شبه معنویت های روانشناختی
چیستی انرژی ذهن و محدودهی عمل آن همیشه برای محققان حوزه مطالعات معنوی سؤال بوده است و به جرئت میتوان گفت از مهمترین چالش پژوهشگران حوزهی عرفانهای کاذب در مقابله با شبهجنبشهای معنوی مسأله انرژی ذهن و محدودهی عملکرد آن است.
میبینیم که مایکل لوسیر چگونه هدف متعالی انسان را به لذتهای حیوانی سوق میدهند. مسئلهای که هر حیوانی میتواند به آن دست پیدا کند و انسان در اینجا هدفش با حیوان یکیست. آیا غایت و هدف زندگی انسان در کابارهها است؟
معمولا در مواردی که مروجان قانون جذب تصمیم میگیرند مباحث خود را علمی توضیح بدهند، به چند مسئله روی میآورند؛ یکی از مسائل تاثیر کلمات بر آب یا همان آزمایش ایموتو است؛ «وقتی افکار روی آب تأثیر میگذارد، حالا تصور کنید با خودمان چه کار میکند.» آنها به عنوان یک فکت علمی از آن استفاده میکنند.
در اندیشه مروجین قانون جذب، بهشت و جهنم ساخته و پرداخته اذهان مردم و نتیجهی تصورات مثبت یا منفی انسانها در این دنیا است. این در حالی است که در آیات و روایات بسیاری پاداش بهشت و عذاب جهنم، نتیجه اعمال نیک و بد انسان است و ارتباطی با تصورات ذهنی ندارند.
مسئلهای که مطرح میباشد، این است که این نظریه «قانون جذب» در واقعیت علمی هیچ پایه و اساسی ندارد. مثلا در جذب منفی به وسیلهی افکار منفی و جذب مثبت به وسیلهی افکار مثبت که مروجین قانون جذب قائلند، در فیزیک دقیقا عکس این قضیه صادق است و دو قطب مخالف همدیگر را جذب خواهند کرد.
نصرالله رادش در برنامهی «محاکات» که به مناسبت ایام نوروز پخش میشد، از کتابی با عنوان «معجزه شکرگزاری» به عنوان کتابی موثر در زندگی خود یاد میکند. وی با شور و هیجانی خاص از اهمیت مطالعۀ این کتاب و تأثیری که بر زندگی وی گذاشته سخن می گوید و به دیگران نیز توصیه میکند که این کتاب را بخوانند.
نفس شکرگزاری و قدردانی از کسی به ما خوبی و نیکی میکند، نیاز به اثبات ندارد و هر انسانی درک میکند که باید در مقابل نیکی دیگران شکرگزار باشد. غفلت انسان در این مسئله حتی میتواند مورد نکوهش دیگران قرار گرفته تا شخص متوجه شود.
سهیل سنگرزاده اکنون به یکی از پرمخاطب ترین سخنرانان انگیزشی اینستاگرامی تبدیل شده است. او همانند دیگر رؤیافروشان انگیزشی حرفهایی میزند که باعث شده به شهرت برسد. وی با رفتار و گفتار خود سعی دارد به عاشقان پورشه سوار در ایران و عاشقان خانههای لوکس که تعدادشان در کشور زیاد است بفهماند اینها همه با انرژی مثبت و خودشناسی و بیزحمت و بدون رابطه به دست آمده است.
ما دیدیم افرادی که با اینکه تصورات عمیقی نسبت به خواستهای داشتند و شرایط قانون جذب را به خوبی اجرا کردند ولی به خواستهی خود نرسیدند و هیچ کسی منکر این نیست. مثلا شخص نازایی که چندین سال فرزندار شدن را تصور میکند حتی با فرزند خود غذا میخورد، مسافرت میرود و.... ولی بچهدار نمیشود و از این قبیل مسائل.
در جهانبینی دینی خدا صرف وجود است و مخلوقات، موجودات امکانی هستند که جلوهای از صفات حق را به نمایش میگذارند. اما در تفکر نوین به جای اینکه موجودات هستی با ماهیت امکانی خویش جلوهای از خدا باشند، موجوداتی بالذات میشوند که با حلول خدا در اشیا، جزءهای ذات الهی به شمار میروند و تفکر همه خدایی القاء شود
خوب دیدن بدیها، از بین بردن احساس گناه و پذیرش آن به عنوان بخشی از واقعیت و کمال شخصی، بخشیدن خدا یا شعور برتر به خاطر هر آنچه فکر میکنیم بد بوده و در زندگی ما پیش آمده، بخشی از نگرش خوشبینانه است. اساسا اینگونه مسائل میتواند منافع استکبار جهانی را در یک حاشیه امنیت قرار دهد.
در دیدگاه انسان شناختی تفکر نوین، برای ادراک آگاهی برتر، تبعیت از ندای درون، امری لازم است تا انسان را به فراسوی نیک و بد ببرد و به ابر انسان تبدیل کند. والش تبعیت ندای درون را جایگزین وحی قرار داده و با تأکید بر اینکه انسان نمیتواند به معرفت و شناخت خدایی برسد، تنها طریق درک خدا را در تجربه خدا بیان میکند.
کمال الهی در پذیرش بدی و خوبی، هردو از جانب خداست. دونالد والش از این اصل با تعبیر دوگانگی ربانی یاد میکند. در این دیدگاه، انسان کامل انسانی است که بدیهایش را مانند خوبیهایش به آغوش بکشد و بپذیرد و هیچ وقت احساس گناه به خود راه ندهد؛ زیرا بدیهای درونش را نشأت گرفته از بعد تاریک الهی میبیند!
تفسیر سوای ترجمه است آنکه تفسیر میکند ابتدا باید علم به معنا عبارت قرآن و سپس علم به بطنهای قرآن یا آیات دیگر و روایات داشته باشد و اگر کسی خالی ازاین علوم باشد تفسیرش تفسیر به رای و باطل خواهد بود. چرا در عرفان حلقه میگویند خدا نام ندارد؟ آیا این کلام طاهری ناشی از عدم شناخت خداوند و اسماء الهی نیست؟