حمایت برخی شاهزادگان ساسانی از پیامبر اسلام

  • 1393/05/27 - 11:28

از ابتدای ظهور اسلام، شخص محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) مورد حمایت و تمجید برخی افراد و از سوی دیگر مورد دشمنی‌ها و خصومت‌های برخی گرو‌ه‌ها قرار گرفتند. اما جالب است بدانیم که دربار ساسانی هم از این مسئله مستثنا نبود. از لحظه‌ی تولد پیامبر، برخی از شاهزادگان و نجبای ساسانی به حمایت از ایشان اقدام نمودند و این امر تا سالیان بعد همچنان ادامه داشت...

بسم الله الرحمن الرحیم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ابتدای ظهور اسلام، شخص محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) مورد حمایت و تمجید برخی افراد و از سوی دیگر مورد دشمنی‌ها و خصومت‌های برخی گرو‌ه‌ها قرار گرفتند. اما جالب است بدانیم که دربار ساسانی هم از این مسئله مستثنا نبود. از لحظه‌ی تولد پیامبر، برخی از شاهزادگان و نجبای ساسانی به حمایت از ایشان اقدام نمودند و این امر تا سالیان بعد همچنان ادامه داشت. 
در بسیاری از منابع تاریخی، از جمله در شاهنامه‌ی فردوسی (که بر اساس خداینامه‌های عصر ساسانی سروده شد)، آمده است که انوشیروان در شب تولد پیامبر خواب دید که خورشید از حجاز برخاست و جهانِ تاریکی را روشن نمود. انوشیروان از وزیر خردمندِ خود (بزرگمهر) تعبیر خوابش را خواست. بزرگمهر پاسخ داد که امشب، شب ولادت کسی است که جز به راستی و درستی گام برنمی‌دارد. او دینی برقرار خواهد نمود که در نهایت همه‌ی جهان را فرا می‌گیرد. امت او سرزمین تو را در اختیار خواهند گرفت و مُلک تو در دستان آنان خواهد افتاد. پس از اندک زمانی، برای انوشیروان خبر آوردند که طاق ایوان کسری شکست و آتشکده‌ی آذرگشسب خاموش گشت[1]. ابوالفضل محمد بن حسين بیهقی متوفای ۴۷۰ هجری، می‌نویسد: «چون بزرجمهر حکیم از دین گبرکان دست بداشت که دینی باخلل بوده است و دین عیسی پیغمبر گرفت و برادران را وصیت کرد که در کتب خوانده‌ام که آخرالزمان پیغامبری خواهد آمد نام او محمد مصطفی. اگر روزگار یابم نخست کسی من باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ِ ما را با امت او کنند، شما فرزندان خود را همچنین وصیت کنید تا بهشت یابید»[2]. انوشیروان نیز پس از شنیدن این وصیت دستور داد تا بزرگمهر را در بند کرده، بسیار شکنجه نمودند.
هنگامی که پیامبر اسلام به خسرو پرویز نامه نوشت و وی را به آیین مسلمانی فراخواند، او علاوه بر پاسخ توهین‌آمیز به پیامبر، نمایندگان خود در یَمَن را فرمان داد که به مدینه بروند و محمدِ مدعی پیامبری را بازداشت نموده، به ایران بفرستند! هنگامی که نمایندگان خسرو پرویز به مدینه رسیدند، پیامبر از جانب غیب به آنان خبر داد که دیشب خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه کشته شد. نمایندگان حکومت ساسانی از شنیدن این خبر شگفت‌زده شدند و به یَمَن بازگشتند. هنگامی که شیرویه به پادشاهی رسید، به باذان نامه‌ای نوشت، و حکم پدرش (خسرو پرویز) را لغو کرد و دستور داد تا از هرگونه آسیب رساندن به محمد (صلی الله علیه و آله) خودداری کنند[3]. بعدها همین ایرانیان در عصر پیامبر، از روی اختیار به آیین اسلام درآمدند و پیامبر نیز ایشان را به عنوان حاکم یَمَن و فرماندهان ارتش اسلام برگزیدند و این ایرانیان با جان و دل به حمایت از پیامبر پرداختند و علیه مرتدین و کفار جهاد کردند[4]. به راستی چرا شیرویه مانع از آسیب رساندن به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) شد؟ و این رازواره‌ای است که دست تاریخ و تاریخ‌پژوهی از افشای پشت پرده‌ی آن کوتاه است.
پوراندخت دختر خسرو پرویز نیز از کسانی بود که در مسیر حمایت از پیامبر اکرم تلاش نمود. طبری در تاریخ مشهور خود می‌گوید: «چنان بود كه پوران براى پيمبر هديه فرستاده بود و او صلى الله عليه و سلم پذيرفت»[5]. جالب است که بعدها پوراندخت در اثر «خالی شدنِ دربار ساسانی از مَرد» به حکومت می‌رسد، اما پس از مدتی به طرزی مشکوک و رازگونه از صفحه روزگار محو می‌شود[6]. برخی از سرداران سپاه ساسانی هم در زمان فتح ایران، به سپاه عرب پیوستند. هرچند این رفتار را با نگاهی بدبینانه می‌توان حمل بر قدرت‌طلبی کرد، اما حمایت برخی نجبای ساسانی از پیامبر اعظم را به هیچ روی نمی‌توان حمل بر جاه‌طلبی نمود. چه اینکه این حمایت‌ها در زمانی رخ می‌داد که اسلام قدرت قابل توجهی در عرصه‌ی بین‌الملل نداشت و پیامبر نیز هیچ‌گاه حکومت ایران را تهدید نکرده بود و از این جهت خطری برای دربار ساسانی وجود نداشت.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «بشارت اوستا و متون پهلوی درباره اسلام»
[2]. ابوالفضل محمد بن حسين بيهقى‏، تاریخ بیهقی، تهران: انتشارات مهتاب‏، ۱۳۷۴. ج‏ ۲ ص ۴۷۲
[4]. تاريخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاينده‏، تهران‏، نشر اساطير، ۱۳۷۵، ج‏۳، ص۱۱۴۲-۱۱۴۴ ؛ ج‏۴، ص ۱۲۸۶ 
و تاریخ بلعمی، تهران: انتشارات سروش،۱۳۷۸، ج‏۲، ص827-۸۲۵-۸۴۲ و ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه عباس خليلى و ابو القاسم حالت‏، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱، ج‏۷، ص۲۴۹-۲۵۱ و مجمل التواريخ و القصص، به تصحیح ملك‏‌الشعراء بهار، تهران: نشر كلاله خاور، ص ۲۵۲   
[4]. بنگرید به «حقایقی شگفت‌انگیز از مسلمان شدن ایرانیان یَمَن در عصر پیامبر» و «ایرانیان و جهاد علیه اعراب مرتد در عصر پیامبر»
[5]. تاريخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاينده‏، تهران‏: انتشارات اساطير، ۱۳۷۵. ج‏ ۴ ص ۱۵۹۰
[6]. بنگرید به «رمزگشایی از سرنوشت پوراندخت (دختر خسرو پرویز)»

تولیدی

دیدگاه‌ها

اینها همه اش سنده بر اینکه اسلام کامل شده همه ادیان اسمانی هست و بزرگان منصف در عصر ساسانیان منتظر ظهور اسلام بودن. برخلاف بی انصافها و بیدینها.

برقافله نوع بشر در همه عالم، جز آل علی قافله سالار نباشد... هرگز نرسد عهد الهی به ستمکار، هرکوردلی لایق این کار نباشد

نگاهی به تاریخ نگاری ناسیونالیستی و و مورخان این شیوه تاریخ نگاری مطلب در لینک http://forum.hammihan.com/post4780568-1.html

چه جالب ادمین محترم نظرات مخالف رو تایید نمیکنه! شاید چون جوابی نداره!!! خرافه پرستا!

مثلا چی بوده که جوابی نداریم!! جز توهین سلاح دیگه ای ندارید، با استدلال و مدرک بیاید جلو و البته بعدش فرار نکنید، بایستید و با استدلال جواب بگیرید. مخالفان اسلام یک تیکه مورد پسند خودشون از اسلام رو میگیرن و انقدر راجع بهش مینویسن و جار و جنجال میکنن و وقتی هم موقع جواب گرفتن میشه میگن آقا حرف مفت میزنی، ساکت شید خرافه ای ها، عرب پرستا، جاهلان و...

به نظر من جنگهای دروغین قادسیه، نهاوند، پل انجام نشده و ایرانیان با توجه به فرهیخته بودنشان خودشون اسلام را قبول کردن.حالا اعرابی مثل عمر بن خطاب و ...با موالی رفتار زشتی داشتند قبول ولی نمیتوان تصور کرد سپاهی با صد و بیست هزار نفر ارتشی ساسانی که سپاهی مکانیزه بوده در مقابل ده هزار عرب شکست بخوره.پس اینها همه دروغه از طرف انگلیس خبیث تا مسلمانان به هر طریقی باهم بجنگن و با هم متحد نشوند.مگر خداوند در قران نفرموده که پیروزی برای شما در جمع بودن شما قرار دادم؟؟؟؟!!!!!! اگر ایرانیها قومی مغلوب بودن چرا بعد حدود چهل سال بعد از اون جنگ،در سمت فارس سکه ضرب شده با علامت و چهره معاویه با نوشته امیر مومنین که البته نه با کلمه عربی بلکه با کلمه فارسی پهلوی نوشته شده.ودر پشت سکه اتش زرتشت نقش بسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه قوم مغلوب حق داره که چنین کاری بکنه؟شاید هم قوم مغلوبی در کار نبوده و فقط یه تعویض قدرت بوده بین ساسانیان و مسلمانان. اصلا چرا در منطقه قادسیه نزدیک کربلا کنونی.از شمشیرهای شکسته و سر نیزهای شکسته ساسانی و عربی که با یک تاریخ یکسان در نبرد استفاده شده خبری نیست.که البته در اکثر جنگهای دنیا که باستانی بودهاند این اثار پیدا میشه و یکی از مطمعن ترین راهها برای صحت اتفاق افتادن اون جنگ.البته این قسم اثار نه تنها در قادسیه بلکه در نهاوند.کناره رود دجله مانند منطقه پل.زنجیر که گفته شده جنگ میان ایران اعراب بوده هم پیدا نشده. پس دوستان فریب گفته های صهیونیست و وهابیت نخورید که هر دو فرزندان لندن نشینان هستند

داشتن مخالف با شعور، اقبال بلند می‌خواهد! مدتی است که مغز علیل جماعت باستان پرست از لجن‌مالى و فضله‌پراکنی باز ایستاده ! کم کار شده اند!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.