حکومت بهائی
بنابر اسناد ساواک، نهاد رهبری بهائیت، پیروانش را بی توجه به شعارهای تعدیل معیشت، تعلیم و تربیت عمومی و وحدت و نوع دوستی، به ثروت اندوزی و علم افزایی شخصی و حزبی، با هدف تصدی قدرت و دولت فراخوانده است. تشکیلات قدرت طلب بهائیت نشان داده که در راه رسیدن به اهداف سلطه طلبی خود، شعارهای نوع دوستی اش را نیز فراموش می کند.
در گزارش تیرماه سال 1348 ساواک از بهائیان، اعضای تشکیلات بهائیت، دانش افزایی و ثروت اندوزی را پیش نیاز ترسیمی بیت العدل برای تصاحب حکومت جهانی و ایجاد نظام نوین جهانی بهائی به رهبری خود عنوان کردند. این در حالیست که تشکیلات بهائیت در شعار، ادعای دوری از امور حکومتی را دارد.
در احکام و رفتار بهائی، تحصیل جداگانه و اختصاصی برای بهائیان پیشبینی شده، غیربهائیان از ورود به ضیافتهایشان منع، از امور مالی و ارث محروم، مطرود و در انزوای اجتماعی شدید قرار گرفته و تنها جان بهائیان با ارزش شمرده شده است. این باور فرقهای است که امروزه، شعار نوعدوستی میدهد و از مظلومنمایی، پُلی برای تبلیغاتش ساخته است!
پیامبرخواندهی بهائیت وعدهی نزدیکی دوران حكومت، سلطهی جهانی بهائی و لرزه انداختن به جان غیربهائیان را به میان آورده است. اما هرچند با گذشت بیش از صد سال از مرگ این مدعی پیامبری، پیشبینی قریب الوقوع او تحقق نیافته؛ ولی ادعای فتح و جهانگیری بهاء، با تعالیم وحدت عالم انسانی و ممنوعیت دخالت در سیاست او، در تناقض است.