عباس افندی و نادرستی او

  • 1392/02/11 - 16:08
عباس افندی هم مانند پدرش دست از دروغگویی برنداشته، و سعی بر این داشته تا سوتی هایی که سید علی محمد باب و حسینعلی نوری در کتب و تالیفات خود داده اند را لایه پوشانی و یا توجیه کند. اما آنقدر آن سوتی ها زیاد و شفاف است که دیگر کار بسیار از عباس افندی بر نیامده و خود را رده ی رسوایان قرار داده است.
afandi

عبدالبهاء در کتاب مقاله ی سیاح (ص11) می گوید: و هم چه گمان بود که مدعی وساطت فیض از حضرت صاحب زمان علیه السلام است بعد معلوم و واضح شد که مقصودش (مقصود سید باب در کلمات خود) بابیت مدینه ی دیگر است و وساطت فیوضات از شخص دیگر.... الخ.
جناب عباس افندی اولا در تالیف و جمع آوری این کتاب حیله ی بزرگی به کار برده است، زیرا در صفحه ی دوم می نویسد: آنچه تعلق به تاریخ این کیفیت دارد در اوقات سیاحت در جمیع ممالک ایران از دور و نزدیک به منتهای تدقیق از خارج و داخل و آشنا و بی گانه جستجو شده و متفق علیه بی غرضان بوده به اختصار مرقوم می گردد.
پس عبدالبهاء این کتاب را که پر از اکاذیب و دعوی های باطل است به نام یک سیاح بی طرف تالیف نموده است.
 و ثانیا خود سید باب در تفسیر کوثر و در احسن القصص در موارد متعدده به اسم و رسم و القاب حضرت حجة (سلا الله علیه) تصریح می کند و عبدالبهاء بر خلاف تصریح خود باب با کمال جرئت مرتکب چنین خیانت تاریخی شده و می گوید: مقصود باب شخص دیگری ( میرزا بهاء) بوده است.
و ثالثا هنگامی که سید باب (در زمان ادعای بابیت و موقع تالیف احسن القصص) در کلمات و آیات خود دعوی وساطت نموده و می گفت آیات و کلمات من از جانب حضرت حجة نازل می شود، آیا ممکن است منظور او میرزا بهاء باشد؟ آیا مردم بر این سخن باطل نمی خندند؟ آیا میرزا بهاء خودش در آن روز افتخار پیروی باب را (اگر در آنروز بابی شده بود) نداشت؟
باز در صفحه (30) گوید: در مجلس تبریز علماء از سید باب برهان طلبیدند بودن تامل تلاوت عبارات نمود که این برهان باقی اعظم است نکته نحوی گرفتند احتجا به قرآن نمود... الخ.
اولا اعتراف می کند که سید برهانی به جز آیات نداشته و آیاتی را هم خوانده مغلوط بوده است  ادعاء کرده است که درآیات قرآن نیز جملات بر خلاف قواعد ادبی موجود است، و متوجه نشده است که گوینده ی قرآن خود یکی  از آن افرادیست که قواعد ادبی عرب از گفته های امثال او استنباط می شود.
و ثانیا این نوشته مخالف نوشته های همه است، حتی اینکه در کتاب ظهور الحق مربوط به صفحه (11) کلیشه از خط ناصرالدین شاه که جریان مجلس تبریز را به پدرش محمد شاه می نویسد، چاپ کرده و در همان کلیشه ناصرالدین شاه می نویسد: اول حاجی ملا محمود پرسید که مسموع می شود که تو می گوئی من نائب امام هستم و بابم و بعضی کلمات گفته ای که دلیل بر امام بودن بلکه پیغمبری توست. گفت: بلی حبیب من و قبله من نائب امام هستم و باب هستم و آنچه گفته ام و شنیده اید راست است اطاعت من بر شما لازمتست به دلیل ادخلوا الباب سجدا ولیکن این کلمات را من نگفته ام آنکه گفته است گفته است پرسیدند گوینده کیست جواب داد آنکه بکوه طور تجلی کرد، روا باشد اناالحق از درختی، چرا نبود روا از نیک بختی ! منی در میان نیست اینها را خدا گفته است بنده به منزله ی شجر طور هستم آن وقت در او خلق میشد و الان در من خلق می شود و به خدا قسم کسی که از صدر اسلام تا اکنون انتظار او را می کشید منم آنکه چهل هزار از علماء منکر او خواهند شد منم پرسیدند این حدیث در کدام کتاب است. گفت: اگر چهل هزار نباشد چهار هزار که هست... جناب آخوند ملا محمد گفت از معجزات و کرامات چه داری؟ گفت: اعجاز من اینست که از برای عصای خود آیه نازل می کنم و شروع کرد به خواندن این فقره بسم الله الرحمن الرحیم سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آیة من آیاته، اعراب کلمات  را به قاعده نحو غلط خواند امیر اصلان خان عرض کرد اگر این قبیل فقرات از جمله آیات باشد من هم توانم تلفیق کرد: الحمد لله الذی خلق العصا کما خلق الصباح و المساء. باب بسیار خجل شد.... بعد از آن مسائلی چند از فقه و سائر علوم پرسیدند جواب گفتن نتوانست، حتی در مسائل مذهبیه فقه از قبیل شک و سهو سوال نمودند ندانست و سر به زیر افکند.... الخ.
اکنون شما این جریان را که نوشته ی خود ناصر الدین شاه (که در مجلس تبریز حضور داشته و عین جریان مجلس را به پدرش می نویسد) است، و هم چنین نوشته ی نقطة الکاف (ص134-136) که قریب به همین مضمونست، با نوشته ی عبدالبهاء مطابقه نموده و خیانت او را در ضبط قضایای تاریخی مشاهده کنید.
عبدالبهاء دراین کتاب تا ممکن بود قضایای تاریخی را به صورت افسانه های تبلیغی نقل کرده است، مثلا در (ص80) می نویسد: جوانی بود (میرزا بهاء ) از خاندان وزارت و از سلاله ی نجابت از هر جهت آراسته و اسلافش در ایران مشاهیر رجال و محط رحال بودند.
و در صفحه ی (84) پس از اینکه تحصیل نکردن و بی سوادی او را نوشته است می گوید: از جمله روزی چهار عالم فاضل از مجتهدین نور در محضرش حاضر شدند چنان بیان نمود که هر چهار بی اختیار شده استدعای قبول در خدمت نمودند.
و همچنین است مطالب دیگر این کتاب تا آخر.
و ضمنا معلوم میشود که: نور که یکی از قراء مازندران است در آن روز دارالعلم بوده و بیش از چهار مجتهد در آنجا بودند.
و در صفحه ی (21) مفاوضات می گوید: جمال مبارک پدرشان از وزراء بود نه از علماء و در نزد جمیع اهالی ایران مسلم که در مدرسه ی علمی نیاموختند و با علماء و فضلاء معاشرت ننمودند.
اولا: خوب بود سال وزارت و محل وزارت او را معین می کرد که کی بود و در کجا بود؟ و اگر منظورش از کلمه ی وزارت معنای مجازی دیگری است خوب بود بگوید: نوکر دولت یا یکی از حقه بازها بود.
و ثانیا: عبدالبهاء از باب این که دروغگو حافظه ندارد، نوشته ی خود را در مقاله ی سیاح (ص81) فراموش کرده است که می نویسد: در عنفوان جوانی چون در مجالس مباحث مسائل الهی و دقائق حکمت نامتناهی حاضر گشتی و در محضر جمع غفیر علماء و فضلا زبان گشودی کل حاضرین حیران می شدند.
و رد صفحه ی (27) مفاوضات می گوید: جمال مبارک لسان عرب نخواندند و معلم و مدرسی نداشتند و در مکتبی وارد نشدند ولی فصاحت و بلاغت بیان مبارک در زبان عرب و الواح عربی العبارة محیر عقول فصحاء و بلغای عرب بود و کل مقر و معترفند که مثل و مانندی ندارد.
عبدالبهاء اگر در مقاله ی سیاح مطالبی نوشته است که بدیهی البطلان و مسخره آمیز و خنده آور است، چندان محذوری ندارد، چون تالیف آنرا به شخص سیاحی نسبت داده است، ولی جای بسی شگفت است که در این کتاب که به نام خود او منتشر شده است، چگونه توانسته است امثال این مطالب شرم آور  را بنویسد.
اگر جناب میرزا در زبان عرب تسلط داشت، خوب بود جملات عربی کتاب ایقان و بدیع را که در اوائل امر خود ساخته و بافته بود، صحیح و درست ترکیب می کرد.
درست است هنگامی که به دستور عبدالبهاء کتاب مفاوضات به چاپ می رسید (در سال 1325) هفت سال از زمان تصحیح اغلاط عبارات کتاب ایقان ( که به امر عبدالبهاء در سال 1318طبع شد در مرتبه دوم) می گذشت، ولی متاسفانه کتاب بدیع را هنوز موفق به اصلاح و تصحیح نشده اند، و مقام فصاحت و بلاغت و استادی میرزا از همین کتاب روشن و واضح میشود که انصافا در مهمل گوئی و غلط بافی نظیر و مثلی ندارد. (1)

1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 148تا 153
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.