موعود باب کاذب که بود ؟!

  • 1394/10/07 - 00:16
بنابر آنچه نقل از کتاب بیان گفته شد، من یظهره‌الله باید ۲۰۰۱ سال بعد از باب، به عدد مستغاث، یا ۱۵۱۱ سال به عدد غیاث ظهور کند و آیین بیان تا زمان ظهور من یظهره‌الله تداوم خواهد داشت، بنابراین، باب کاذب مبشر کسی که به این زودی و بلافاصله بعد از او (حسینعلی نوری و میرزا یحیی) ظهور خواهد کرد، نبوده است. هرچند که ما علی‌محمد (که ابتدا ادعای...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب‌_ پیروان فرقه ضاله بابیه مفهومی را با عنوان مَن یُظهِرُهُ الله (به معنی: کسی که خدا ظاهرش می‌کند) باور دارند. علی‌محمد شیرازی که ادعای بابیت امام‌عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را داشت (هرچند که ما ادعای بابیت او را به هیچ‌ وجه قبول نداریم اما این‌جا درصدد نقد آن نیستیم) ظهور کسی که از او به (مَن‌ یُظهِرُه الله) تعبیر می‌کرد را بشارت داده و او را اشرف و اعظم از خود شمرده، و  تصریح کرده است که کمال دین در ظهور اوست. بعد از مرگ علی‌محمد شیرازی عده‌ی کثیری ادعا کرده‌اند که موعود خیالی او هستند؛ حال جای این پرسش باقی است! کدام یک از کسانی که بعد از باب ادعای جانشینی وی را کرده‌اند، موعود (خیالی) باب بوده‌اند؟! بعد از اعدام باب در سال ۱۸۵۰ تعدادی از بابیان تا فاصله ۲۰ سال از مرگ علی‌محمد بیش از ۲۵ نفر ادعای «مَن یُظهِرُه الله‌» ـی کردند.[۱] ابو القاسم افنان در کتاب عهد اعلی آورده: «بعد از شهادت حضرت باب ۲۵ نفر ادعا کردند که مظاهر حق‌اند، یعنی هر یک من‌یظهره‌الله موعود می‌باشند...» سپس نام آنها را به شرح زیر می‌آورد: «۱- شیخ اسماعیل ۲- سید بصیر هندی ۳-میرزا اسدالله خویی ۴- ملا شیخ علی ملقب به عظیم ۵- سید علّا ۶- میرزا عبدالله متخلص به غوغا ۷- میرزا حسین قطب نیریزی ۸- حاجی میرزا موسی قمی ۹- حاجی ملا هاشم کاشی ۱۰- حسین میلانی ۱۱- ملا محمد نبیل زرندی و...» [۲]
اسناد باقی مانده از سیدعلی‌محمد شیرازی روشن کننده این موضوع است که وی برای (من یظهره الله) خصوصیاتی را ذکر می‌نماید که نه میرزاحسینعلی نوری (بهاءالله) که بهائیان او را جانشین و موعود علی‌محمد می‌دانند، فاقد نشانه‌ها و شرایطی است که علی‌محمد عنوان کرده. باب برای من یظهره‌الله مقامی بس ارجمند قائل بوده و در مقابل او خضوع و خشوع فراوانی می‌نمود و حتی رد و قبول کتاب بیان و احکام آن را موکول به رد و قبول او نموده است. حتی می‌گوید بابیان باید از او بجز آیات، دلیل دیگری نخواهند و آنچه در بیان است، تحفه و هدیه است به سوی من یظهره‌الله [۳] و «بیان هرچه در اوست طائف قول من یظهره‌الله است زیرا که اوست منزل بیان نه غیرش و اوست رافع بیان نه غیرش»[۴] و می‌نویسد: «اول زمینی که محل ظهور من یظهره‌الله است مسجدالحرام می‌باشد».[۵] بنابر سفارش‌ها و پیشگویی‌های باب در‌مورد ظهور من یظهره‌الله، که این شخص پس از گذشت زمان زیادی ظهور می‌کند؛ علی‌محمد وقت ظهور او را ۶۶۲ سال بعد از نوشته شدن کتاب بیان (که در‌سال ۱۲۶۵ه ق، ۱۲۲۸ه ش و ۱۸۴۹ میلادی) می‌داند و در لوح هیکل از ملحقات بیان عربی می‌نویسد، که ترجمه‌اش چنین است: «شما بعد از این که از بیان ۶۶۲ سال گذشت، ۱۱ سال در برابر پادشاهتان حاضر شوید، سپس تکبیر می‌گویید. شاید که در چنان زمانی در برابر من یظهره‌الله حاضر شوید».[۶] همچنین گفته است: «زمانی که او ظهور می‌کند، شمار بابیان روی زمین افزون و بر دشمنان و ادیان دیگر چیره می‌شوند و از خودشان پادشاهی خواهند داشت، که آنان تاج‌های جواهرنشان خود را به پای «من‌ یظهره‌الله» خواهند انداخت و به اتفاق او‌ را، شاه خود خواهند گردانید». بعلاوه موعد ظهور من یظهره‌الله، صریحا در باب هفدهم از واحد دوم کتاب بیان فارسی چنین تعیین شده است: «اگر در عدد غیاث ظاهر گردد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی‌ماند و اگر الی مستغاث رسد و کل داخل شوند احدی در نار نمی‌ماند، الا آنکه کل مبدل می‌گردد به نور». بنابر آنچه نقل از کتاب بیان گفته شد، من یظهره‌الله باید ۲۰۰۱ سال بعد از باب، به عدد مستغاث،  یا ۱۵۱۱ سال به عدد غیاث ظهور کند [۷] و آیین بیان تا زمان ظهور من یظهره‌الله تداوم خواهد داشت، بنابراین، باب کاذب مبشر کسی که به این زودی و بلافاصله بعد از او (حسینعلی نوری و میرزا یحیی) ظهور خواهد کرد، نبوده است.
عباس افندی و پدرش در بسیاری از آثار خود اظهار کرده‌اند که علی‌محمد باب از وجود میرزا حسینعلی که باید دعوی من یظهره اللهی کند در میان خود اطلاع داشته است ولی اگر کسی کتاب بیان را بخواند با کمال صراحت و وضوح در می‌یابد که این مطاب درست نیست زیرا در اغلب ابواب بیان عباراتی هست که معلوم می‌کند موعود بیان پس ازآنکه دین بیان جهانگیر شود و ثمرات خود را بدهد در میان بابیان ظاهر خواهد شد.[۸] البته تصمیم حسینعلی‌بهاء برای رهبری فرقه بابیه تصمیمی بود که از مدت‌ها پیش در ذهن او جولان می‌کرد؛ از همان زمان که به اتهام مشارکت در ترور شاه ناصرالدین شاه در زندان به سر می‌برد، قصد ریاست بر گروهک بابی را در‌سر می‌پرورانید؛ او در لوح ابن‌ذئب می‌نویسد: « در ایام و لیالی در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابی تفکر می‌نمودیم و بعد این مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن بتمام همت در تهذیب آن نفوس قیام نماید».[۹] هرچند که ما علی‌محمد (که ابتدا ادعای بابیت داشت و سپس امامت و...) و تمام مدعیاتش را دروغ می‌دانیم اما با این حال به هیچ وجه حسینعلی‌نوری (رهبر فرقه بهائیت) موعود خیالی او نبوده است.

پی‌نوشت:
[۱]. قرن بدیع، شوقی افندی، موسسه معارف بهائی، کانادا ص ۱۹۹۲،۲۶۱.
[۲]. عهد اعلی. ۴۷۸- ۴۸۸-۴۷۹.
[۳]. بیان فارسی ص۵۲، باب ۱۹ از واحد ثانی.
[۴]. بیان فارسی ص۷۷،باب ثالث از واحد ثالث.
[۵]. بیان فارسی ص۱۵۱ باب اول از واحد خامس.
[۶]. لوح هیکل ص۴ سطر ۱۲.
[۷]. بیان، باب سادس از واحد ثانی.
[۸]. صحیفه خرد, ۱۳۸۳. ۵۰۵.
[۹]. لوح شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی، لانگهاین ۱۳۸ بدیع، ص۱.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.