نقد نظریه‌ی فرارسیدن اَجَل اسلام

  • 1395/03/30 - 23:25
مبلّغان بهائی با استناد به آیه‌ی 34 سوره اعراف ادعا دارند که برای هر اُمّتی از جمله اسلام، اَجَلی معین شده و اَجَل اسلام با آمدن سرکردگان بهائی، به پایان رسیده. در جواب می‌گوییم: مفهوم آیه، نابودی دین و مذهب نیست، بلکه نابودی مردم بسبب نافرمانی است؛ بعلاوه در زبان عربی، کلمه‌ی اُمّت، به معنای جمعیت و گروه است، نه دین و مذهب.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از راه‌های اثبات الهی بودن ادعای پیامبری پیامبران، تأیید و مژده دادن پیامبر سابق، به آمدن پیامبر جدید است. مبلّغان فرقه‌ی بهائی نیز برای اینکه ادعای الهی بودن پیامبری سران خود را ثابت کنند، بسیار تلاش کرده‌اند تا بلکه تأییدی از جانب دین قبل (یعنی اسلام) برای خود بجویند. اما چون دین اسلام به نصّ صریح قرآن و حضرت محمّد (صلّی‌الله علیه و آله)، خاتم ادیان است [1]؛ مبلّغان این فرقه روی به تحریف و تفسیر به رأی آیات و روایت اسلامی به نفع خود آورده‌اند، تا در این وادی حرفی برای گفتن داشته باشند.
از جمله آیاتی که بهائیان سعی در معرفی آن به عنوان مؤیّد فرقه‌ی خود دارند، آیه‌ای از سوره‌ی اعراف است که می‌فرماید: «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ [اعراف/34]؛ برای هر قوم و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است و هنگامی که سرآمد آن‌ها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنند، و نه بر آن پیشی می‌گیرند». بهائیان ادعا می‌کنند که این آیه، به صراحت دلالت می‌کند که برای هر اُمّتی از جمله اسلام، مدّتی معین مقدر است و ساعتی کم و زیاد نشود.[2] اما در ادامه به بررسی اشکالات وارده به برداشت بهائیان از این آیه، می‌پردازیم.
اشکال اول: مفهوم فرارسیدن اَجَل در این آیه، نابودی اُمّت یک پیامبر بواسطه‌ی نافرمانی از رسول خود و یا نابودی سعادت و عِزّت یک قوم، به سبب مخالفت با هدایت و فرمان الهی و گرایش به بت‌پرستی می‌باشد؛ این نوع هلاکت از سنت‌های خداوند است، که خداوند هیچ اُمّتی را گمراه و نابود نمی‌سازد، مگر خودشان خود را تباه کنند.[3] بنابراین مفهوم آیه، نابودی دین و مذهب نیست، بلکه نابودی مردم بسبب نافرمانی است.
اشکال دوم: در زبان عربی، کلمه‌ی «اُمّت»، به معنای جمعیت و گروهی است که هدفی واحد دارند، نه به معنای دین و مذهب [4] و در قرآن چندین‌بار کلمه‌ی اُمّت، در معنای جمعیّت و گروه، به کار رفته است.[5]
اشکال سوم: آیات قبل و بعد این آیه، بیانگر آن است که چون سبب تامّه عذاب فرا رسد، آن اُمّت عذاب خواهند شد و مجازات آنان، لحظه‌ای پس و پیش نخواهد گشت. بنابراین، آیه اصلاً درصدد بیان ادعای بهائیان نیست.
اشکال چهارم: حتی اگر ادعای بهائیان را پیرامون این آیه بپذیریم، باز هم می‌توان گفت، همه‌ی مسلمانان اُمّتی واحد هستند، چرا که هدفی مشترک دارند و این اُمّت دارای اَجَل معینی است و سرانجام، همه‌ی افراد این اُمّت از بین می‌روند و پس از آن به اعمالشان رسیدگی خواهد شد، بدون آن‌که اُمّتی جای آنان را بگیرد؛ در واقع مصداق آیه درباره‌ی اُمّت اسلامی در سرانجام دنیا محقق خواهد شد.
بنابراین این آیه، بر خلاف میل بهائیان، هیچ‌گونه دلالتی بر فرارسیدن اَجَل دین اسلام و آمدن آئینی جدید پس از آن، ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: دلايل خاتميت و ختم نبوت چیست؟
[2]. ر.ک: ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، نسخه الکترونیکی، ص 45.
[3]. ر.ک: محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم (مشهور به تفسیر المنار)، بیروت: دارالمعرفة، 1414، ص 208.
[4]. فضل بن الحسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: ناصر خسرو، چاپ 3، 1372، ج 4، ص 640.
[5]. از جمله سوره‌ی قصص آیه 23؛ سوره‌ی آل‌عمران آیه 160؛ سوره اعراف آیه 164.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.