتی شکل گرفته که با دقت و بررسی در اندیشههای شخصیتهای مهم آن، نوع استدلالهای آنها قابل برداشت و استخراج است؛ برخی از مهمترین رویکردها و مبانی فکری این جریان عبارتند از: مخالفت با عقل گرایی و علوم عقلی؛ اخباری گری افراطی (نگاه افراطی به هر روایتی و حدیث گرایی افراطی، بدون بررسی روایات و کار اجتهادی بر اخبار اهل بیت (ع)).

موضع امام خمینی (ره) در خاطرات حجت الاسلام هاشمی نسبت به انجمن حجتیه، اینگونه بیان شده که: «نظر امام این است که افراد مؤثر آنها در پستهای حساس و کلیدی نباشند؛ اگر خودشان میخواهند انجمن منحل شود و گرنه نظارتی بر کارهای آنها بشود.» این مطلب نشان میدهد که امام خمینی (ره) نسبت به سران انجمن، اطمینان نداشته و همچنان قائل به نظارت بر کار آنها بودند.

حمایتهای محدود شهید بهشتی و مطهری برای هدایت انجمن بود، نه در راستای اینکه انجمن و عملکرد سیاسی آن را تأیید کنند؛ این بزرگواران میدیدند که عدهای از افراد، گروهی از جوانان مذهبی را دور خود جمع کردهاند، تمام تلاششان این بود که پیروان انجمن را از راه مسالمتآمیز به راه راست هدایت کنند تا به دامان سازمان مجاهدین خلق و یا سایر گروههای منحرف نیفتند.

مرحوم شهید بهشتی در مورد انجمن حجتیه و موضع گیری اشتباه آن نسبت به انقلاب اسلامی ایران فرمودند: «انجمن حجتیه مجموعهای است از افراد مختلف با شیوههای مختلف؛ انجمن حجتیه در دوران انقلاب، در رابطه با انقلاب، موضع گیری بسیار غلطی داشت؛ آن موضع گیری را ما همان وقت رد کردهایم و حالا هم رد میکنیم.»

کلیت عملکرد انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (ره) در نگاه برخی نه تنها مذموم نیست، بلکه قابل تحسین است؛ از این رو اکثریت قریب به اتفاق علما و نیروهای مذهبی، انجمن را تأیید کرده و بلکه با آن همکاری میکردند؛ اما با شروع تدریجی مبارزه از سال 1341 از آنجایی که انجمن در اساسنامهاش تعهد کرده بود که از هرگونه دخالت در امور سیاسی بپرهیزد، سکوت را در دستور کار خود قرار داد.

مقام معظم رهبری (مدظله) صریحاً فرمودند: «ما تشیعی را که مرکز و پایگاه تبلیغاتش لندن است قبول نداریم؛ این تشیعی نیست که ائمه (ع) آن را ترویج کردند.» و امام راحل نیز میفرمودند: «هر کسی که توهم جدایی دین از سیاست را داشته باشد، نه دین را میشناسد و نه سیاست را.» «این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم آن را مذهب آمریکایی مینامند.»

انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (ره) در نگاه برخی قابل تحسین بود و اکثریت قریب به اتفاق علما و نیروهای مذهبی، انجمن را تأیید کرده و با آنان همکاری میکردند؛ با شروع تدریجی مبارزه سیاسی با رژیم گذشته، انجمنیها از هرگونه دخالت در امور سیاسی پرهیز کردند و در حالیکه ادعای مبارزه با بهائیت داشتند، این مبارزه هم واقعاً توسط انقلابیون صورت گرفت، نه آنان!

امروزه با اینکه دیده میشود شبکههای ماهوارهای منسوب به جریان مقاومت، از ماهواره عرب ست و ماهوارههای اروپایی حذف میشود، اما با این حال همه درهای جهان به روی شبکههای فتنه انگیزی مانند شبکه وصال، صفا، فدک و غیره باز است.