تاریخ

یکی از رایجترین شبهات و تهمتهای ناروایی که مسیحیان تبشیری به پیامبر اسلام(صل الله و علیه و آله) میزنند، اتهام تروریست بودن به وجود مبارک ایشان است، هرچند که منبع این قبل شبهات از ضعفهای سندی زیادی برخوردار است، اما ما از متون معتبر و الهامی خود مسیحیان مصادیقی از تروریست بودن بزرگان کتابمقدس نظیر ایهود که پادشاه عجلون را ترور کرد و برگزیدهی خدا نیز بود، میآوریم.

مسیحیت دین رسمی و غالب ارامنه است. اما چگونگی پذیرفتن این دین خود از نکات بحثبرانگیز و قابل تامل است؛ هرچند از ارمنستان به عنوان اولین کشور مسیحی در جهان مسیحیت یاد میشود اما مسیحیت ارامنه نه از روی اختیار و تمایل، بلکه اجبار و زور بود.

خشونتهای نامشروع لکهای سیاه در تاریخ بشر ایجاد کرده که انسانهای پاک و عدالت طلب را بر آن داشته که چنین سیاهیها را محکوم کنند اما عجیب این است که در کتبی که برخی ادیان آنها را مقدس میدانند، اشخاصی که تقدس دارند چنین خشونتهای به دور از عدالت را رقم زدهاند؛ یوشع بن نون نمونهای بارز از این افراد است که فردی دزدی کرده بود ولی او خانواده و حیوانات آن فرد را هم سنگسار کرد و سوزاند!.

مبشران تبشیری در پاسخ به انتقادهایی که به قتل عامها و بیرحمیهایی که در کتاب مقدسشان است توجیهاتی مانند اینکه این موارد به خاطر گناهان آنها اقوام و ظلم و فسادهایی که داشتهاند بوده و بنیاسرائیل حق نداشتتند از غنائم بدست آمده استفاده کنند، میآورند اما با مراجعه به اصل برخی از این کشتارها در مییابیم که این توجیهات به هیچ عنوان مورد قبول نیست و همهی قومهایی که کشته شدند به خاطر فسادشان نبوده و بنیاسرائیل در برخی موارد غنائم را نیز به غارت میبردند.

در برخی داستانهای کتاب مقدس مسیحی آنچه زیاد به چشم میخورد ماجراهای قتل و عام و نسل کشی است که توسط قوم بنی اسرائیل رقم میخورد. همانهایی که اجداد صهیونیست های امروزیاند. یکی از این موارد را فرزندان یعقوب مرتکب میشوند و به جای محاکمه ی شخص خطا کار اهالی یک شهر را محاکمه میکنند!

کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، داستانی از حضرت اسحاق و یعقوب نقل میکند که درآن برکت الهی که سهم فرزند دیگر جناب اسحاق، یعنی عیسو بود از طرف برادر دیگرش یعقوب، با حیله دزدیده می شود و جناب اسحاق هم در صدد جبران اشتباه خود نیست و یعقوب که از بزگان کتاب مقدس و پدر بنی اسرائیل است با حیله و فریب برکت الهی را تصاحب میکند.

تناقض و ناهماهنگ بودن کتب مقدس دلیلی بر غیر الهی بودن و یا تحریف آنها است. با مطالعهی کتاب مقدس میتوانیم نمونههایی مانند ماجرای غنائم حضرت داوود (علیه السلام) را که در دو آیه با هم متناقض هستند، مشاهده کنیم.

یکی از کارهایی که پیامبران الهی در صورت لزوم، برای اثبات حقانیت خود انجام میداده «مباهله» بوده است. 24 ذی الحجه، سالروز واقعهی بزرگ تاریخی مباهله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) با مسیحیان نجران، روز مباهله نام گرفته است.

به عقیدهی مسلمانان، خشونتهایی که کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، به خدا و پیامبران نسبت میدهد، دروغ پردازیهای نویسندگان است که وارد کتاب مقدس کردهاند. به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره میکنم: «حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آنها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیرخواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن.»

گزارشهای تاریخی نشان میدهند که در یک برههی طولانی از تاریخ، اثری از کتاب مقدس مسیحیان نبوده است. فاصلهی زمانی بین قدیمیترین نسخهی موجود از عهد جدید، با اناجیلی که ادعا شده شاگردان عیسی آنها را نوشته اند بسیار زیاد است.

در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، از کوه فاران به عنوان محل ظهور خداوند و شریعت او نام برده شده است. فاران، نام منطقهای در عربستان است.

در كتاب مسيحيان، داستانهای تاريخی با اختلاف بسيار زيادی ذکرشده است مثلاً در داستان جنگ حضرت داود(عليهالسلام) تعداد کشتگان بنیاسرائیل را با سيصد هزار نفر اختلاف بيان كرده است و همين اختلافات ساده اعتبار اين كتاب را كمتر میسازد.

تورات داستان شكست قوم اشعيا را آورده است كه خداوند به اشعيا دستور میدهد سه سال در ميان مردم عريان باشد! و ظاهراً اين كار هم تنها برای پيشگويي شكست اين قوم است! اما اين دستور غیرمعقول نمیتواند از طرف خداوند حكيم باشد.

در كتاب مسيحيان با سه ترجمه متفاوت، داستانی درباره صندوق عهد آمده كه اختلاف روشن و مضحكی در آنها هست، و نمیتوان فهميد كه خداوند مردم را به دمل مبتلا كرد يا خراج و يا بواسير؟! بنابراین ترجمههای نخستین این کتاب هم دارای چنین مشکلاتی بوده که نتیجهاش ورود خرافات زیاد در دنیای مسیحیت شده است.