احمدالحسن بصری سید نیست
احمدالحسن بصری خود را با 5 واسطه منتسب به امام زمان (عج) می کند. وی شجره خود را اینطور بیان می کند: احمد فرزند اسماعیل فرزند صالح فرزند حسین فرزند سلمان فرزند امام مهدی (عج) و حال آنکه هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد و نسب شناسان قبیلهاش نیز این مطلب را منکر شدهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احمدالحسن بصری (یمانی دروغین) در راستای فرقه سازی درون تشیع که یکی از اهداف استکبار است، مجبور است خود را به ائمه (علیهمالسلام) منسوب کند و مقامهایی مثل امامت و نبوت برای خود دست و پا کند تا بین مردم مقبولیت چندین برابری پیدا کند. احمدالحسن بصری خود را با 5 واسطه منتسب به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) میکند. وی شجره خود را اینطور بیان میکند؛ احمد فرزند اسماعیل فرزند صالح فرزند حسین فرزند سلمان فرزند امام مهدی (عجلاللهتعالی فرجه). این مسئله ما را بر این واداشت که تحقیقات مفصل میدانی و غیر آن انجام دهیم.
باید دانست در قسمتی از عراق، یک اتحاد عشایر به نام صیامر وجود دارد که همین اتحاد عشایر، حدود 40 قبیله هستند. قبیله آلبوسویلم یکی از این چهل قبیله است و همین قبیله، قبیله احمد اسماعیل بصری و قبیلهای شناخته شده است. افراد این قبیله در استانهای بصره، ناصریه و کربلا مستقر هستند و به آل حسن و بنی حسن مشهورند و اساساً این خاندان به هیچ عنوان از سادات نیستند. نکته دیگر اینکه هر قبیله تقریبا تشکیل شده از 12 خاندان است که خاندان هنبوش (هنبوش لقب صالح، پدر بزرگ احمد است) خاندانی در پایین ترین درجه هستند.
این خاندان در منطقه هویر از توابع استان بصره عراق ساکن هستند. صالح 4 پسر به نامهای اسماعیل، کاظم، محسن و محمد داشت. کاظم و اسماعیل (پدر احمد) پس از نقل مکان به بصره به شغل دلاکی در حمام عمومی مشغول شدند. کاظم با صاحب حمام که زن یهودی بود، ازدواج کرد.
اسماعیل نیز سه پسر دارد به نامهای «داخل» که سرهنگ ارتش صدام بود، «طالب» با تابعیت سوئدی و استاد دانشگاه بصره و «احمد» فارغ التحصل رشته راه و ساختمان از دانشگاه بصره با نمره متوسط و همه اقرار به عدم سیادت وی میکنند. حتی احمد در آن مدت کوتاه که در حوزه شهید صدر تحصیل میکرد به شیخ احمد مشهور بود و بعداً سیادت را برای خود جعل میکند!(1)
پس نه تنها مقام سیادت وی به هیچ وجه قابل اثبات نیست و دیگران نیز به غیرسید بودن وی اقرار کرده اند، فرزند امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) بودن وی نیز مردود است. حال چگونه شخصی که خود را امام واجب الاطاعة یا امام سیزدهم میداند، حتی یک دلیل قطعی نمیتواند برای این ادعاهای خود بیاورد، حال اصحاب دلیل چگونه این ادعاها را بدون دلیل قبول کنند؟ آیا طرفداران احمد بصری این مطلب باطل را متوجه نمیشوند؟ چگونه میشود به وصیت احتجاج کرد، اما نسبت شخص مدعی با معصومین (علیهمالسلام) نامعلوم باشد؟ مگر نه این است که نص باید آشکار باشد؟
پینوشت:
1. کورانی، علی، دجال بصره، مترجم مسلم خاطری، چاپ دوم، بوستان کتاب، قم، ص5.
افزودن نظر جدید