مظلومیت علی(ع) تا چه اندازه؟

  • 1400/02/12 - 10:14
بین دو طایفه بنی هاشم و بنی امیه رقابت وجود داشت و بنی امیه از مخالفان سرسخت بنی هاشم بودند که در زمان معاویه فرصتی ایجاد شد، و در زمان او، امیرالمؤمنین بر منبرهای شرق و غرب عالم لعن می‌شد، نام‌گذاری به نام آن حضرت ممنوع شد و هر کس نامش علی بود را می‌کشتند، و اگر کسی به آن حضرت ناسزا نمی‌گفت و یا از فضائل ایشان نقل می‌کرد، مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت.

خلاصه مقاله
بین دو طایفه بنی هاشم و بنی امیه رقابت وجود داشت و بنی امیه در ظاهر تظاهر به خویشاوندی می‌کردند، اما در باطن از مخالفان سرسختی بودند که در هر فرصتی سعی می‌کردند تا نسبت به بنی هاشم، برتری به‌دست آورند؛ این فرصت در زمان خلافت معاویه، نصیب بنی امیه شد. در زمان او، امیرالمؤمنین بر منبرهای شرق و غرب عالم و منبرهای مکه و مدینه لعن می‌شد. حتی نام‌گذاری به نام آن حضرت در جامعه اسلامی در آن زمان ممنوع شد و هر کس نامش علی بود را می‌کشتند؛ و مظلومیت حضرت به این‌جا ختم نشد، چرا که نه تنها خود آن حضرت را در منبرها لعن می‌کردند، بلکه اگر کسی از این کار امتناع می‌کرد و به آن حضرت ناسزا نمی‌گفت و یا از فضائل ایشان نقل می‌کرد، مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت و در بسیاری از مواقع به قیمت جانش تمام می‌شد.

متن مقاله
از دیرباز در مکه دو طایفه بزرگ بنی هاشم و بنی امیه از قبیله قریش زندگی می‌کردند، که آقایی و سیادت و شرافت بنی هاشم باعث گردیده بود که خاندان بنی امیه حسادت ورزند و این باعث کدورت در میان ایشان شد، و هرچند بنی امیه در ظاهر تظاهر به خویشاوندی می‌کردند، اما در باطن از مخالفان سرسختی بودند که در هر فرصتی سعی می‌کردند تا نسبت به بنی هاشم، برتری به‌دست آورند؛ این کینه و حقد و حسادت حتی در زمان ظهور اسلام هم آرام نشد، فلذا مترصد فرصتی بودند که در زمان خلافت معاویه، نصیب بنی امیه شد. آن‌چه در تاریخ از کینه‌ورزی‌های بنی‌امیه از علی (علیه‌السلام) ثبت و ضبط شده، این موارد است:
- یاقوت حموی در کتاب تاریخ خود، مظلومیت علی (علیه‌السلام) را این طور شرح می‌دهد: «لعن علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه، علی منابر الشرق و الغرب... منابر الحرمین مکه و مدینه.[1] علی بر منبرهای شرق و غرب عالم و منبرهای مکه و مدینه لعن می‌شد.»
- امام سجاد (علیه‌السلام) در جواب منهال بن عمرو که جویای احوال ایشان شده بود، فرمودند: «... و اصبح شیخنا و سیدنا یتقرّب الی عدوّنا بشتمه او سبّه علی المنابر.[2] ... صبح کردم، در حالی‌که به خاطر نزدیکی به دشمنان ما، بر منبرها از بزرگ و سرور ما -علی بن ابی‌طالب-  بدگویی و ناسزا کرده و به ایشان جسارت می‌کنند.»
ابن عساکر از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل می‌کند که: «قال مروان بن حکم ما کان فی القوم احد أدفع عن صاحبنا من صاحبکم یعنی علیّاً عن عثمان قال قلت فمالکم تسبّونه علی المنبر قال لایستقیم الامر الاّ بذلک.[3] مروان بن حکم به من گفت: در میان مردمان کسی نبود که از صاحب ما -عثمان- مانند صاحب شما -علی (علیه‌السلام) دفاع کند، گفتم پس برای چه از او بر روی منابر بدگویی می‌کنید؟ گفت: به جز این کار، راهی برای بقاء حکومت نیست.»

این دشمنی با حضرت علی (علیه‌السلام) و مظلومیت ایشان تا جایی ادامه پیدا کرد که نام‌گذاری به نام آن حضرت در جامعه اسلامی در آن زمان ممنوع شد و هر کس نامش علی بود را می‌کشتند؛ مثلاً مزی از بزرگان اهل سنت در شرح حال علی بن رباح می‌نویسد: «... کانت بنوامیه اذا سمعوا بمولود اسمه علیّ قتلوه فبلغ ذلک رباحاً فقال هو علیّ و کان یغضب من علیّ و یجرح علی من سمّاه به.[4] ... بنی امیه چون می‌شنیدند نوزادی نام علی دارد او را می‌کشتند، این خبر به رباح رسید، او گفت نام فرزندم عُلَی بود؛ به همین جهت او از نام علی بدش می‌آمد و اگر کسی او را به این نام صدا می‌زد، به او حمله کرده و او را زخمی می‌کرد.»
ذهبی در کتاب خود می‌نویسد: «... ابن سقاء... واتفق انّه املی حدیث الطائر فلم تحتمله انفسهم فوثبوا به و أقاموه و غسلوا موضعه فمضی و لزم بیته.[5]... ابن سقاء... حدیث طیر را نقل کرد، اما کار او مورد تحمل آنان قرار نگرفت؛ فلذا به او حمله کرده و او را از منبر بلند کرده و محل نشستن او را آب کشیده و او را خانه‌نشین کردند.»
در نتیجه می‌بینیم مظلومیت حضرت به این‌جا ختم نشد، چرا که در کتب تاریخی آمده است که نه تنها خود آن حضرت را در منبرها لعن می‌کردند، بلکه اگر کسی از این کار امتناع می‌کرد و به آن حضرت ناسزا نمی‌گفت و یا از فضائل ایشان نقل می‌کرد، مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت و در بسیاری از مواقع به قیمت جانش تمام می‌شد.
وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

پی‌نوشت:

[1]. معجم البلدان، یاقوت حموی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص191. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. طبقات الکبری، ابن سعد، دار صادر، بیروت، لبنان، ج5 ص219. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج42 ص438. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. تهذیب الکمال، مزی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج20 ص429. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج16 ص352 ترجمه ابن سقاء. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.