نقش صوفیگری در تضعیف نظام اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در ایران اسلامی، نفى دين و مبارزه با اصل اسلام، از آنجا كه زمينه را براى پيشرفت و نفوذ كمونيسم مهيا مىكرد (و پای شوروی را به کشور میگشود)، راهكارى نبود كه دولتهاى غربى و آمريكا بخواهند و بتوانند آن را انتخاب كنند. از اين رو بايد راهى را انتخاب مىكردند كه در آن، اسم اسلام بماند اما اسلامى باشد كه خطر بيدارى ملتها و ايجاد حركتهايى نظير انقلاب اسلامى ايران را به همراه نداشته باشد. یک اسلام حداقلی و خلاصه شده در وجههی اعمال و مناسک فردی که مسلمان سرش در لاک خودش باشد و به همسایه و هم محله و همشهری و اجتماع کاری نداشته باشد.
چارهاى كه بدين منظور انديشيده شد اين بود كه حس عرفانى و دينى مردم را به صورت بدلى و به وسيله اسلامى دستكارى شده ارضا كنند، اسلامى كه فرد تمام حواسش به خدا و ارتباط فردىاش با خدا باشد و هيچ رنگ سياسى و وارد شدن به مسايل اجتماعى نداشته باشند.
بهترين راه براى اين كار ترويج گرايشهاى صوفيانه بود. گرايشهايى كه به افراد تلقين مىكرد كه شما بايد به فكر تكامل معنوى خودتان باشيد، ذهنتان را به امور دنيايى مشغول نكنيد و كارى به مسايل سياسى نداشته باشيد و اگر هم احياناً پيشرفت كارتان در گرو سازش با قدرتها و دولتها و صاحبان زر و زور بود اين كار را انجام دهيد!
در اين باره اگر مسايل و جريانات نيم قرن اخير ايران، به ويژه از سال 42 به بعد را بررسى كنيم، مىبينيم كه اكثريت، اگر نگوييم همهی مشايخ متصوفه روابط خوبى با دربار و درباريان داشتهاند.[1]
طى اين مدت بسيارى از كسانى كه به مقامات عالى رسيدند، از نخست وزير گرفته تا وزرا و نمايندگان مجلس و ساير مناصب مهم و كليدى، از طرفداران فرقههاى مختلف متصوفه بودهاند. از سال 42 به بعد، رژيم گذشته به ترويج تصوف و بناكردن خانقاههاى با شكوه و احياى فرقهها و مذاهب باطل و تشكيلات متعدد فراماسونرى نمود و كمكهاى مالى فراوانى در اختيار آنها قرار داد. نمونههاى متعددى از اين قبيل وجود دارد كه در تاريخ ثبت و ضبط و اسناد عينى و خدشهناپذير آن در دست است. دكتر اقبال يكى از اين نمونهها است كه به يكى از فرقههاى معروف متصوفه وابسته بود.
از زمان او خانقاههاى مجللى در ايران ساخته شد و تبليغات گستردهاى براى ترويج مشرب صوفىگرى صورت گرفت. در اين دوره، كتابهاى متعددى از صوفيه پياپى چاپ و منتشر شد. «پس از انقلاب، برخى از اين قبيل كتابها، با چاپ و كاغذ عالى در خارج از كشور چاپ و به داخل قاچاق و توزيع مىشود. هم اكنون بسيارى از كتابهاى تبليغى صوفيه چاپ فرانسه، آلمان، امريكا و برخى ديگر كشورهاى اروپايى است. آقايان شيوخ و قطبهايى كه در آن كشورها تشريف دارند و در خانههاى بسيار مجلل و با وضعى بسيار تشريفاتى و مرفه به گذران عمر مشغولند، ترتيب چاپ اين كتابها را مىدهند و آنها را براى هدايت و ارشاد مردم مستضعف مىفرستند! اين حضرات كه دلشان براى اين مردم كباب است و از اينكه مردم ما از حقايق و دقايق عرفانى دور و محرومند بسيار دلنگران و ناراحتند، لطف فرموده و با هموار كردن انواع رنجها و سختىها بر خود، اين كتابها را با هزاران زحمت نوشته، چاپ كرده و براى ما مىفرستند!»[2]
در هر صورت، هدف مهم دشمن از ترويج و اشاعه تصوف در چند دههی اخير، يعنى پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران اين است كه گرايشهاى دينى و عرفانى مردم را از مسير صحيح اسلامى منحرف كنند تا بدین وسیله حکومت اسلامی و تمدن اسلامی که بعد مهم آن توجه به احکام اجتماعی اسلام است، کمرنگ شده و به ماهیت و اصالت آن خدشه وارد شود.
پینوشت:
[1]. تصاویر دیدار برخی اقطاب فرقهی دراویش با دربار پهلوی موجود است.
[2]. در جستجوی عرفان، علامه مصباح یزدی، ص ۹۵
افزودن نظر جدید