خون‌هایی که به پای کیخسرو ریخته شد

  • 1401/01/21 - 13:10
رستم، گیو (Giv) پهلوان ایرانی را برای یافتن کی‌خسرو به توران روانه کرد. گیو، جامه‌ی هندوها را به تن کرد و از میان کوه‌ها و دره‌ها به توران رسید تا شناخته نشود‌. او در توران، از ترکان (از چوپان و کشاورز و...) نشان کیخسرو‌ را می پرسید و سپس آنان را میکشت تا موضوع‌ مخفی بماند!
خون‌هایی که به پای کیخسرو ریخته شد

جریان باستانگرا، شاهنامه را از افتخارات خود می‌ شمارد و شاهان و پهلوانان ایران باستانی را پاک و منزّه می‌ شمارد. اما شاهنامه از رفتارهای عجیب گیو (Giv) پهلوان ایرانی، سخن میگوید که او برای حفظ جان خود، دیگران را (ولو بی‌گناه) به کشتن می‌ داد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طبق شاهنامه، سیاوش (شاهزاده ایران) از دست پدرش کِی‌کاووس رنجیده شد و تصمیم گرفت از ایران برود. افراسیاب تورانی، فرصت را غنیمت شمرد و سیاوش را به توران دعوت کرد. اما پس از مدتی، دستور داد سیاوش را سر بریدند. اما سیاوش که با دختر افراسیاب تورانی ازدواج کرده بود، صاحب پسری به نام کِی‌خسرو شده بود.

رستم، گیو (Giv) پهلوان ایرانی را برای یافتن کی‌خسرو به توران روانه کرد. گیو، جامه‌ی هندوها را به تن کرد و از میان کوه‌ها و دره‌ها به توران رسید تا شناخته نشود‌. او در توران، از ترکان نشان کیخسرو‌ را می پرسید و سپس آنان را میکشت (تا موضوع‌ مخفی بماند):

زبان را به تركى بياراستى
ز كى‏ خسرو از وى نشان خواستى‏

چو گفتى ندارم ز شاه آگهى
تنش را ز جان زود كردى تهى‏

به خمّ كمندش بياویختى
سبك از برش خاك بربيختى‏ [1]

گیو هفت سال در توران در پی کیخسرو‌ جستجو‌ کرد‌ و سرانجام او و مادرش (فرنگیس) را یافت. در مسیر، هر تورانی که آنان را می‌ دید، به دست گیو کشته و تنش زیر خاک و گل پنهان می‌ شد:

يكى تيغ هندى گرفته بچنگ
هر آن كس كه پيش آمدى بى ‏درنگ‏

زدى گيو بيدار دل گردنش
به زير گل و خاك كردى تنش‏ [2]

آنگاه ایشان در جستجوی بهزاد (اسب سیاوش) برآمدند و او را یافتند. بهزاد هم به کیخسرو وفاداری نشان داد و با آرامش، او را پذیرفت. پس گیو پهلوان، کیخسرو و فرنگیس، به سوی ایران روانه شدند.

افراسیاب تورانی که از داستان آگاه شد، به سوی جیحون (که مرز ایران و توران بود) روانه شد. اما دیر رسید، زمانی که گیو پهلوان، کیخسرو جوان و فرنگیس از جیحون گذشته بودند. پس به دربار ایران خبر رسید که کیخسرو پسر سیاوش در راه ایران است. پس پهلوانان و بزرگان کشور به پیشواز او رفتند و در برابر او به خاک افتادند. کیخسرو و پدربزرگش (کی‌کاووس پادشاه ایران) برای نخستین مرتبه با یکدیگر دیدار کردند.

آنچه در این گفتار، مورد توجه ما است اینکه اولاً افراسیاب تورانی، در شاهنامه، چهره‌ای پلید و ناجوانمرد دارد. اما رفتار گیو (جنگجوی ایرانی) چگونه قابل توجیه است؟ وقتی از مردم توران (چوپان و کشاورز و...) نشان کیخسرو را می‌ پرسید و هنگامی که آنان، ابراز بی اطلاعی می‌کردند، توسط گیو کشته می‌ شدند! در مسیر بازگشت هم گیو، هر تورانی که می‌دید را می‌ کُشت.

پی‌نوشت:

[1]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 285.
[2]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، همان، ص 288.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 1، ص 613.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.