افزودن نظر جدید

سلام .... واقعا متاسفم برای نویسنده ی سایت که کوروشو فردی یهودی میدونه!!! این نا آگاهی نویسنده رو میرسونه کسی که هیچ اطلاعاتی نداره و به خودش حق قضاوت میده!!! برادر من شما بهتره اول تحقیقی در مورد دین یهود بکنی و تمام کتبشونو مطالعه کنی تا افکار یهودیارو بشناسی سپس با کوروش رو با یک ادم یهودی مقایسه کنی!!! اینکه که کوروش یهودی ها رو از بند ازاد کرد و ازادشون گذاشت و .... هیچ شکی توش نیست اما کوروش فقط یهودی هارو ازاد کرد؟؟ نه بلکه تمام مردمی رو که برده بودند ازاد کرد و تمام اونارو در ازادی عقیده ی خودشون ازاد گذاشت اگه شما کمی در تورات مطالعه کنی میبینی که خدا جز قوم یهود کس دیگه ایی رو ادم حساب نمیکنه و حتی دستور قتل و کشتار غیر یهودیانو بخاطر یهود موجه میدونه ... کوروش کدوم دفه چنین رفتاریو کرد ؟ اول مطالعه کنید سپس صحبت کنید جناب نویسنده چون در مورد تاریخ و شخصیت کوروش هیچ اطلاعی نداری اینگونه جاهلانه قضاوت میکنی در اینکه کوروش زرتشتی بوده هیچ شکی وجود ندارد و او طبق ایین خود رفتار میکرده است(در دین زرتشت ازادی عقیده بیان شده است) پس کوروش و داریوش بزرگ نیز به تمام ادیان احترام میگذاشتن کوروش علاوه براینکه یکتا پرست بوده مرد سیاست نیز بوده است و برای حفظ امپراتوری و ایجاد صلح بسیار زیرکانه عمل مینموده است.... نویسنده کوچولوی ما نمیدونه که کتیبه ی کوروش یک اعلامیه ای سیاسی است نه توجیه دین و اعتقاد شخصی او!!! حتی داریوش بزرگ در کتیبه هایش خود را مزدا پرست نامیده و همه موفقیت های خود را مرهون اهورا مزدا میداند... ولی به همه ادیان مناطق زیر سلطه اش احترام میگذاشته و سعی در ترویج انها می نموده است. به همین دلیل مغان را که در ایران طبقه روحانیون بودند مانند تمام روحانیون سرزمین های دیگر مورد پشتیبانی و تایید قرار داده استهمانگونه که از روحانیون نیت در سائیس مصر و یهوه در بیت المقدس , آپولون در ماگنزیا , مردوک در بابل و .... حمایت کرده است.مغان را هم که نماینده مذهبی یک ملت بودند از نظر مذهبی ازادی داده و انها را تاکید به شرط انکه در خدمت دربار در ایند. سیاست کوروش و داریوش بر این بود که مردم به مذهب متوجه شده و در کار سیاست دخالت نکنند لذا ادیان جوامع را محترم شمرده و کاهنین را تایید میکردند و حتی در همه سرزمین ها قانون ان جامعه را ,که همان کتاب مذهبی انان بود مورد تایید قرار میدادند.جالب است که در زمان داریوش قوانین همه سرزمین ها مجددا تنظیم شد ولی اثری از قانون ایران قدیم تا کنون نیافته اند, یعنی قوانینی که در همه امپراتوری ایران قابل اجرا باشد.دلیل ان است که داریوش مایل بود هر سرزمینی به قوانین خود متکی باشد.مثلا طبق یک پاپیروس مصری داریوش دستور داد در سال سوم سلطنتش ,دانایان ,جنگاوران,روحانیون و نویسندگان مصری جمع شوند تا قوانین مصر را تنظیم و تحریر کنند....یا در زمان خشایار شاه کاهنی بنام غزرا در فلسطین مامور شد تا قانون موسی یا پنج کتاب پنتاتویخ را برای جامعه یهود تنظیم نماید.تاسیس جامعه یهود اصولا نتیجه یک سیاست مذهبی دولت ایران بود و حتی امروز مسلم شده که وضع این قوانین به دستور پادشاه ایران انجام شده است. کوروش و داریوش با این سیاست متوجه ساختن مردم به مذاهب و عدم دخالت در سیاست ,محیطی ایجاد کردند که دویست سال ارامش در این امپاتوری عظیم برقرار گردید. در ان زمان بسیار دور و تاریک که کشت و کشتار و خونریزی و غارت و چپاول , افتخار محسوب میشد , کسانی ظهور کردند که این قضیه را تغییر دادند و شرافت و انسانیت را افتخار دانشتند و به ابادانی سرزمین ها پرداختند. این کارها فقط میتواند کار کسانی باشد که در ادوار تاریک با پیام زرتشت اشنایی یافته است.تا دو هزار سال پس از کوروش و داریوش هم ما به شاهانی نظیر داریوش و کوروش برخورد نمیکنیم . برخورد مردمی و انسانی کوروش و داریوش با مغلوبین در هیچ یک از ادیان ان دوران(حتی یهود) سابقه ندارد و در دولت های همزمان انها بی نظیر است چند نکته ایی را باید متذکر شوم در زمان کوروش و داریوش ادیان دارای کانن شکل گرفته و مشخصی نبودند و مهمترین مشخص مذاهب مختلف خدا یا خدایان انها ,معابد و دستگاه کهانت و اداب و رسوم و قربانی بود.ادیان دارای پایه گذار و پیامبری نبودند و دین بنام خدای بزرگ و معبد ان نامیده میشد.مثلا دین یهود به بنام موسی مشخص نمیگردید بلکه دین یهوه نامیده میشد.سلاطین بابلی و اشوری هم عصر کوروش همیشه نام خدایان خود را ذکر میکردند و اغلب نام خدای بزرگ و یا خدای معبدی که پادشاه به ان وابسته بود در کتیبه ها نام برده میشد و یا شکل او بر فراز سر پادشاه نقش میگردید متاسفانه اغلب افراد مثل با برداشت های زمان خود به برسی موضوع میپردازند,در حالی که حادثه در زمان های بسیار دور رخ داده و باید به زمان و مفاهیم ان به توجیه مساعل پرداخت دوم انکه کوروش و داریوش نیز برای تقویت امپراتوری و قدرت خویش از وجود کاهنین و روحانی نمایان جامعه بهره گیری کرده اند .فتح بابل یک نمونه جالب این سازش است .اثار بدست امده حاکی است که بین پادشاه بابل و کاهنان در سر تقسیم قدرت برخوردهایی به وجود امد و این خادمین را خدا!!!! که قدرت و سود هود را بر همه چیز دیگر ترجیح میدهند با یک فرمانروای خارجی کنار امده تا با سقوط فرمانروای یکه تاز دست انها برای استثمار توده ها باز گردد.کاهنین در زیر پرچم مردوک مردم را تشویق رمیکنند تا مقدم کوروش را گرامی دارند.مسلم است که کوروش باید بگونه ایی رضایت این لاشخوران را جلب کند .اون به ظاهر سر بر استان مردوک خم میکند ولی در واقع دهان کاهنین را میبندد و دستگاه کهانت انها را به زیر سلطه خود در می اورد همانطور با روحانیون سرزمین های دیگر چنین کرد.این سیاست کوروش بزرگ بزرگ را میرساند شما فقط نام مردوک را دیده ایی که بر زبان کوروش جاری شده ولی از اقداماتی که او انجام داده بی خبر است اینکه او برده داری را بر انداخت(کای که خدای یهود و مسلمانان انجام نداد) عبادتگاه ها را از نو ساخت(مانند معبد سلیمان برای یهود) ازادی عقیده را بنیان نهاد و غیره و غیره... که این کارها و اقدامات را کسی میتواند انجام دهد که پیام زرتشت اشنا بوده باشد
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.