أبونصر محمد بن عبدالله الإمام، از شيوخ سلفی يمن، در کتابی که به‌طور مفصل در زمینه ازدواج بین انسان و جن نوشته، خود به حرمت ازدواج انسان و جن متمایل شده است؛ وی معتقد است که این اتفاق در عصر سلف صالح، صورت نگرفته است،[1] و هنگامی‌که وقوع این ازدواج، عجیب و مشکوک باشد، بین بسیاری از علما در وقوع یا عدم وقوع آن اختلاف پیش می‌آید، و این مسأله به حدی مشهور شده که نویسندگان، فصلی در وقوع آن آورده‌اند.[2] این اختلاف از قدیم (بعد عصر سلف) بوده و اکنون هم وجود دارد، به‌صورتی‌که از خلال این مباحث، برای من وقوع آن محرز شده است، که قول بسیاری از اهل علم نیز هست.[3]
ابن تیمیه می‌گوید: ازدواج بین انسان و جن و به‌دنیا آمدن فرزند از این وصلت، بسیار معروف است و علماء آن را ذکر کرده و درباره آن تکلم کرده‌اند.[4]
ارمی شافعی نیز در «تفسير حدائق الروح والريحان» ذیل آیه 72 سوره نحل آورده است: «بعضی از علماء از این آیه برداشت کرده‌اند که انسان (مرد) نمی‌تواند با زنی از جن ازدواج کند، چون بین آن‌ها یک جنس بودن وجود ندارد و آیه می‌فرماید از جنس شما همسرانی برای شما قرار دادیم، ولی اکثر علما معتقد به امکان این قضیه هستند و از جن بودن یکی از والدین بلقیس (مادر بلقیس) را دلیل بر آن می‌دانند. ابن کلبی می‌گوید: پدر بلقیس از حاکمان بزرگ بود، پس با زنی از اجنه به نام ریحانه دختر سکت، ازدواج کرد، از این ازدواج بلقیس متولد شد؛ حکایات دیگری هم در این رابطه نقل شده است.»[5]
این شیخ سلفی در ادامه می‌گوید: این ازدواج (ازدواج بین انسان و جن) گاهی کم و گاهی زیاد می‌شود و این اتفاق توسط ساحران، کاهنان و منجمین صورت می‌گیرد، خصوصاً ساحرانی که ادعای دین‌داری می‌کنند مانند ساحران صوفی؛ پس اگر یکی از صوفیه از سحر برای دروغ خود در برابر مسلمانان استفاده کرد، به این‌که آنان صاحب کرامتند، (حتی برخی از صوفیه به این ازدواج افتخار می‌کنند)، مشخص می‌شود که این وسیله، راهی برای صوفیه است.[6]
وی با این‌که از کلام علمای اهل سنت و نقل داستان‌هایی از قول آنان به وقوع این عمل پی برده است،[7] ولی برای ضربه زدن به مخالفین خود (صوفیه) استفاده می‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. «نظر محمد بن عبدالله الإمام، درباره ازدواج بین جن و انسان»
[2]. «الاختلاف في وقوع الزواج بين الجن والإنس؛ لما كان وقوع التناكح بين الجن والإنس غريباً مريباً حصل الاختلاف بين الكثير في وقوعه وعدمه، واشتهر هذا حتى إن كثيراً من الكتَّاب في هذه المسألة يتطرقون في مؤلفاتهم لعقد فصل لمناقشة هذا الأمر وقوعه من عدمه.» البرهان على تحريم التناكح بين الإنس والجان، أبونصر محمد بن عبدالله الإمام، ص8.
[3]. «وقد حصل هذا الخلاف قديماً وحديثاً، والذي ظهر لي من خلال بحث هذه المسألة وقوعه، وهو قول كثير من أهل العلم.» البرهان على تحريم التناكح بين الإنس والجان، أبونصر محمد بن عبدالله الإمام، ص8.
[4]. «وقد يتناكح الإنس والجن ويولد بينهما ولد، وهذا كثير معروف، وقد ذكر العلماء ذلك وتكلموا عليه.» مجموع الفتاوى، ابن تیمیه، ج19، ص39. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «ومن هنا أخذ بعض العلماء أن يمتنع أن يتزوج المرء امرأة من الجن، إذ لا مجانسة بينهما فلا مناكحة، وأكثرهم على إمكانه.» تفسير حدائق الروح والريحان في روابي علوم القرآن، ارمی علوی هرری شافعی، ج15، ص302. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. «وهذا الزواج يقل تارة ويكثر تارة، أما كثرته فتكون بسبب كثرة انتشار السحرة والكهان والمنجمين، خصوصاً السحرة المدعين الصلاح والتدين، كسحرة الصوفية، فإن من الصوفية يتعاطى الأعمال السحرية للدجل على المسلمين بأنهم أصحاب كرامات، حتى إن بعض الصوفية يفتخر بهذا الزواج، وهذا من المآخذ على الصوفية.» البرهان على تحريم التناكح بين الإنس والجان، أبونصر محمد بن عبدالله الإمام، ص9.
[7]. «نظر محمد بن عبدالله الإمام، درباره ازدواج بین جن و انسان»