سلام بر شما
ما وقتی نقد یک عقیده رو میکنیم، منظورمون مصادیق اون عقیده نیست و اگر یک موقع نامی از کسی می آوریم مطمئن باشید او شخص از بزرگان و تاثیرگذاران عقیده نامبرده شده است و با مصادیق کاری نداریم چرا که راه و روش و اصول هر دین مشخصه و تبعیت از دین یا یک عقیده مساله شخصی است هر چند تبعات اجتماعی بسیاری دارد. اما اینکه می گویید به دینی از ادیان الهی پایبند نیستید، محل اشکال است چرا که ما عقیده داریم هر دینی از ادیان الهی پیامبری دارد که از سوی خداوند برگزیده و مبعوث شده تا مردم رو به سوی خداوند دعوت کنه و همین اشکال به مردم اهل حق وارد است که اگر خودشون رو دین مستقلی بدونن، درنتیجه پیامبری ندارند و وقتی پیامبری در کار نباشد، چه کسی قرار است ایشان را به چه هدف و سمتی دعوت کنه؟ سوال مهم همین است که شما به آن اشاره کردید. می شود انسان بی دین باشد، ولی راستگو، و همین راستگویی هم صفت بسیار خوبی است که باید هر انسانی که کمی وجدان و انسانیت داشته باشد، خود را به این صفت نیکو متخلق کند، اما این دلیل نمی شود که شخص راستگو باشد ولی بت پرست یا بی دین باشد. همین که مردم اهل حق و دیگر مردمان نیاز فطری به پرستش در خود احساس می کنند، نشان دهنده وجود میلی درونی برای پرستش است که خداوند در وجود انسانها قرار داده است، و درمان این نیاز نیز بواسطه رسولان الهی و ادیان الهی امکان پذیر است نه دین های مستقل و خود خوانده.
m.tavab
1395/08/06 - 18:31
لینک ثابت