مفاسد وحدت وجود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وحدت وجود از جمله مبانی اصلی عرفان نظری است که هرکدام از علما، فلاسفه، عرفا و صوفیه تعریف مخصوص به خود را درباره وحدت وجود دارند. اما در میان آن ها بیشترین نقد متوجه وحدت وجود صوفیانه است که مفاسد زیادی را بر آن مترتب می دانند.
1- وحدت وجود بر همه مذاهب حتی گوساله پرستی و ماه و خورشید و سنگ و چوب و بت پرستی مهر تایید می زند، چرا که هر موجودی در عالم، مرتبه و یا حصه و یا ترشح و یا جزئی از ذات خداوند است و هر چیزی که پرستیده شود، در حقیقت این خداوند است که پرستیده می شود!
ابن عربی درباره این عقیده خود می گوید: «صوفی معتقد است؛ عارف کسی است که خدا را در اشیاء و بلکه در هر شیئ میبیند. در و دیوار و زمین و آسمان همه خدا هستند. گوساله پرستی هم خدا پرستی است.» [1]
شبستری در کتاب مشهور گلشن راز می گوید:
مسلمان گر بدانستی که بت چیست بدانستی که دین در بتپرستی است! [2]
و لاهیجی شارح گلشن راز در شرح این بیت می گوید:
«اگر مسلمان که قائل به توحید است و انکار بت می نماید بدانستی و آگاه شدی که فی الحقیقه بت چیست و مظهر کیست و ظاهر به صورت بت چه کسی است، بدانستی که البته دین حق در بت پرستی است. بت را هم حق کرده و آفریده است، و هم حق گفته که بت پرست باشند… و هم حق است که به صورت بت ظاهر شده است… و چون او به صورت بت متجلی و ظاهر گشته است، خوب و نکو بوده است… چون فیالحقیقه غیر حق موجود نیست، و هر چه هست حق است.» [3]
2- از دیگر لوازم باطل وحدت وجود، جبر گرایی و سلب اختیار از انسان است. چرا که وقتی وجودی جز خداوند نباشد، اصلا مختار بودن انسان چه معنا می دهد؟
شبستری می گوید:
کدامین اختیار ای مرد جاهل کسی را کاو بود بالذات باطل
چون بود توست یکسر جمله نابود نگویی اختیارت از کجا بود
کسی کاو را وجود از خود نباشد بذات خویش نیک و بد نباشد. [4]
3- علامه جعفری نیز درباره مفاسد وحدت وجود صوفیانه می نویسد: «از خواص این مکتب این است که عقل و فهم و علم و معرفت را به کلی حجاب تاریک تشخیص داده و دانشمندترین علما و فلاسفه عالم بشریت در نظر اعضاء این مکتب مانند حیوانات لایعقل می باشند.» [5]
علامه جعفری، اسقاط تکلیف در تصوف را از دیگر مفاسد وحدت وجود می داند و می نویسد: «در این مکتب، عبادات و تکالیف فقط وظائفی برای تنظیم معاش دنیوی و یا وصول و اتحاد با ذات خدائیست و اگر برای کسی این حالت دست داد، تمامی تکالیف از او ساقط است و به آیه «و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین» نیز استدلال کرده اند. در صورتی که پیغمبری از پیغمبران حقه تا نفس واپسین خود را بدون تکلیف ندیده و تمام عمر را عمل به شریعت خود نموده اند.» [6]
پی نوشت:
[1]. محمد بن علی بن عربی، فصوص الحکم، چاپ بیروت با تعلیمات ابی العلاء عفیفی. جلد1، صفحه، 291
[2]. شبستری، شیخ محمود، گلشن راز، بخش 59
[3]. لاهیجی، شمس الدین محمد، شرح گلشن راز، ص 641
[4]. شبستری، شیخ محمود، گلشن راز، بخش 37
[5]. علامه جعفری، محمدتقی، مبدأ أعلی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1340 ، ص73 و 75
[6]. همان
افزودن نظر جدید