متن نامه پيامبر (ص) به خسروپرويز

  • 1394/05/23 - 08:19
رسالت محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) به حکم قرآن، رسالتی جهانی بود. مطمئناً خسروپرويز از راز خاندان سلطنتی ساسانی آگاه بود و به روشنی از ماجرای محرمانه انوشيروان و بزرگمهر باخبر بود (كه در شب تولد پيامبر اكرم، چه حوادثی در كاخ سلطنتی ساسانيان گذشت) و او به نيكی حقانيت رسالت محمد (صلی الله عليه و آله) را می‌دانست، اما...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رسالت محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) به حکم قرآن، به صورت مرحله به مرحله صورت گرفت؛ تبلیغ مخفیانه،‌ سپس دعوت نزدیکان، و بعد دعوت مردم عرب و در نهایت دعوت همه ابناء بشر از هر قوم و ن‍ژاد. قرآن می‌گوید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ [الانبیاء/107] تو را رحمتی بر جهانیان فرستادیم.» و «أُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْری لِلْعالَمینَ [الانعام/90] آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن و بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمی‌طلبم! این (رسالت)، یک یادآوری برای جهانیان است.» و همچنین «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً [فرقان/1] زوال ناپذیر و پربرکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم‌دهنده جهانیان باشد». آنچه روشن است اینکه هدف نهایی رسالت پیامبر، مردم جهان بوده است. از همین روی، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اواخر زندگی نامه‌ای به خسروپرویز شاه ایران نوشتند.
در منابع متعدد تاریخی، متن نامه چنين است: «من محمد رسول الله الی کسری عظیم الفارس. سلام علی من اتبع الهدی و آمن بالله و رسوله و شهدان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک به دعاء الله فانی رسول الله الی الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین. فاسلم تسلم. فان ابیت فان اثم المجوس علیک. [1] از محمد فرستاده خدا، به کسری بزرگ ایران، سلام بر آن کس که از هدایت تبعیت کند و به خدا و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست. تو را به به پرستش الله دعوت می‌کنم، چه اینکه من فرستاده خدا به سوی مردم هستم تا زندگان را انذار دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. پس اسلام بیاور تا مورد دوستی قرار گیری. پس اگر از پذیرش اسلام سر باز زنی، گناه مردم مجوسی بر گردن توست».
خسروپرويز از راز خاندان سلطنتی ساسانی آگاه بود و به روشنی از ماجرای محرمانه انوشيروان و بزرگمهر باخبر بود (كه در شب تولد پيامبر اكرم، چه حوادثی در كاخ سلطنتی ساسانيان گذشت) و او به نيكی حقانيت رسالت محمد (صلی الله عليه و آله) را می‌دانست، اسنادی متعدد بر اين امر وجود دارد.[2]

پی‌نوشت:

[1]. ابن كثير دمشقی، البدایة و النهایة، بیروت: دار الفکر، 1407/ 1986. ج 4 ص 269
ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر (تاريخ ابن خلدون)، تحقیق خلیل شحادة، بیروت: دار الفکر، 1988. ج 2 ص 451
أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت: دار التراث، 1387/1967. ج 2 ص 654
ابن الأثیر جزري، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر، 1385/1965. ج 2 ص 213
أبوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، بیروت: دار الکتب العلمیة، ج 3 ص 282
[2]. بنگريد به «بشارت متون باستانی ایران، درباره حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)»، «رمزگشایی از سرنوشت پوراندخت (دختر خسرو پرویز)» و «حمایت برخی شاهزادگان ساسانی از پیامبر اسلام»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.