آیا اهل‌حق مسلمانند؟

  • 1394/02/07 - 15:28
به عقیده برخی صوفیه تعصب به دین خاصی ندارند، چنان‌چه در قرن حاضر نیز نویسندگانی نظیر جبران خلیل و جرج جرداق مسیحی نیز با آن‌که امام علی(علیه السلام) را ستوده‌اند، ولی عقیده دارند که انسان به دین خاصی ملزم نیست و هر دینی داشته باشی کافی است، لذا بر دین مسیحیت باقی مانده‌اند. شهید مطهری آیه زیر را به عنوان دلیل باطل بودن این عقیده آورده...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به عقیده برخی صوفیه تعصب به دین خاصی ندارند، چنان‌چه در قرن حاضر نیز نویسندگانی نظیر جبران خلیل و جرج جرداق مسیحی نیز با آن‌که امام علی(علیه السلام) را ستوده‌اند، ولی عقیده دارند که انسان به دین خاصی ملزم نیست و هر دینی داشته باشی کافی است، لذا بر دین مسیحیت باقی مانده‌اند.[1] شهید مطهری آیه زیر را به عنوان دلیل باطل بودن این عقیده آورده است. «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ [آل‌عمران/85] و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينی برای خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران است.»

اگر کسی بگوید اسلام به معنای تسلیم است، باید گفت دین اسلام همان تسلیم خدا شدن در این زمان می‌باشد. (زیرا در غیر این صورت تسلیم پیامبر ارسال شده خدا نشده‌ایم.) سپس شهید مطهری سه قول در مورد ادیان آورده است:
1- عده‌ای می‌گویند: هر دینی داشته باشی مهم نیست.
2- عده‌ای می‌گویند: هر کس مسلمان نباشد، اهل دوزخ است.
3- منطق سومی وجود دارد که مخصوص قرآن است و با هر دو نظریه فوق مخالف است و کفر را بر دو نوع می‌داند.
1- کفر از روی عناد
2- کفر از روی نادانی
در مورد اول، شخص مورد عقوبت است و در مورد دوم اگر جهالت و نادانی از روی تقصیرکاری شخص نباشد، مورد عفو و بخشش خداوند قرار می‌گیرد.[2] و چند روایت در تایید مورد سوم می‌آورد: «يا زرارة حقا على الله أن يدخل الضلال الجنة.[3] ای زراره حق است بر خدا که گمراهان را به بهشت ببرد.» چنان‌چه در سوره نساء می‌بینیم مستضعفین بر دو نوع می‌باشند:
1- مستضعفانی که در فرار از محیط استضعاف کوتاهی کرده‌اند، آنها اهل جهنم هستند.
2- مستضعفانی که توانایی تغییر محیط و چاره نداشته‌اند، در مورد آنها امید عفو و بخشش می‌رود.

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَأُوْلَئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورً.[نساء/97-99] كسانی كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی كه به خويشتن ستم كرده بودند و به آن‌ها گفتند شما در چه حالی بوديد (و چرا با اينكه مسلمان بوديد در صف كفار جای داشتيد!) گفتند ما در سرزمين خود تحت فشار بوديم، آنها (فرشتگان) گفتند مگر سرزمين خدا پهناور نبود كه مهاجرت كنيد! پس آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ و سرانجام بدي دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانی كه به راستی تحت فشار قرار گرفته ‏اند، نه چاره‏‌ای دارند و نه راهی (برای نجات از آن محيط آلوده) می‌‏‌يابند. آنها ممكن است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو كننده و آمرزنده است.»

شهید مطهری در این باره توضیحی از علامه طباطبایی(رحمة الله علیه) می‌آورد: «خداوند جهل به امر دین و هر ممنوعیت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمی‌شود. اما مستضعفینی که قدرت بر انتقال و تغییر محیط را ندارند استثناء شده‌اند. منشاء استضعاف ممکن است عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است از این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد، به این سبب از حقیقت دور شده باشد.[4] سپس شهید مطهری روایتی آورده که مردم به شش دسته تقسیم می‌شوند که به سه دسته برمی‌گردند: «فرقه ایمان، فرقه کفر، فرقه گمراهی» و آن شش فرقه عبارتند از: «مومنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامرالله، معترفان به گناه که عمل صالح و ناصالح را مخلوط کرده‌اند، اهل اعراف.»[5] بنابراین پیروان فرقه اهل‌حق را با معیارهای فوق باید سنجید و نمی‌توان همه را کافر نامید، چنان‌چه همه را به طور مطلق نمی‌توان مسلمان نامید و هر گروه و صاحب عقیده‌ای از ایشان حکم مخصوصی به خود دارند که در آینده به هر کدام اشاره می‌نماییم.

پی‌نوشت:

[1]. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، چاپ دوم، صدرا، تهران، 1370 شمسی، ص 277
[2]. همان، صص 279 و 289
[3]. اصول كافی، چاپ آخوندی، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب اصناف‏ الناس، ص 382
[4].علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 5، ص 51
[5]. اصول كافی، چاپ آخوندی، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب اصناف‏ الناس، ص 381

تولیدی

دیدگاه‌ها

دوست عزیز.صرفاً به بخش نخست سخن شما اشاره دارم. چنانچه کسی فردی را ستایش و تحسین کند لزوماً، لظفاً دقت بفرمایید "لزوماً"، به این معنی نیست که همه ی عقاید ایشان را قبول دارد و یا اساساً ایشان را بی اشتباه می داند. مثلا شما می توانید بسیاری از ویژگی های رفتاری و فکری گاندی،تاگور،ماندلا،...را تحسین کنید ولی لزوماً هم کیش آنها نباشید.به سخن دیگر، می شود من فردی را از برخی جهات تحسین کنم ولی با همه ی عقاید و ایدولوژی آن فرد موافق نباشم. البته با احترام به شما دوستان، این اشتباه بیشتر در ذهن مسلمین (به صورت عام) و شیعیان (به صورت خاص) متبادر می شود.اینکه این اشتباه ریشه در کجا دارد، خود بحث گسترده ایست ولی می شود به وجود نگاه سیاه و سفید به انسانها (تقسیم بندی انسانها به کافر و مسلمان) در اسلام به عنوان یکی از دلایل احتمالی اشاره کرد.با تشکر از مطالب شما و آرزوی بهروزی.

با سلام و تشکر از بذل لطفتون بايد توجه داشته باشيد رويکرد مطالب فوق در رابطه با انحرافاتي است که در ميان مسلمين پديد آمده و در رابطه با دين اسلام است. برخي از فرقه هاي مذکور خود را در حالي مسلمان مي دانند که عمده اعتقاداتشان با اسلام همخواني ندارد و برخي ديگر قسمتي از عقايدشان با اسلام معرفي شده در قرآن و سنت اهل بيت مغاير است. البته سخن شما هم متين و درست است که اگر کسي بخشي از اعتقاداتش فاسد بود ولي ديگر خصوصيات درستي داشت، نبايد منکر قسمت صحيح شد و ما نيز منکر آن بخش صحيح نيستيم. مطالب ما مشعر به همان قسمتي از عقايد ايشان است که موجب ايجاد انحراف در دين يا پايه گذاري انحراف است. والا ما ضامن بهشت و جهنم افراد نيستيم و قرار هم نيست باشيم. ما انحرافات را تبيين مي کنيم و متذکر مي شويم با روش تطبيقي از منابع مقابل با منابع خود و نيز منشا اشتباه يا برداشت غلط را بيان مي کنيم. و قصد اصلاح داريم و تذکر و ديگر هيچ. اما اينکه فرموديد اين خصوصيت مسلم و کافر شماردن مخصوص مسلمانان خصوصا شيعه است را فکر کنم خوب دقت نکرديد. چرا که ما در ميان مسلمانان خصوصا اهل سنت تکفيري ها را داريم که به ادني دليلي شخص مقابل خود را متهم به تکفير مي کنند و همچنين در يهوديت که غير خود را بر حق نمي دانند و مسيحيت نيز همچنين. نمي دانم يا اطلاعات ديني و فرقه اي حضرتتان اندک است يا اينکه با اين کلام قصد داشته ايد مطالبي را به ما بفهمانيد که به حمد الهي ما سعي مي کنيم قيامت و آخرتي براي خود متصور شويم و با ارائه اباطيل به مخاطب اخرت خود را به دنياي ديگران نفروشيم و هميشه اين مد نظرمان هست و اگر در فرقه اي کسي اشتباهي مي کند اشتباه شخص را سرايت به کل فرقه نمي دهيم. اما اگر خود شما به جاي ما باشد و کسي آگاهانه و با علم به اينکه راهي که مي رود اشتباهات زيادي دارد و همواره به او گوشزد شده و وي نمي خواهد قبول کند وبا اين حال به راه خود ادامه مي دهد وگروهي مردم ساده را به بيراهه مي برد، آيا اين شخص جاي نقد ندارد؟ آيا اشخاصي که از بزرگان فرقه هاي مذکور هستند، دچار انحراف شوند و بزرگ فرقه به جاي محکوم کردن وي، از او جانبداري کند، شما چه برداشتي مي کنيد؟ کساني که کارهاي منافي عفت مي کنند و به همين دليل هم محکوم مي شوند، آيا جاي دفاع دارند؟ کساني که سالها جوانان پاک ميهن را سردرگم کرده و با اراجيفي (که امروزه در عين اينکه در حالت عادي به انها اعتقادي ندارند ، ولي در عين حال در عالم عوامي به اين خرافات پايبند هستند) از کار و زندگي منحرف مي کنند حکمشان چيست؟ چه کساني بايد با ايشان برخورد عقيدتي کند؟ نظر شما در رابطه با فضاهاي مجازي که اين جور عقايد را ترويج مي دهند چيست؟ آيا بايد با آنها مقابله کرد؟ يا اينکه ايشان را به حال خود گذاشت؟ ما نقدهايي که از فرق و اديان مختلف داريم در فضاي مجازي قرار مي دهيم تا خواننده مطالب هر دو را بخواند و تصميم بگيرد. اگر اشتباه است، برشماست که تحقيق کنيد و رد کنيد. اگر هم که درست است که... ممنون که وقت گذاشتيد و نظر خوبي رو نوشتيد.

من بیشتر اوقات در مراسم های درویش ها شرکت میکنم ولی هیچ زمان ندیدم که نمازشان نگاهشان به اهلبیت یا اعتقادشان به امام زمان متفاوت از ما باشد چه بسا که خیلی بهتر از ما که دم از تشیع علی میزنیم علی را دوست دارن و در پی انجام واعمال آن حضرت بوده و هستند حتی دیده ام که برای سلامتی آقا خامنه ای دعا هم می کنند به نظر من مشکل ما این است چون اطلاعاتی در رابطه با این فرقه ها نداریم مردم را در این رابطه بدبین میکنیم

با سلام جواب نظر شما نظر يکي ديگر از مخاطبين سايت است ذيل مطلب http://www.adyannet.com/comment/9912#comment-9912 که فرموده اند: باسلام بنده خودم درشهری زندگی میکنم که هشتاددرصدمردمانش صوفی هستنداینان اصلا حرفشان باعملشان یکی نیست بنظربنده بجزعوامفریبی ودروغ هیچی درچنته ندارند مواظب باشید گول ظاهرشان نخورید. لطفا موقع حضور در مراسمات بيشتر دقت فرماييد و اطلاعات خود را از دين اسلام بيشتر نماييد، آنوقت متوجه نقاط افتراق و اشتراک ميان شيعيان و صوفيه خواهيد شد. با آرزوي توفيق شما

با سلام..به هیچ وجه ممکن نباید اینطور صحبت کنید..دلیلی ندارد که شخصی قضاوت شود...شما هنوز طرز صحبت کردن درمورد آیین دیگران را یاد نگرفته اید..این ها حرف آدم هایی است که دوست دارند همیشه سوار بر مردم نادان باشند

ضمنا اگر توجه داشته باشيد بيشتر نکاتي که ما به آن تذکر مي دهيم، با استناد به بيانات و کتب صوفيه است. فتامل

از خداوند بخواهيم و مصرانه بخواهيم راه راست را به نشان دهد دستمان را بگيرد تا نيافتيم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.