داستاني شگفت انگيز

شريف محمّد بن عون ، پدر شريف حسين پاشا ـ امير فعلي ( 1 ) مکّه معظّمه ـ به هنگام عزيمت به طائف ، در دامنه کوه « کرا » با يک فقير ريش سفيد هندي مصادف شد .
پير مرد بي نواي هندي ، در حالي که به خون خود آغشته بود ، با جمله : « هان اي مردمان ! دزدان مرا به اين حالت انداختند » از اين و آن استمداد مي جست . محمّد بن عون بزرگان روستاهاي آن نواحي را به حضور طلبيد و از آنها پرسيد : چه کسي اين بيچاره را به اين حال انداخته است ؟ !
بزرگ يکي از روستاها به عرض رسانيد :
« سرور من ! اين مرد هنوز به زمره مسلمانان وارد نشده بود ، من او را ختنه کرده ، به زمره مسلمانان وارد کردم ! زيرا بنابر عقيده ما پوست آلت تناسلي هر کس اگر تا ناف گرفته نشده باشد او مسلمان به شمار نمي آيد . از اين رو من او را بر اساس اصول اعتقادي خود ختنه کردم و قصد حيله ، اهانت ، سرقت ، غارت و جسارتي نداشتم » !
در ميان برخي از قبايل باديه نشين ، شيوه ختنه اي که پيامبر اکرم ( صلي الله عليه وآله ) بدان امر فرموده ، شيوه نکوهيده اي شناخته مي شود و از روي جهل و ناداني شيوه زشتي را پيش گرفته اند که بسيار خطرناک است و با سنّت پيامبر و شرف انساني به هيچ وجه تناسب ندارد .
آنان نه تنها اين شيوه را بر سنّت پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) ترجيح مي دهند ، بلکه در نظر زنان آنها کسي که اين گونه ختنه نشود ، مرد شناخته نمي شود و دخترها براي ازدواج با چنين افرادي اظهار تمايل نمي کنند .
بر اساس اعتقادات اين گروه ، سنّت در ختنه اين است که پوست همه آلت تناسلي بريده شود و براي انجام اين منظور ، افراد شگفتي گمارده مي شوند .
براي اجراي چنين عمليّاتي ، افرادي که به سنّ 15 الي 20 نرسيده باشند تحمّل ندارند و لذا براي پسراني که 15 الي 20 سال دارند ، روزي به عنوان روز ختنه کنان تعيين مي شود و انعقاد بزم ختنه کنان از سوي پدر آن فرد اعلام مي گردد .
اين اعلان به معناي دعوت رسمي از خويشان و آشنايان اين خانواده ، براي شرکت در مراسم ختنه کنان مي باشد و لذا همه بستگان و وابستگان از قريه ها و قصبات گرد هم مي آيند و هر يک در حدّ توان هديه اي فراهم مي آورند ، هر کدام دو ، سه يا چهار گوسفند ، گاو و يا شتر برداشته ، يکي دو روز پيش از وقتِ اعلام شده ، به محلّ اجراي ختنه رهسپار مي شوند .
اهالي روستاهاي مجاور که به محلّ برگزاري مراسم دعوت شده اند ، به صورت دسته جمعي حرکت مي کنند و طبق برنامه از پيش تعيين شده ، با اهالي ديگر روستاها ، در نزديکي روستاي مورد نظر گرد هم مي آيند و سرودهاي پيش ساخته اي در ستايش ميزبان خود به صورت هماهنگ و دسته جمعي مي خوانند و تعدادي را جلو مي اندازند که با نيزه و تفنگ به رقص و پايکوبي بپردازند .
اهالي روستاي ميزبان نيز به صورت دستجمعي به استقبال مهمان ها مي شتابند . با تير اندازي و خواندن اشعار و قصايد ابراز احساسات نموده ، واردين را به محلّ از پيش تعيين شده هدايت مي کنند .
برپا کننده مراسم براي هر ده نفر يک گوسفند ، مقداري برنج و ابزار لازم ؛ از ديگ و لگن و غيره تقديم نموده ، آنها را به حال خود وا مي گذارد ، که
در بيرون روستا ، در يک پهن دشت وسيع و يا در دامنه کوهي باصفا مشغول پخت و پز باشند ، که در محدوده منازل امکان پذيرايي از اين همه جمعيّت نيست .
مهمانهاي دعوت شده ، گوسفندي را که از طرف ميزبان تقديم شده ، ذبح مي کنند و ديگها را بار مي گذارند و هر گوسفندي را به ده قسمت تقسيم نموده ، تناول مي کنند . آنگاه برنجها را با اشکنه باقيمانده مي پزند و مي خورند .
سپس اهالي هر روستا در محلّ تعيين شده آتش بزرگي برمي افروزند و آنگاه به دو گروه تقسيم شده ، به مشاعره مي پردازند و تمام شب را ايستاده و سرپا با مشاعره سپري مي کنند و هرگروهي اشعاري به صورت دسته جمعي در ستايش و يا نکوهش طرف مقابل مي خوانند .
بامدادان مطابق رسمشان ، با شليک تفنگ در يک ميدان وسيعي گرد مي آيند و ورود پسر بچّه اي را که مقرّر است ختنه شود ، انتظار مي کشند .
آن پسر بچّه نيز در زمان تعيين شده ، در حالي که مردان خانواده اش از پيش روي او و زنان از پشت سرش در حرکتند ، به ميدان ختنه کنان قدم مي گذارد و در کمال غرور و سرفرازي خنجر موسوم به « جنبيّه » ( 2 ) را مي کشد ، آنگاه سنّتچي براي اجراي مراسم زانو مي زند . او نيز با چاقويي بسيار کوچک و ظريف از رستنگاه مو آغاز کرده ، تمام پوست آلت تناسلي را در دو دقيقه جدا مي سازد .
اين مراسم غالباً در روزهاي عيد انجام مي پذيرد .
شخص ختنه شده به هنگام مراجعت به منزل ، هر قدر ناله و فرياد سر دهد ، به او خورده نمي گيرند ، ولي اگر در ضمن اجراي عمليّات صداي گريه و آه و ناله از او شنيده شود ، از چشم مردان قبيله ساقط مي شود و به او به عنوان يک زن نگاه مي کنند !
هنگامي که مراسم ختنه به پايان رسيد ، شخص ختنه شده چند قدم پيش مي رود و مي گويد : « من فلاني پسر فلاني هستم ، جوانمرد و صاحب ضرب شصت و قهرمانم . »
به اينگونه الفاظ ، که از رشادت ، شهامت و شجاعت خود سخن گفته ، با ابراز دليري و مباهات ، حدود صد قدم پايکوبي مي کند .
جمعيّت انبوهي که در مراسم حضور يافته اند ، فرد ختنه شده را در پيشاپيش خود قرار مي دهند ، آنگاه در حالي که مردان تيراندازي مي کنند و زنها دف مي زنند و نغمه سرايي مي کنند ، گرداگرد روستا به گردش در آورده ، سپس به منزلش برده در بسترش مي خوابانند و از کيکي که ميزبان تهيّه کرده مي خورند و پراکنده مي شوند .
اين کيک از آرد ، آب و روغن تهيّه مي شود .
هنگامي که پسر ختنه شده در رختخوابش قرار مي گيرد ، خويشاوندانش يک مشت آجيل بالاي سرش قرار مي دهند و بچّه ها شادي کنان آنها را جمع مي کنند .
افرادي که اينگونه ختنه مي شوند ، تعدادي از آنها در اثر صدمات وارده جان خود را از دست مي دهند ولي آنانکه جان سالم به در مي برند ، پس از سه چهار ماه بستري شدن ، سرانجام بهبودي يافته ، از رختخواب برمي خيزند .

***
1 ـ مراد زمان ايوب صبري پاشا است .
2 ـ « جنبيّه » به قمه و يا خنجر کجي که از بغل حمايل مي شود ، مي گويند .