هولوکاست ایرانی (داستان استر و مردخای)

  • 1392/01/13 - 12:56

در حالی که ما ایرانی‌ها سیزدهم فروردین را نحس دانسته و به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می‌ بریم (تا توسط یهودیان کشته نشویم) آنها باید در جشن نسل کشی آنقدر شراب بنوشند تا تعادل خود را از دست بدهند.

-

در زمان خشایارشا، شاه هخامنشی دو نفر یهودی به نام مردخای و استر به هر نحوی به دربار خشایارشا نفوذ کردند و قصدشان این بود که تمام منسب‌های مهم امپراتوری ایران را در صد و بیست و هفت ولایت از آن یهودی‌ها کنند.

هامان (وزیر باهوش دربار) به رفت و آمد استر و مردخای  مشکوک  و سپس متوجه می‌شود که مردخای یهودی است و از قصدش باخبر می‌شود. موضوع را با خشایارشا در میان می‌گذارد و حکم برکناری یهودی‌ها از منسب‌های مهم در سرتاسر امپراتوری قدرت مند ایران را می گیرد.

مردخای با خبر شده و به همراه استر نقشه ای می‌کشند. آنها با هر حیله و نیرنگی که شده حکم اعدام هامان و کشتار دسته جمعی ایرانیان در خاک خودمان را می‌گیرند.

   در هنگام تاجگذاری، خشایار مست می‌كند و از همسرش می‌خواهد تا در برابرش عریان شود! و همچنان عریان در برابر میهمانانش حاضر شود تا همه زیبایی عریان شهبانو را ستایش كنند! شهبانو از حضور در مراسم خودداری می‌كند. این امر بر شاه گران می‌آید و رئیس یهودیان مردخای، كه به عنوان مستخدم و نوكر در دربار مشغول به فعالیت بود، به شاه پیشنهاد می‌كند تا وی زنی دیگر را به شهبانویی برگزیند تا گوش به فرمان شاه باشد:

   «شخص یهودی در دارالسطنه شوش بود كه به مردخای مسمی بود و از اورشلیم جلای وطن شده بود با اسیرانی كه همراه یكنیا پادشاه یودا جلای وطن شده بودند… و او هدسه یعنی دخترعموی را تربیت می‌نمود زیرا كه وی را پدر و مادر نبود و آن دختر خوب صورت و نیكو منظر بود و بعد از وفات پدر و مادرش مردخای وی را بجای دختر خود بگرفت. پس چون امرو فرمان پادشاه (برای گزینش بانویی جدید) شایع گردید و دختران بسیار در دارالسلطنه شوش جمع شدند استر را نیز بخانه پادشاه زیر دست هیجای كه یهودی الاصل و مستحفظ زنان بود آوردند» (عهد قدیم كتاب استر 2: 9).

    با همدستی مردخای و هیجای (كه هردو اسرائیلی بوده و در دربار نفوذ كرده بودند) استر به شاه نزدیك می‌شود و به همسری او در می‌آید اما استر موظف است كه هرگز خویشاوندی خودرا با مردخای و یهودی بودنش را افشا نكند.

   استر كه از كودكی توسط مردخای برای نفوذ به دربار شاه پرورش یافته بود خیلی زود مورد توجه خشایار قرار گرفته و نخستین بانوی یكصد و بیست و هفت كشور شاهنشاهی ایران می‌شود.

   هامان نخست وزیر خشایار كه از نفوذ یهودیان در تمامی ارگانهای دولتی نگران بود و طرح یك كودتا را كشف می‌كند… به خشایار پیشنهاد می‌كند تا همه یهودیان را از پستهای حساس بردارد. شاه با پیشنهاد هامان موافقت نموده و حكمی صادر می‌كند تا در یكصد و بیست و هفت كشور شاهنشاهی ایران، یهودیان از پستهای حساس بركنار شوند. اما مردخای كه مستخدم دربار و یكی از رهبران بزرگ یهودی بود به كمك استر نقشه‌ای می‌كشند و هامان را به همراه تمامی اندیشمندان ایرانی به قتل می‌رسانند.

   مردخای به همراه گروه منظم و متشكل یهودیان دو نفر را برای ترور شاه سر راه وی می‌ گمارد و استر را از این امر آگاه می‌سازد. استر به شاه می‌گوید كه اگر فلان روز از فلان مسیر عبور كنی موردسوء قصد قرار خواهی گرفت . شاه بدل خود را به آن مسیر می‌فرستد و متوجه می‌ شود كه برای كشتن وی كمین كرده اند. وی از استر شاد می‌شود و استر به شاه می‌گوید كه مردخای وی را از این خیانت و پاپوش آگاه نموده است. استر و مردخای طرح ترور را به هامان نسبت می‌دهند و ورق برمی گردد. شاه به تبعیت از مردخای و استر، دستور می‌دهد تا هامان را به همراه فرزندان و تمامی استاندارانش قتل عام كنند در پی این قتل عام تمامی كتابخانه‌ها و دیوانهای ایرانی نیز نابود می‌شود  و تمامی دانسته‌ها و اندیشه‌های ایرانی از بین رفته و تفكر سامی حاكم می‌شود و یكبار دیگر تمامی كتابهای اوستا نابود می‌شود.

   «در آنروز اخشورش (خشایار) خانه هامان، دشمن یهود را به استر ارزانی داشت و مردخای در حضور پادشاه داخل شد زیرا كه استر او را از خویشاوندی كه با وی داشت آگاه نموده بود. و پادشاه انگشتر (نخست وزیری ) را كه از هامان گرفته بود بیرون كرده و به مردخای (نوكر دربار) داد و استر مردخای را برخانه‌ هامان گماشت (هامان بازداشت شد) .. خشایار به استر و مردخای یهودی گفت: «اینك خانه هامان را به استر بخشیدم و هامان را به سبب دست درازی بر یهودیان به دار كشیده اند و شما آنچه را كه در نظرتان خوش آید به نام پادشاه به یهودیان بنویسید و به مهر پادشاه مختوم سازید…» (عهد قدیم، کتاب استر، فصل 8).

 بعد از این قتل عام ایرانیان شروع شد:

  «یهودیان در دارالسلطنه شوش پانصد نفر را به قتل رسانیده و هلاك كردند… و پنج پسر هامان … را كشتند… در آنروز عدد آنانی كه در دارالسلطنه شوش كشته بودند به حضور پادشاه عرضه داشتند و پادشاه به استر گفت كه یهودیان در دارالسلطنه  شوش (یعنی فقط در دربار شاه! از سربازان و وزرا و خدمتگذاران) پانصد نفر  و ده پسر هامان را كشته و هلاك كرده اند. پس در سایر ولایتهای پادشاه چه كرده‌اند؟ … و یهودیانی كه در شوش بودند در روز چهاردهم ماه آذار نیز جمع شده سیصد نفر را در شوش كشتند… و در سایر ولایتها یهودیان هفتاد و دو هزار نفر ر ا كشته بودند.. و یهودیانی كه درشوش بودند در سیزدهم  و چهاردهم آن ماه جمع شدند  و در روز پانزدهم ماه از قتل عام و كشتار ایرانیان آرامی یافتند و آنرا روز بزم و شادمانی نگاه داشتند بنابراین یهودیان روز چهاردهم ماه آذار را روز شادمانی و بزم و روز خوش نگاه می‌دارند وهدایا برای یكدیگر می‌فرستند» (عهد قدیم، کتاب استر، فصل 9).

این روز یعنی سالروز قتل عام 77000 ایرانی ( باید جمعیت ایران در 2600 سال پیش را در نظر گرفت . با توجه به آنکه جمعیت کم بوده است. این کشتار را می‌ توان یک نسل کشی بحساب آورد) ، هر ساله تحت عنوان عید پوریم توسط یهودیان جشن گرفته می‌ شود و در این روز وقیحانه به جشن و پایکوبی می‌ پردازند.

در حالی که ما ایرانی‌ها سیزدهم فروردین را نحس دانسته و به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می‌ بریم (تا توسط یهودیان کشته نشویم) آنها باید در جشن نسل کشی آنقدر شراب بنوشند تا تعادل خود را از دست بدهند.

در نقشه خیالی ارض موعود که رژیم جعلی اسرائیل ترسیم کرده علاوه بر پهنه نیل تا فرات استان همدان نیز جزء خاکشان ذکر شده است فقط بخاطر مقبره استر و مردخای ابتدای خیابان شریعتی. باید به ایرانی بودن مسئولان تبریک گفت که نه تنها در هیچ کجا راجع به این واقعه هولناک سخن به میان نمی آورند بلکه برای آنها تابلویی در نظر گرفته می‌ شود تحت عنوان زیارتگاه استر و مردخای!!؟ آیا کلمه زیارتگاه کلمه ای مقدس در فرهنگ شیعی ما نیست؟ آیا ما این واژه مقدس را فقط برای انسان هایی پاک از تبار عشق بکار نمی بریم؟

 

ارائه نظرات: نقش دربار هخامنشی در حادثۀ پوریم و جنایت علیه مردم ایران

 

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

ان شاالله روزی برسه که گور استر این زنیکه فاسد آدمکش را خراب کنند و بجاش توالت عمومی بسازند تا لاشه اش معطر گردد .به امید آن روز آمین .

صفحه‌ها