مدارس و دانشگاه‏‌ها در قلمرو اسلام، پاسخ استاد زرینکوب به اسلام‌‌ستیزان

  • 1395/06/01 - 16:21
كثرت مدارس عالى در بلاد اسلام، هنوز هم كه دنيا پيشرفت‌هاى ماشينى يافته ‏است، مايه حيرت است و حاكى از وجود شوق و نشاطى بی‌مانند. در حقيقت‏ به سبب‏ تاكيد و تشويقى كه در اسلام راجع به علم شده بود و همچنين به جهت‏ توصيه و ترغيبى كه به انجام دادن امور خير مى‏‌شد بسيارى از اهل بِرّ و ارباب ثروت عنايت و توجه خاصى به انشاء (ایجاد) مدارس مبذول كردند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه در ادامه می‌آید، چکیده‌ و یا بهتر است بگوییم، بَُرشی از فصل هشتم کتاب «کارنامه اسلام» دکتر زرینکوب است که پیرامون مراکز و محافل دانش‌پژوهی در تاریخ اسلام است. این نوشتار پاسخی بس روشن و صریح به یاوه‌گویی‌های باستانگرایان افراطی است. مطالعه این نوشتار به خواست خدا، راهگشای حق‌جویان خواهد بود.

«كثرت مدارس عالى در بلاد اسلام، هنوز هم كه دنيا پيشرفت‌هاى ماشينى يافته ‏است، مايه حيرت است و حاكى از وجود شوق و نشاطى بی‌مانند. در حقيقت‏ به سبب‏ تاكيد و تشويقى كه در اسلام راجع به علم شده بود و همچنين به جهت‏ توصيه و ترغيبى كه به انجام دادن امور خير مى‏‌شد بسيارى از اهل بِرّ و ارباب ثروت عنايت و توجه خاصى به انشاء (ایجاد) مدارس مبذول كردند، به طوری كه‏ در عهد رونق حكومت‌هاى اسلامى در بيشتر بلاد اسلام مدارس مهم مانند نظاميه، مستنصريه، حلاويه، جوزيه، الازهر و امثال آنها وجود داشت كه هر يك به سببى شهرت دارند و اين مدارس كه بزرگان علماء اسلام‏، تربيت‏ يافته آن مدارس بوده‏‌اند همه يا غالب آنها از محل اوقاف‏ اهل بِرّ (خیّرین) بوده است و خلفا و سلاطين بطور مستمر و مستقيم در آنها نظارت‏ نداشتند و به اصطلاح امروز ما اين مدارس ملى و آزاد بود چنانكه‏ جز در مورادى از آنها كه به بعضى فرقه‏‌ها اختصاص داشت در غالب آنها نيز تعليم آزاد بود و هر يك از فرقه‏‌هاى اسلامى، معارف و علوم مقبول مخصوص خود را مى‏‌توانستند درين مدارس اخذ و تلقى نمايند.»[1]

«خواجه نظام الملك وزير، نزديك به شصت هزار دينار صرف بناى نظاميه‏ بغداد كرد، در اصفهان و نيشابور و بلخ و هرات هم نظاميه‏‌ها ساخت و اين‏ مدارس حتى سرمشق شد براى دارالعلم‌ها (دانشگاه‌ها) در اروپا از جمله سالرنو (Salerno) قدیمی‌ترین دانشگاه اروپا (در ايتاليا). مدارس بزرگ ديگر مثل دانشگاه بولونيا و دانشگاه‌هاى پاريس، مونپليه و آكسفورد همگى بعد از قرن دوازدهم‏ ميلادى به وجود آمدند، مدت‌ها بعد از تاسيس دانشگاه‌هاى اسلامى... آيا حيرت انگيز نيست كه با چنين سابقه‏‌اى كه‏ دانشگاه‌هاى اسلامى دارد، تاسيس دانشگاه‌هاى امروز شرق به نفوذ يا تقليد دارالعلم‌هاى غربى منسوب شود؟»

«اين نظاميه‏‌ها مراكز مهم فعاليت‌هاى علمى عصر بود، اساتيد آنها هم غالبا علماء بزرگ عصر به شمار مى‏‌آمدند. از همه سرزمین‌های اسلامى تا مدت‌ها طالبان علم به اين مدارس روى مى‌‏آوردند و در اين كهنه‌‏ترين‏ دانشگاه‌هاى جهان، هم حجره پيدا مى‏‌كردند هم مدد معاش. به علاوه‏ كتابخانه، بيمارستان، مسجد و مجلس وعظ هم در دسترس آنها بود. چنانكه مدرسان هم در مدرسه درجات داشتند از استاد و مدرّس‏، با لباس‌هاى خاص و ظاهرا همين هاست كه در دانشگاه‌هاى‏ اروپا مورد تقليد واقع شد. چندى بعد، در ساير بلاد اسلام هم -مثل‏ بغداد- به تقليد نظاميه مدارس متعدد بنا شد. در بغداد، مدرسه ‏مستنصريه به وجود آمد كه رونق و فعاليت آن نظاميه را از اهميت انداخت چنانكه سلاطين زنگى و مماليك در شام و مصر مخصوصا شوق وافرى به‏ بناى مدارس نشان دادند. در عهد مغول، سلطان محمد خدابنده حتى‏ مدرسه سيار داشت -همراه اردوى خويش- كه ذكر آن در تاريخ آمده است. در قرن ششم كه ابن جبير سياح اندلسى به مشرق آمد، بيست مدرسه در دمشق يافت و سى مدرسه در بغداد. بنيامين تطيلى سياح‏ يهودى اندلسى بيست مدرسه در اسكندريه ديد، و در ساير بلاد هم مدارس بسيار بود، با شور و نشاط طالبان علم. اين شور و نشاط به‏ شهرهاى بزرگ اختصاص نداشت و در دهات و قرّاء هم طالبانِ علم ‏فراوان بودند و چه بسيار دانشمندان بزرگ اسلام كه از ديه‏‌هاى حقير برخاسته‌‏اند».[2]

پی‌نوشت:

[1]. در باب مدارس در نزد مسلمين رجوع شود به: Talas, A, La Madrasa Nizamyya Et Son Histoire, 1939. (کارنامه اسلام، دکتر زرینکوب، ابتدای فصل 8).
[2]. کلیت این مبحث را می‌توانید در کتاب کارنامه اسلام، نوشته دکتر عبدالحسین زرینکوب، فصل 8 (مدارس و دانشگاه‏‌ها) مشاهده کنید.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.