عملکرد تشیع لندنی بر خلاف سیره اهلبیت(ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سیره اهلبیت علیهمالسلام، دلیل محکمی در رد افکار و اعمال پیروان جریان تشیع لندنی در مسئله برائت است؛ زیرا با دقت در تاریخ و سیره ائمه اطهار علیهمالسلام روشن میشود که آنان هیچ گاه به دشمنی با اهلسنت اقدام نکرده و ضمن دفاع از حق غصب شده خود، در موقعیتهای لازم هیچ گاه پیروان خود را تحریک به اختلافافکنی نمیکردند و همواره دستوراتی در حفظ اسرار شیعه بیان میکردند؛ بنابراین نمیتوان ادعا کرد که ائمه علیهمالسلام دستور به برگزاری جشن برائت دادهاند (کما اینکه طرفداران جریان تشیع لندنی مدعی آن هستند)[1] در واقع پیروان این جریان افراطی، ائمه معصومین علیهمالسلام را کنار گذاشته و برادری و مسیر وحدت با مسلمانان را به درگیری و تقابل مذهبی بدل کردهاند.
شواهد تاریخی زیادی دلالت میکند که اهلبیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وحدت را ضرورت جامعه مسلمین میدانند و تفرقه را سم هلاککننده یکپارچگی مسلمانان در مقابل کفر و نفاق میشمارند؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شایستهترین فرد برای اداره امور جامعه اسلامی بودند و هیچکس از نظر فضیلت، تقوی، شجاعت، جهاد در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی بهپای آن حضرت نمیرسید، لذا انتظار میرفت که پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، امیرمؤمنان علیهالسلام زمام حکومت اسلامی را در دست بگیرند و رهبری مسلمانان را تداوم بخشند، اما در مقابل چنین اتفاقی نیفتاد و بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله مسیر خلافت اسلامی منحرف گردید؛ امیرمؤمنان علیهالسلام در این جریان بر سر دو راهی حساسی قرار گرفتند؛ یا باید در برابر حکومت نامشروع، قیام میکرند و حق خود را میگرفتند و یا وضع موجود را تحمل کرده، به وحدت و اتحاد جامعه نوپای اسلامی پایبند بوده و به حل مشکلات امت اسلامی و وظایف خود میپرداختند؛ لذا تغییر شرایط سیاسی اجتماعی آن روز، باعث شد تا امام گزینه دوم را انتخاب کنند.[2]
امام صادق علیهالسلام که در زمان خود فرصتی برای بیان بیشتر معارف دین یافتند، همه مسلمانان را از علم و معرفت دینی خود بهرهمند ساختند، هرگز در خانهاش به روی اهلسنت بسته نشد و برخورد ایشان با همه امت اسلامی، پدرانه و همراه با مهرورزی بود که همین برخورد، گاهی افراد پاکطینت را به حق رهنمون میساخت و آنان نیز مرجعیت علمی-معرفتی اهلبیت علیهمالسلام در تفسیر حقیقی از اسلام را میپذیرفتند؛ ازاینرو به گواهی تاریخ، برخورد امام صادق علیهالسلام با اهلسنت و اعتقادات ایشان بهگونهای بوده است که شاگردان بسیاری از اهلسنت را جذب خود کرد؛ روزی یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام از حضرت میپرسد: ما شیعیان در معاشرت با اقوام عشیره خود و معاشرت با سایر طبقات مردم که هم مذهب ما نیستند، چه وظایفی داریم؟ امام فرمودند: «به رهبران خود بنگرید که مقتدای شما هستند و با غیرشیعیان همانگونه رفتار کنید که رهبران شما معاشرت میکنند؛ به خدا سوگند! رهبران شما بیماران مردم را عیادت میکنند؛ جنازههایشان را تشییع میکنند؛ در محضر قضاتشان حاضر میشوند و شهادت میدهند، و ... .»
فیض کاشانی در تفسیر صافی، ذیل آیه: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْم»؛[3] «و (شما مؤمنان) به آنچه مشرکان غیر از خدا میخوانند دشنام ندهید تا مبادا آنها از روی ظلم و جهالت خدا را دشنام دهند...» حدیثی نقل کرده است که فردی شیعه، در مسجد، غاصبین خلافت را سب کرد؛ وقتی امام صادق علیهالسلام شنید، فرمود: «خدا سب (توهین) این فرد را لعنت کند».[4]
بنابراین معلوم میشود رفتار و کردار طرفداران جریان تشیع لندنی بر خلاف رفتار و سیره ائمه اطهار علیهمالسلام است؛ زیرا ائمه مخالف توهین شیعیان به مقدسات اهلسنت بودهاند؛ لذا نهتنها جایی نداریم که ائمه به مقدسات اهلسنت توهین کنند، بلکه شیعیان تندرو را هم از توهین نهی میکردند.
پینوشت:
[1]. افضلی، محمدعلی و مؤمنیها، محمدعلی، غلو و افراط در جریان شیعه انگلیسی، ص232.
[2]. بر گرفته شده از (دشتی، محمد، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه، 74، ص23.)
[3]. سوره انعام آیه 108.
[4]. افضلی، محمدعلی و مؤمنیها، محمدعلی، غلو و افراط در جریان شیعه انگلیسی، ص232.
افزودن نظر جدید