بنبست پاسخ در ارتباط با دستور قتل نوزادن توسط یهوه!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این روزها کلمهی خشونت تبدیل شده به کلید واژهای برای حمله به اسلام؛ مدعیان صلح که خود کارنامهای بس سیاه را در باب خدمت به بشریت و اعتلای پرچم همزیستی و مصالحه تقدیم کردهاند، از آتئیست گرفته تا باستانگرا و مسیحی. به مقتضای موضوع مسیحیت، بررسی میکنیم تنها یک مورد از چندین اشکالاتی که در باب خشونت برکتاب مقدس این دین وارد است؛ قتل کودکان توسط خدا درعهد قدیم؛ کتاب مقدس مسیحی! و پاسخ یکی از صاحب نظران و کشیشان مسیحیت فارسی زبان دراین رابطه.
در عهد قدیم؛ خدا به سموئیل که یکی از برگزیده شدگان الهی بود چنین دستور میدهد: «پس الان برو و عمالیق را شکست داده، جمیع مایملک ایشان را بالکل نابود ساز، و بر ایشان شفقت مفرما بلکه مرد و زن و طفل و شیرخواره و ... را بکُش.»[1]. در جایی دیگر موسی_ البته موسیای که کتاب مقدس مسیحیت معرفی میکند -نه آن پیامبر بزرگ که از مقام عصمت برخوردار است_ تعداد بسیار بالایی از کودکان را میکشد: «پس یهُوَه، خدای ما، عوج ملک باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده، او را به حدی شکست دادیم که احدی از برای وی باقی نماند... و آنها را بالکلّ هلاک کردیم، چنانکه با سیحون، ملک حَشبون کرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم».[2] اما صرف نظر از اینکه بزرگسالان این جنگها به حق قتلعام شدند یا خیر، سوال مهمی ذهن را درگیر میکند؛ چرا کودکان کشته میشدند؟ مگر گناهی مرتکب شده بودند؟ چرا یهوه خدای مشترک مسیح و یهود دستور کشتار حتی طفل شیرخواره را میدهد؟
پاسخها و بهتر بگوییم توجیهات خندهدار و غیر قابل پذیرش در پاسخ به سوال مذکور فراوان است، اما ما در اینجا صادقانهترین را میآورم،
"پاسخی که قانع کننده باشد نداریم" خلاصهای است از جواب کشیش آرمان رشدی به این سوال، در این قسمت بخشی از مقالهی ایشان در این ارتباط را میخوانیم: «تا اینجا شاید عدهای از خوانندگان این مقاله با نظر بنده موافق باشند، جز در یک مورد! و آن مورد این است که قتل عام بزرگسالان ممکن است قابل درک باشد، اما چرا شیرخوارگان نیز میبایست قتل عام گردند. اگر بخواهم صادق باشم، باید عرض کنم که جوابی ندارم که حتی خودم را قانع کند، چه برسد شما را!» جا دارد یک بار دیگر اعتراف صادقانهی ایشان تکرار شود: «اگر بخواهم صادق باشم، باید عرض کنم که جوابی ندارم که حتی خودم را قانع کند، چه برسد شما را».[3] هرچند ایشان در سطور بعدی پاسخی ارائه میکنند و بیان میدارند شاید دلیل اینکه خدا دستور به کشتن نوزادان شیرخواره داده، نبود امکانات نظیر پرورشگاه و یتیمخانه در آن زمان برای نوزادانی که والدینشان به دستور خدا کشته شدهاند، و بنیاسرائیل هم حاضر به نگهداری از آنها نبودند، باشد، اما باز هم میگوید ممکن است این جواب هم مورد پذیرش قرار نگیرد! چرا که ماجرا این میشود که نمیتوانیم نگهداری کنیم پس بکشیم!
حال میماند یکی مسیحی که مداوم در بوق و کرنا میکند که اسلام دین صلح نیست و سوالی که در پاسخش به بن بست رسیده «چرا خدا دستور به قتل عام نوزادان و شیرخواران داده؟» اکنون موقع نتیجه گیریست که مقایسه کنیم کدام خدا و کتاب، خشن و کدام صلح جو و مهربان است؟
پینوشت:
[1]. اول سموئیل 15 : 3
[2]. تثنیه 3 : 3-6
[3]. رجوع شود به مقالهی ایشان به نام "خدا و قتلعام"
افزودن نظر جدید