علی محمد باب را بهتر بشناسیم

  • 1392/08/09 - 15:07
والدش سيد محمد رضا بزاز بوده، پس فرزند امام حسن عسکري عليه‏السلام نيست و نسل‏هاي زيادي (بسيار بيشتر از 9 نسل) با سالار شهيدان امام حسين عليه‏السلام فاصله دارد و مادرش نيز فاطمه بيگم بوده که هيچ گاه، سابقه ‏ي کنيزي نداشته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در اين بازار مکاره‏  ادعاي قائميت، بهاييان مدعي ‏اند که مهدي و قائم موعود اسلام فردي به نام ميرزا علي محمد شيرازي مشهور به سيد باب است که در سال 1260 هجري قمري ظهور کرده و با ظهور او، دوره اسلام به پايان رسيده است. آنان هم چنين ادعا مي‏کنند که اين مهدي، به پيامبر جديدي بشارت داده است که او فردي به نام ميرزا حسينعلي نوري ملقب به بهاءالله است و او پيامبر آنان است که از جانب خدا مأموريت يافته تا بشريت را هدايت کند و تعاليم جديدي براي انسان‏ها بياورد.

ببينيم ادعاي بهاييان در مورد مهدويت علي محمد شيرازي چيست و آنان چه ويژگي‏هايي براي او قائل هستند؟ قائم آنان چه روشي در زندگي داشته و چگونه توانسته است، آرمان مهدويت را در اسلام به سرانجام برساند. آرماني که بهاييان موظف‏اند، وقوع آن را پيش از ظهور پيامبر خود، به مسلمانان نشان دهند و دليلي منطقي بر وقوع آن ذکر کنند [1] .

بهاييان مي‏گويند: 

- ميرزا علي محمد شيرازي فرزندي از فرزندان رسول خدا بوده است که در سال 1260 يا سال 1264 ادعاي قائميت کرده است. او با ظهورش نتوانسته است حکومت جهاني توحيد را بر پا سازد و عدل و داد را برپا کند. بهاييان «سلطنت قائم را به سلطنت معنويه و فتوحات را به فتوحات مدائن (مساوي شهرها) قلوب تأويل [2]  نمودند» [3]  و گفتند که «مقصود از سلطنت، احاطه و قدرت آن حضرت است بر همه‏  ممکنات و خواه در عالم ظاهر به استيلاي ظاهري ظاهر شود يا نشود. و اين بسته به اراده و مشيت خود آن حضرت است.» [4] .

- او نه تنها نتوانست در دوران حيات خود بساط ظلم و جور را برچيند، بلکه 48 سال پس از قيام او و 42 سال پس از مرگش، «در هر بلدي آثار ظلم ظاهر و مشهود [است]، ظلمي که شبه و مثل نداشته» [5]  و عبدالبهاء دومين پيشواي بهاييان، 59 سال بعد از ظهور او 

درباره‏ جهان مي‏گويد: 

«اليوم جميع اهل عالم منهمک (مصر و لجوج) در شهوات‏ اند، مشغول اغراض (هدف‏هاي نفسانيه ‏اند، مبتلاي بغض و عداوت‏ اند، در فکر محو و اضمحلال يکديگرند، مي‏خواهند به کلي يکديگر را محو نمايند.» [6] .

- او نه تنها به اصلاح امت جد خود از انحراف و احياي دين اسلام نپرداخته، بلکه کتاب قرآن را منسوخ شده اعلام کرده و دوره اسلام را با کتابي به نام بيان به پايان رسانده است. نسخ اسلام به سرپرستي فردي به نام ميرزا حسينعلي نوري - که بهاييان او را بهاءالله مي‏نامند - براي اولين بار در منطقه‏اي به نام بدشت اعلام شده است و در آن مکان بود که بابيان به «کسر (شکستن) آداب و رسوم مبتدعه‏اي (بدعت آميزي) که در آن شريعت غرا (دين روشن، منظور دين اسلام است) راه يافته بود مبادرت نمودند و قيود و حدود باليه‏ي (پوسيده‏ي) عتيقه (کهنه) را متروک ساختند (ترک کردند).» [7] .

- پس از ادعاي او، نه تنها شرک و بت پرستي ريشه کن نشده است، بلکه ظهور ايشان سبب شده است تا خدايي جديد به خداهاي قبلي افزوده شود. چرا که او در نوشته‏اي از نوشته‏هاي پاياني عمرش، خود را ذات خداوند معرفي کرد. 

- نه تنها مهدي مورد ادعاي ايشان تحت حاکميت دولت ايران بوده است، بلکه به جهت آن که در مجلس حاکمه‏ي وليعهد ايران نتوانسته است به سؤالات عالمان پاسخ دهد و حتي علما بر آيات نازل شده توسط او «نکته نحوي» [8]  گرفتند. پس از برگزاري اين مجلس او از ادعاي خود توبه و از پادشاه ايران طلب عفو و بخشش کرده است [9] .

- نام او همنام جدش رسول خدا نيست و براي او غيبتي طولاني نبود. او «در سنه‏ي هزار و دويست و سي و پنج، روز اول محرم متولد» [10]  شده و «در سنه هزار و دويست و شصت در سن بيست و پنج در شيراز» [11]  ادعاي بابيت [12]  و به قولي ادعاي قائميت کرده است. وي در سن 31 سالگي و در زمان ناصرالدين شاه اعدام شده است. بنابراين نه غيبت طولاني داشته و نه عمري طولاني کرده و نه بيعت حکمرانان از گردنش ساقط شده است. کل مدت ادعاي او - اگر نظر آن عده از بهاييان که مي‏گويند، آغاز ادعاي قائميتش در سال 1260 بوده، بپذيريم - جمعا شش سال و چند ماه است. البته در صورتي که آغاز ادعاي قائميت او را سال 1264 بدانيم - آن چنان که از برخي مدارک چنين به دست مي‏آيد - [13]  آن گاه کل دوران امامت و قائميت او به سه سال نخواهد رسيد. 

- «والدش سيد محمد رضا» [14]  بزاز بوده، پس فرزند امام حسن عسکري عليه‏السلام نيست و نسل‏هاي زيادي (بسيار بيشتر از 9 نسل) با سالار شهيدان امام حسين عليه‏السلام فاصله دارد و مادرش نيز فاطمه بيگم بوده [15]  که هيچ گاه، سابقه‏ ي کنيزي نداشته است. 

- متأسفانه عيسي در زمان ظهور ايشان بازگشتي نداشته است و دست بر قضا، از تعاليم اين مهدي آن بوده که نماز جماعت حرام است. [16]  لذا لزومي نداشته است که عيسي پشت سر ايشان نماز بخواند. هم چنين ايشان هرگز نتوانسته است هيچ گونه پيروزي در هيچ نبردي داشته باشد و پيروانش در سه جنگ پي در پي، توسط نيروهاي پادشاه قاجار - که از ضعيف‏ترين ارتش‏هاي روزگار خود بوده است - متحمل شکست‏ هاي سنگيني شده‏اند [17] .

از سخنان بهاييان که بگذريم، واقعيت‏هاي ديگري نيز در طول تاريخ بشر پس از ظهور سيد باب رخ داده، که قابل کتمان نيست. مشکلات معيشتي مردم نه تنها پس از ظهور او پايان نيافته، بلکه در طول حدود 170 سال پس از ظهور وي، بحران‏هاي مختلف اقتصادي در جوامع بشري ادامه‏دار است و امروزه بسياري از مردم جهان، طبق آمارهاي سازمان‏هاي بين المللي، زير خط فقر زندگي مي‏کنند. صلح و صفا جايي در ميان بشريت ندارد و از زمان ظهور سيد باب تاکنون، ميليون‏ها نفر در جنگ‏هاي بين المللي و منطقه‏اي جان خود را از دست داده‏اند. تروريسم هم چنان از مشکلات اساسي جامعه‏ي جهاني است و چپاول ملت‏هاي ضعيف، هم چنان در دستور کار قدرت‏هاي جهاني قرار دارد. مشکلات حل نشده در جامعه‏ي جهاني، آن قدر هست که بتوانيم ادعا کنيم، در واقع بشر امروز به آرامش و صلح دست نيافته است. 

تا همين جاي کار، مشخص است که نمي‏توان خصوصيات ذکر شده براي مهدي در آيات قرآن و روايات پيامبر اکرم و امامان عليهم‏السلام را با فردي چون سيد باب منطبق دانست. لذا تکليف ادعاي او و بهاييان کاملا مشخص است و هرگز نمي‏توان پذيرفت که دين اسلام، با ظهور فردي چون او، به سر منزل مقصود رسيده است. همان طور که در بخش نخست اين نوشتار به نظر شما خواننده‏ي عزيز رسيد، يکي از مهم‏ترين سؤالاتي که بهاييان بايد به آن پاسخ دهند تا مقدمه‏ي بررسي ادعاي پيامبرشان فراهم شود، آن است که تکليف موعود دين اسلام و مهدي منتظر چه شده است؟ با توجه به مطالب بيان شده تاکنون، به نظر مي‏رسد که عدم تطابق سيد باب با مهدي اسلام، باعث مي‏شود که سؤال اصلي مطرح شده در بخش نخست، بي‏پاسخ بماند و ديگر به بررسي ساير دلايل بهاييان در حقانيت دينشان احتياجي نباشد [18] .

 

 

 

[1] آن چنان که در بخش اول تحت عنوان دو پرسش ذکر شد.

[2] بگذريم از اين که بهاييان حق تأويل و تفسير متون را براي خود قائل نيستند!.

[3] مقاله شخصي سياح، نوشته‏ي عباس افندي ملقب به عبدالبهاء فرزند بهاءالله و نخستين امام بهاييان صفحه 29.

[4] ايقان، نخستين کتاب بهاءالله که در اثبات قائميت سيد باب نگاشته است. ص 69.

[5] لوح ابن الذئب، اثر بهاءالله. نوشته‏اي خطاب به يکي از علماي شيعه به نام شيخ محمد باقر اصفهاني، بهاءالله اين عالم شيعي را در نامه‏ي خود، فرزند گرگ مي‏نامد. ص 54.

[6] خطابات ج 2 ص 9، مجموعه‏ي سخنراني‏هاي عبدالبهاء.

[7] کتاب قرن بديع جلد 1 ص 97 (178) شرح ماجراي بدشت در فصل ششم خواهد آمد.

[8] مقاله شخصي سياح ص 13 (23)، علم نحو علمي است که موضوع آن چگونگي ارتباط کلمات با يکديگر، نقش هر يک از آن‏ها در جمله، شکل صحيح استفاده از هر لغت و چگونگي حرکت گذاري درست کلمات است. منظور عبدالبهاء از نوشتن اين عبارت آن است که سيد باب در مجلس وليعهد، در سخنان خود نتوانسته اين قواعد را به درستي رعايت کند و لذا مورد اعتراض واقع شده است. در فصل‏هاي بعدي به نمونه‏هايي از اين اشتباه‏ها اشاره خواهد شد.

[9] کشف الغطاء ص 204. «کشف الغطاء عن حيل الأعداء» کتابي است مفصل که در رد يکي از منشورات ادوارد براون انگليسي (مقدمه‏ي نقطه‏ي الکاف حاج ميرزا جاني کاشاني) به فرمان عباس افندي و توسط ابوالفضل گلپايگاني تأليف گرديد و چون با مرگ وي کتاب نيمه تمام ماند، خواهرزاده‏اش سيد مهدي گلپايگاني آن را به کمک يادداشت‏هاي ابوالفضل به پايان رسانيد.

[10] مقاله شخصي سياح ص 1 (2).

[11] مقاله شخصي سياح ص 2 (3).

[12] مقاله شخصي سياح ص 2 (3).

[13] به برخي از اين مدارک در بخش ششم اشاره خواهيم کرد.

[14] مقاله شخصي سياح ص 1 (2).

[15] حضرت نقطه اولي نوشته محمد علي فيضي از کتب مورد تأييد مؤسسه ملي مطبوعات امري ص 64.

[16] بيان فارسي - ص 324 «الباب التاسع من الواحد التاسع في حرمة صلوة الجماعة الا صلوة الميت فانکم مجتمعون لکن فرادي تقصدون».

[17] در بخش ششم اين نوشته، به گوشه‏هايي از اين نبردها اشاره خواهيم کرد.

[18] هر چند همان گونه که در بخش نخست اين نوشتار آمد، بهايي پژوهي به بحث و بررسي در مورد مغايرت ادعاي ظهور پيامبري جديد با اصل خاتميت پيامبر اکرم در دين مبين اسلام، در نوشتاري ديگر خواهد پرداخت.

 

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.