جایگاه امام حسین (علیه‌السلام) در شعر مولوی

  • 1396/09/01 - 10:36
در طول تاریخ اسلام، افراد مشهوری از علما، دانشمندان و شاعران آثار زیادی نیز از خود برجای گذاشته‌اند، اما نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است، شناخت عقیده درست و معرفت آنان نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در سراسر زندگی است. لذا افرادی که نسبت به ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) کوچک‌ترین جسارت و اهانت را داشته باشند، نمی‌توان آنان را محب واقعی دانست مانند مولوی که در بعضی از اشعار وی جسارت‌هایی نسبت به ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) دیده می‌شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاعران مشهور و زبانزد در میان مردم، مولوی است، که با وجود سرودن اشعار فراوان درباره اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام)، عقیده درستی نسبت به اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام) نداشت و در این راستا اشعاری توهین‌آمیز و سخیف در شأن اهلبیت (علیهم‌السلام) سروده است. مولوی که در نزد صوفیه از سران و بزرگان این فرقه به حساب می‌آید در یکی از سروده‌های خود، سوگواری و عزاداری برای شهادت امام حسین (علیه‌السلام) را بی‌تأثیر دانسته و گفته که باید بر خودتان گریه کنید.
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان    
زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست  
جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست
چون که ایشان خسرو دین بوده ‏اند
وقت شادی شد چو بشکستند بند[مثنوی معنوی، ص846]
مولوی در این ابیات به حادثه عاشورا و عدم تأثیر گریه شیعیان برای این مصیبت پرداخته است که این گریه و عزا هیچ فایده‌ای برای شهدای کربلا نداشته و بر خودتان که تا به حال، خواب بوده‌‏اید عزا بگیرید که این خواب گران، بد مرگى است. در ردّ کلام مولوی، روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) درباره‌ی گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) وارد شده که فرمودند: «هر جزع و گریه‌ای ناپسند است مگر جزع و گریه بر حسین (علیه‌السلام)»[وسائل الشیعه، ج3، ص282، ح9]

پی‌نوشت:
جلال الدين محمد بلخى(مولوى)، مثنوى معنوى،‏ به‌تصحیح توفيق سبحانى‏، تهران، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، ‏1373، ص334 و 846.
عاملی، شیخ حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، چاپ اول ، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم - ایران، ۱۴۰۹ ه‍ ق، ج3، ص282.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاعران مشهور و زبانزد در میان مردم، مولوی است، که با وجود سرودن اشعار فراوان درباره اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام)، عقیده درستی نسبت به اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام) نداشت و در این راستا اشعاری توهین‌آمیز و سخیف در شأن اهلبیت (علیهم‌السلام) سروده است. مولوی که در نزد صوفیه از سران و بزرگان این فرقه به حساب می‌آید در یکی از سروده‌های خود، سوگواری و عزاداری برای شهادت امام حسین (علیه‌السلام) را بی‌تأثیر دانسته و گفته که باید بر خودتان گریه کنید. وی در این‌باره گفته:
روز عاشورا همه اهل حلب‏
باب انطاكيه اندر تا به شب‏
گرد آيد مرد و زن جمعى عظيم‏
ماتم آن خاندان دارد مقيم‏
ناله و نوحه كند اندر بكا
شيعه عاشورا براى كربلا
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان    
زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست  
جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست
چون که ایشان خسرو دین بوده ‏اند
وقت شادی شد چو بشکستند بند[مثنوی معنوی، ص846]
مولوی در این ابیات به حادثه عاشورا و عدم تأثیر گریه شیعیان بر این مصیبت پرداخته است که این گریه و عزا هیچ فایده‌ای برای شهدای کربلا نداشته و بر خودتان که تا به حال، خواب بوده‌‏اید عزا بگیرید که این خواب گران، بد مرگى است. مولوی حتی روز عاشورا را روز شادی و سرور قلمداد می‌کند که آن خسرو دین، امام حسین(علیه‌السلام)، از زندانِ تن‌‌‌ رها شد و براى شهداى کربلا این رهایى عین شادى و شادمانى است. علامه جعفری در شرح مثنوی به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می‌نویسد: «اگر گذشتن وانقراض حادثه‌ی کربلا بتواند دلیلی به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتی جلال الدین هم نمی‌تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنان‌که داستان خونین کربلا گذشته و به سلسله‌ی ابدیت پیوسته است، همچنین تبهکاری‌ها وگنه‌کاری‌های ما نیز گذشته و دیگر جایی برای گریه نمی‌ماند. اگر بگویید: گریه توأم با توبه و بازگشت، کثافت‌ها و لجن‌های روح را شستشو می‌دهد، می‌گوییم: گریه بر داستان نینوا نیز کثافت‌ها ولجن‌هایی را که به روی انسان وانسانیت با دست تبهکاران کشیده می‌شود، شستشو می‌کند ومی‌گوید: روی انسان را پاک نگه بدارید.»[تفسیر مثنوی، ج۱۳، ص ۳۱۴] در ردّ کلام مولوی، روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) درباره‌ی گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) وارد شده که فرمودند: «هر جزع و گریه‌ای ناپسند است مگر جزع و گریه بر حسین (علیه‌السلام)»[وسائل الشیعه، ج3، ص282، ح9]
مولوی در جای دیگر درباره‌ی حرکت و رفتن امام حسین(علیه‌السلام) به سمت کربلا نیز گفته است:
کورکورانه مرو در کربلا        
تا نیفتی چون حسین اندر بلا[مثنوی معنوی،334]
به تعبیر مولوی، امام حسین(علیه‌السلام) ناآگاهانه و بدون هرگونه دوراندیشی به سمت کربلا خارج شدند و این حرکت ایشان، کورکورانه انجام گرفته؛ لذا ما نباید مانند او عمل کنیم. این سخن وی کاملا مخالفت کردن با علم امامت و ولایت‌ است که این حرکت حضرت را ناآگاهانه و غیر صحیح دانسته، که ناشی از عدم ولایت‌پذیری وی در این‌باره است.
بنابراین مولوی با این اشعار، هم نسبت به جایگاه والای حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) جسارت کرده و هم فضیلت گریه و عزاداری در رثای سالار شهیدان را مورد خدشه قرار داده که ناشی از عدم محبت و ولایت‌ناپذیری وی، در حق اهلبيت (عليهم‌السلام) است. حال این سؤال مطرح می‌شود که اگر عالمی یا شاعری درباره‌ی اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام)،  مطلب یا شعری در حقانیت آنان گفته باشد آیا می‌توان حقانیت صاحب آن را اثبات کرد و بگوییم این شخص از شیعیان و محبین واقعی معصومین (علیهم‌السلام) است یا اینکه باید عقاید و راه و روش او را دانست و بعد قضاوت کرد؟
پی‌نوشت:
جلال الدين محمد بلخى(مولوى)، مثنوى معنوى،‏ به‌تصحیح توفيق سبحانى‏، تهران، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، ‏1373، ص334 و 846.
جعفری، محمد تقی، تفسیر ونقد وتحلیل مثنوی جلال الدین محمد مولوی، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۵۱ش،ج13، ص314.
عاملی، شیخ حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، چاپ اول ، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم - ایران، ۱۴۰۹ ه‍ ق، ج3، ص282.

تولیدی

دیدگاه‌ها

لعنت خداوند بر دشمنان ائمه (علیهم السلام)و مرگ بر مولوی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.