تعاليم و احكام

مانويان مردمى با عفت و پرهيزكار بودند و به اين دليل حتى در عقايد مربوط به جهان بينى و آغاز آفرينش ، سخن از وصلت و نزديكى و آميزش ‍ نمى رود. در نظر مانى توليد مثل چيز خوبى نبوده و وظيفه هر مانوى اين بود كه بخش روشنايى را كه در تن هاى موجودات زنده زندانى است آزاد كند، و با توليد مثل ، حادثه ناگوار روزگار آغاز پيدايش جهان آفرينش را تكرار نكند. مانويان هرگز نان را نمى شكستند، زيرا اعتقاد داشتند با اين كار بخش نورى را كه در درون آن نهفته است ، مى آزارند.(12) اين گروه مانند درويشان و صوفيان راستين از نبرد و رزم پرهيز داشتند و احكام سرنوشت را بى مقاومت و ستيزه جوئى مى پذيرفتند. از آزار مردم و جانوران پرهيز داشتند و خوردنى براى يك روز و رخت و كاچال براى يك سال ذخيره مى كردند.(13) در دين مانى روزه گرفتن و نماز خواندن براى خورشيد و ماه و منبع نور معمول بود و نيز آدابى بشرح زير داشت :
1- مراسم وارد ساختن مردم به دين .
2- تعميد يا نام گذارى .
3- اتحاد يا تقدس برادرانه غذاى مشترك .(14)
مانويان در نيمروز، يك وعده غذا مى خوردند و مرده ها را عريان به خاك مى سپردند. نوشته هاى خود را بر روى چوب حك مى كردند. در معابد عود ناب مى سوزاندند و ((آگاريك )) سرخ مى خوردند.
بزرگان اين گروه كلاه بنفش بر سر مى نهادند و طيلسيان بر تن داشتند، زنان مانوى سرپوش سياه و جامه هاى سپيد مى پوشيدند. زن و مرد با هم دست مى دادند و چيزى از يكديگر نمى خواستند.(15) مانى مى گفت كه توليد مثل بايد محدود باشد، از كشتار يكديگر بايد پرهيز كرد و از كشتن جانوران اجتناب ورزيد. مانى معتقد به بزرگداشت عوامل طبيعت بود؛ و ((اهريمن )) را فرمانرواى زمين مى دانست .(16)
((آثار و شعائر ظاهر دين مانى ساده بود و عبارت بود از نماز و غنا (كه مانويان آن را دوست داشتند و موسيقى نزد آنها جزو مثوبات بود و آن را هديه اى از آسمان مى شمردند) و روزه و افطار برگزيدگان و نشان دادن ((مشت )) به عنوان ((رمز)) و ((بوسه صلح )) و ((سلام برادرانه )) و ((اقامه عيد بما)) يعنى حضور مؤ منين در پاى تخت گاه عيسى كه مانى بر آن جلوس كرده است . مؤ منان مانوى مذهب بر پنج درجه تقسيم مى شوند كه درجه پائين تر آنها در عربى ((سماعين )) (به فارسى : نغوشاك ) و بالاتر از آن ((صديقيين )) يا ((مجتبين )) و يا ((برگزيدگان )) (به فارسى ، ((خروهخوان ، يا ((آردا)) و يا ((يزدآمد)) يعنى واعظ) خوانده مى شوند و بعد در مراتب بالاتر (قسيس )) (به فارسى : ((مهستك )) يا ((مان سارار))) 360 نفر، و ((مشمس )) يا ((اسقف )) (به فارسى : ايسپسگ ) كه 72 نفر بوده اند و ((معلم )) يا ((رسول )) (به فارسى هموزاك يا موژك ) كه بالاترين درجات مراتب مانوى بعد از ((امام )) (به فارسى : دين سارار يعنى خليفه مانى ) بودند و عدد آنها محدود به دوازده نفر بوده است . يك درجه بالاترى هم در برخى مآخذ به اسم سريانى ((كفليالا)) ذكر شده كه فقط پنج نفر از آنها در دنيا مى توانست وجود داشته باشد. ((صومعه )) مانوى مركب از پنج تالار بوده كه يكى اختصاص به ((كتب و تصاوير)) داشته و ديگرى براى ((روزه و خطابه هاى مذهبى )) و ديگرى براى ((عبادت و اعتراف )) و ديگرى براى ((تعليمات مذهبى )) و ديگرى براى ((مؤ منين )) (ظاهر برگزيدگان ) بوده است . مانويان مشتركا در آن جا زندگى و سكنى مى كنند تا با اهتمام و شوق كامل به طريقه عالى مذهبى خود عمل كنند.
آنها نبايد بناهاى مخصوصى جدا جدا با مطبخ ‌ها يا مخزن هاى جداگانه بر پا كنند و بايد هر روز غذاى غيرحيوانى بخورند.))(17)
مانى شناسان ، ((دين مانى )) را با ((دين ماندائى )) مرتبط مى دانند
... ماندائيان از ارواحى كه مظهر روشنايى هستند، يارى مى طلبند و هرگز به ارواحى كه مظهر تاريكى است ، متوسل نمى شوند.(18)
مانويان در هر ماه نصف روز روزه مى گرفتند و در 24 ساعت چهار مرتبه نماز مى خواندند. براى نماز، وضو مى گرفتند و اگر آب نبود، با خاك تيمم مى كردند. در هر نماز، 12 مرتبه سجده مى كردند. يكشنبه و دوشنبه روز مقدس بود.
صدقه دادن واجب بود. دادن آب و نان به كفار جايز نبود، زيرا موجب پليد شدن ذرات نور نهفته در آن مى شد.(19)