تشابه هفتن در اهل‌حق با امشاسپندان در زرتشت

  • 1393/02/18 - 09:44
از جمله عقاید اهل‌حق، اعتقاد به هفتن است. "هفتن"، کوتاه شده‌ی "هفت تن" است. به نظر می‌آید هفتن در اهل‌حق وام‌گیری از امشاسپندان در زرتشت باشد. زیرا هفتن، نمودار هفت فرشته‌اند که از گوهر خداوندگار آفریده شده‌اند و آنچه در جهان بالا و پایین است، در تحت حمایت آنان قرار داده شده و پاسبانی آسمان، ماه، و ... به آنان محول شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله عقاید اهل‌حق، اعتقاد به هفتن است. "هفتن"، کوتاه شده‌ی "هفت تن" است. بنا به نامه سرانجام، هفتن، نمودار هفت فرشته‌اند که از گوهر خداوندگار آفریده شده‌اند و آنچه در جهان بالا و پایین است، در تحت حمایت آنان قرار داده شده و پاسبانی آسمان، ماه، خورشید، ستارگان، باد، هوا، زمین، آب، گیاه، آتش، فلزات، و ... به آنان محول شده است. هفتن در اعصار گذشته در پیکره‌ی پیغمبران و خاصان خدا تجلی کرده‌اند. آنان به جهان آمده‌اند و مردم را به یکتاپرستی و توحید دعوت کرده‌اند، بنابراین مدار گردش عالم، هفتن است و مغز آنان خداوند می‌باشد. وظیفه هفتن دستگیری و ارشاد خلق است. [1]
هفتن در نامه سرانجام شباهت زیادی به "امشاسپندان" یا "هفت امشاسپند" در کیش زرتشت دارند، شاید هم هفتن، نموداری از هفت امشاسپند باشد؛ زیرا صفاتی که در نامه سرانجام برای هفتن یاد شده، همان صفاتی است که در اوستا برای هفت امشاسپند ذکر شده است. در بخشی از اوستا هم "هفتن یشت" آمده و مقصود از هفتن در اوستا همان هفت امشاسپند است. [2]  
برای درک مشابهت این دو واژه، توضیحی از امشاسپندان که تقریبا همان هفتن اهل‌حق است را بیان می‌کنیم.
اَمشاسپند به معنی «وَرجاوَند[3] جاودانه» عنوان مِهین ایزدان یا گروه مینویان در دین زرتشتی است كه نزدیك‌ترین مینویان به آفریدگارند و اصلی‌ترین وظایف ایشان، آفرینش و نگاهبانیِ آفریدگان است و در واقع جلوه‌ای برای جنبه‌های گوناگونِ منشِ اهوره مزدا هستند:
ـ بهمن: (در اوستا «وُهومَنَ» یا «وُهومَنَنْگَه» به معنی منش خوب یا نهاد نیك، و گاه «وَهیشتَ مَنَ» به معنی بهترین منش آمده و در پهلوی «وَهْمَن» و در فارسی «بهمن» شده است.) در گاهان، بهمن یكی از فروزه‌های مزدا اهوره و در اوستای نو یكی از امشاسپندان است كه نماد اندیشه‌ی نیك و خرد و دانایی آفریدگار به شمار می‌آید. بهمن آدمی را از خرد و تدبیر بهره‌مند و او را به آفریدگار نزدیك می‌كند. در گاهان بهمن پسر مزدا اهوره خوانده شده است و در روز پسین [= پایان فرشگرد]، كردار مردمان را می‌سنجد و هُرمَزد ارزش كار مردمان را به یاری و میانجی او در می‌یابد.[4]
اردیبهشت: در اوستای نو «اَشَه وَهیشتَ» به معنی «بهترین اَشَه» نام یكی از مهم‌ترین امشاسپندان (مِهین ایزدان) است كه پس از «بهمن» و در دومین پایگاه امشاسپندان جای می‌گیرد. در گاهان، اردیبهشت غالباً به صورت اَشَه آمده و یكی از فروزه‌های اهوره‌مزدا است كه ارج فراوان دارد و آنان كه یار اویند، بهترین پاداش‌ها را خواهند یافت. اهوره مزدا او را از نیروی خرد خویش آفریده و پدر او است. اردیبهشت نگاهبان مرغزارها و گیاهان روی زمین است و پرهیزگاران در مرغزارهای او به سر می‌برند. به یاری او بود كه اهوره مزدا هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید. نیایش معروف «اَشِم وُهو...» را نیز «نماز اَشَه» می‌خوانند و به این امشاسپند نسبت می‌دهند.[5]
شهریور: (در اوستا «خْشَثْرَ وَیریه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریر» به معنای «شهریاری دلخواه» یا «شهریاری آرمانی» یا توانایی مینوی آرمانی یا «آرمان شهر») در گاهان، یكی از فروزه‌های «مزدا اهوره» و در اوستای نو، نام یكی از امشاسپندان است كه در جهان مینوی نماد شهریاری و فر و فرمانروایی اهوره مزدا و در جهان استومند نگاهبان فلزها و پاسدار فَرّ و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است و او را مینوی مهربانی و جوانمردی خوانده‌اند. در گاهان آمده است كه اهوره مزدا پاداش و پادافره واپسین را به میانجی شهریور به مردمان می‌دهد.[6] در بندهش آمده: شهریور شفاعتِ درویشان را نزد هرمزد می‌کند؛ اما به جزئیات بیشتر از این، اشاره‌ای نشده است.
سپندارمذ: (در اوستا «سْپِنتَ اَرمَیتی» و در پهلوی «سِپَندارمَت» یا «سِپَندارمَد» و در فارسی «سِپَندارمَذ» یا «اِسفَندارمَذ» یا «اِسفَند») مركب است از دو جزء «سْپِنتَ» به معنی «وَرجاوَند» و «آرمَیتی» یا «اَرمَیتی» كه معنی آن را اندیشه و فداكاری و بردباری و سازگاری و فروتنی نوشته‌اند. در پهلوی معنی این تركیب را «خِرَدِ كامل» دانسته‌اند. در گاهان، غالباً جزء دوم آن «آرمَیتی» به تنهایی آمده و یكی از فروزه‌های «مزدا اهوره» است؛ اما در اوستای نو، سپندارمذ نام یكی از امشاسپندان است كه در گروه سه گانه‌ی امشاسپند بانوان ـ سپندارمذ، خرداد، و امرداد ـ جای دارد و نمادهای مادرـ‌خدایی اهوره مزدا به شمار می‌آید. [7]
خرداد و امرداد: خرداد و امرداد در گاهان دو کیفیت غیر مادی یعنی کمال و بی‌مرگی، دوام و پایداری هستند که اهوره‌مزدا با مردمان بهشتی در آنها شریک است. این دو از ایمان و فداکاری، راستی و درستی پرهیزکاران نیرو می‌گیرند و اهوره‌مزدا را در نبرد با دشمنان یاری می‌کنند. این دو در اوستای جدید جنبه‌ی مادی می‌گیرند و معرّف خوردنی و آشامیدنی پرهیزکاران یعنی روغن بهاری و می‌شیرین در بهشت هستند و در مراسم آیینی به شکل نذر و قربانی جامد و مایع ارائه می‌شوند.[8]
اهوره مزدا (سِپَند مینو یا سْپِنتَ مَینیو) در سر امشاسپندان جای دارد و از این رو غالباً سخن از هفت امشاسپندان می‌رود. گاه ایزد سروش[9]را در زمره‌ی امشاسپندان جای داده‌اند.
از مقاسه هفتن در فرقه اهل‌حق با امشاسپندان در آیین زرتشتی، می‌توان ارتباطی نزدیک را میان این دو واژه را فهمید. در نتیجه مطلبی که در مقدمه کتاب "اهل‌حق، پیروان و مشاهیر" از نویسنده محترم جناب آقای صدیق صفی زاده که زحمات زیادی در این باره متحمل شده‌اند به خوبی مقصود ما را از بیان هفتن در فرقه اهل‌حق با امشاسپندان در زرتشت را روشن می‌سازد. ایشان می‌فرمایند «مسلک اهل‌حق مجموعه‌ای از عقاید خاص مذهبی است که با ذخایر معنوی آیین هندوئیزم و ادیان ایران باستان به خصوص کیش‌های زرتشتی، مانوی، مزدکی آمیخته شده و ادیان اسلام و مسیحی و کلیمی و افکار فرق غالی که در مناطق غرب ایران پراکنده بوده، در آن تاثیر زیادی داشته‌اند»[10]

منابع:
1- اهل‌حق، پیروان و مشاهیر،ص 25
2- اهل‌حق، پیروان و مشاهیر،ص 26
3- مقدّس، پاک، نیک
4- جلیل دوستخواه، اوستا، ج2، ص952. رک: بندهش، ص109 و 110
5- جلیل دوستخواه، اوستا، ص907 و 908. رک: بندهش، ص111 و 112
6- جلیل دوستخواه، پیشین، ص1015 و 1016. رک: بندهش، ص112 و 113
7- جلیل دوستخواه، پیشین، ص1002 و 1003. رک: بندهش، ص113 و 114
8- هادخت نسک، فصل یکم، یادداشت‌های برگردان فارسی، ص76. رک: بندهش، ص115 و 116
9- سُروش: (در اوستا «سْرَوشَ» از ریشه «سْرو» به معنی «شنیدن، شنوایی و فرمانبرداری، به ویژه شنوایی و فرمانبرداری از فرمانهای ایزدی و سخن خداوندی») نام یكی از بزرگترین ایزدان و مینویان در دین مزدا پرستی و نماد شنوایی و فرمانبرداری و تجسم پرهیزگاری و درست كرداری است. پایگاه این ایزد را با ایزد مهر برابر دانسته و گاه او را در شمار امشاسپندان آورده‌اند.
سروش از جمله ایزدانی است كه در كار داوری پسین، خویشكاری دارد و كار شمار و سنجش كردارهای مردمان بر دست اوست. نام این ایزد در اوستا غالباً با صفت‌های پارسا، پرهیزگار، پاك، نیك، پیروز، بخشنده‌ی پاداش نیك، توانا، دلیر، سخت رزم افزار، بُرزمند، تن – مَنْثَره، جهان آرا، رَدِ پاكی، اهورایی و سالار آفریدگان اهوره مزدا همراه آمده است. از میان این صفت‌ها، به ویژه «تَنْ-مَنْثَره» یاد كردنی است كه در اوستا «تَنْو-مَنْثَره» آمده، یعنی كه همه‌ی تن و سراسر هستی او «مَنْثَره» (یا شنوایی و فرمانبرداری از «مَنْثَره») است و این صفتی است هماهنگ با خویشكاری اصلی ایزد سروش. (جلیل دوستخواه، اوستا، ج2، ص1006)
10-اهل‌حق، پیروان و مشاهیر، صدیق صفی‌زاده، ص 15

 

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.