تعریف و تمجید یوسف مردانی از بنی امیه و بنیعباس
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یوسف مردانی یکی از بزرگان صوفیه گنابادیه میگوید: «تمام خلفای بنی امیه و بنیعباس اهل علم، فضل و حدیث و آیات و اخبار بودند، چون بر محور اسلام حکومت میکردند!» [سخنرانی یوسف مردانی، 25 / 2 / 1384] در حالیکه اکثر مفسرین منظور از کلمه شجره ملعونه در قرآن کریم را خلفای بنی امیه دانستهاند. تاریخ نیز گویای جنایات و ظلم و ستمهای این دو گروه از خلفا بوده است. کما اینکه خلفای غاصب عباسی نیز در ظلم و ستم به علویان پا جای پای خلفای بنی امیه همچون یزید و معاویه گذاشتند. درباره منصور دومین خلیفه عباسی گفته شده است که او خون خوارترین خلیفه عباسی بود که بسیار بر علویان سختگیری میکرد تا جایی که خانه امام صادق (علیه السلام) را به آتش کشید. متوکل عباسی از جمله خلفایی است که اقدام به تخریب مرقد مطهر امام حسین (علیه السلام) کرد. لذا باید گفت فاضل خواندن خلفای بنی امیه و بنیعباس، خیانتی بزرگ در حق اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان مظلوم آنهاست.
پینوشت:
[1]. سخنرانی یوسف مردانی، 25 / 2 / 1384
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ اسلام پر است از نگارش درد و رنجی که بر خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) و پیروان آنها در دوران خلافت خلفای بنی امیه و بنیعباس وارد شده است. درد و رنجی که برخاسته از غصب خلافت و ظلم و جنایات ددمنشانه در حق حضرات معصومین (علیهم السلام) و اولاد و پیروان آنها است. ایشان آنچنان دشمنی با شیعیان داشتند که حتی به موضعگیری در برابر قرآن و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز انجامید. اما درحالیکه حتی بسیاری از علمای اهل سنت، ظلم و ستم و جنایات آنها را بازگو کردهاند، یوسف مردانی یکی از بزرگان صوفیه گنابادیه میگوید: «تمام خلفای بنی امیه و بنیعباس اهل علم، فضل و حدیث و آیات و اخبار بودند، چون بر محور اسلام حکومت میکردند! [1]
اما همین قرآنی که صوفیه مدعیاند باطن آن نزد آنهاست خلفای بنی امیه را شجره ملعونه خوانده و میفرماید: «وَما جَعَلنا الرُّءیا الَّتی اَرَیناک اِلّا فِتنَةً لِلنّاسِ وَالشَّجَرَةَ المَلعونَةَ فِی القُرانِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَما یزیدُهُم اِلّا طغیاناً کبیراً [اسرا / 60] و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود، همچنین شجرهٔ ملعونه (درخت نفرینشده) را که در قرآن ذکر کردهایم و ما آنها را بیم داده (و انزار) میکنیم اما جز طغیان عظیم، چیزی بر آنها نمیافزاید». اغلب مفسران این آیه را درباره بنی امیه میدانند، جمعی از مفسران شأن نزول این آیه را، اشارهٔ به جریان معروفی میدانند که در ضمن آن پیامبر (ص) در خواب دیدند، میمونهایی از منبر ایشان بالا میروند و پائین میآیند، این میمونها را به بنی امیه تفسیر کردهاند. [2] علامه طباطبایی نیز مینویسد: «شجرهٔ ملعونه یکی از اقوام ملعونه در کلام خداست، این شجره، دودمان بنی امیه است. [3]
تاریخ نیز مؤید همین آیه مبارکه است که چگونه سفاکانی از بنی امیه از منبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بالا رفتند درحالیکه اهل هرگونه فسق و جوری بوده و در ظلم و جور در حق اهلبیت پیامبر خود از هیچ عملی کوتاهی نکردند. چنانچه شهید مطهری درباره شخصیت یزید، دومین خیلفهی اموی میگوید: «نهتنها مرد فاسق و فاجری بود بلکه متظاهر و متجاهر به فسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت. [4] زیرا علناً اقدام به شرابخواری و میمون بازی میکرد. خلفای غاصب عباسی نیز در ظلم و ستم به علویان پا جای پای خلفای بنی امیه گذاشتند. درباره منصور دومین خلیفه عباسی گفته شده است که: «منصور امام صادق (علیه السلام) را از مدینه به عراق فراخواند و مدتی او را در کوفه زیر نظر گرفت و حتی به کارگزار خود در مدینه دستور داد تا خانه او را به آتش کشد.» [5] درباره علویان نیز گفته شده که درباریان منصور به مصادره اموال آنان، خراب کردن خانهها و محدود نمودن کار و کسبشان روی آوردند، بهقدری وضع زندگی مادیشان را به وخامت کشاندند که زنان علوی برای نماز گزاردن، لباسهای یکدیگر را از هم قرض میگرفتند. منصور هنگام بنای بغداد، علویانی را که میگرفت درون ستونها گذاشته و با آجر و گچ آنها را میپوشانید.» [6] بدون شک منصور را باید وحشیترین خلیفه عباسی به شمار آورد. کما اینکه حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: حضرت علی (علیه السلام) منصور دوانیقی را بهعنوان خونریزترین آنها معرفی کرد. [7]
متوکل عباسی نیز از دیگر سفاکان روزگار در عصر ائمه اطهار (علیهم السلام) بود که با خلافت او مشکلات گوناگونی برای شیعیان پدید آمد. متوکل به علی (علیه السلام) و اهلبیت او سخت کینه میورزید. کارهای او همچون توهین به علویان با تمسخر امام علی (علیه السلام)، ویران کردن مرقد امام حسین (علیه السلام) و پیشگیری از زیارتِ مرقد مطهر ایشان [8] و گرفتن دوباره فدک از علویان [9] در همین جهت بود.
درنتیجه این سخن یوسف مردانی را باید سخنی غیرعقلایی و سفیهانه خواند. زیرا اولاً کودکان نیز به ظلم و جور امثال یزید آگاه هستند و وی را انسانی خبیث میدانند. ثانیاً اینکه بگوییم بنی امیه و بنیعباس اهل علم و دانش و حدیث بودند چون بر اساس اسلام حکومت میکردند، یعنی اینکه خلافت افرادی همچون معاویه و یزید و من تبعهم بهظاهر دارای اشکال نبوده است. همچنین فاضل خواندن خلفای بنی امیه و بنیعباس، خیانتی بزرگ در حق اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان مظلوم آنهاست که مورد ظلم و ستم این خلفای غاصب واقع شدند.
پینوشت:
[1]. سخنرانی یوسف مردانی، 25 / 2 / 1384
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، اول، ج 12، صص 171 و 172
[3]. طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه، محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 13، ص 188
[4 مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، نشر صدرا، ج 17، ص 203
[5]. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، مصحح هاشم رسولی، نشر علامه، قم، 1376، ج ۴، ص ۲۵۷
[6]. ابنبابویه قمی، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون اخبارالرضا، ترجمه و شرح محمدتقی اصفهانی، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 1، ص 71
[7]. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، مصحح هاشم رسولی، نشر علامه، قم، 1376، ج 2 ص 276
[8]. ابوالفرج الاصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، مترجم رسولی محلاتی، نشر صدوق، تهران، 1368، ج ۱، صص ۴۷۷ - ۴۷۹
[9]. طبری، جریر، تاریخ طبری، مترجم ابوالقاسم پاینده، نشر بنیاد فرهنگ، تهران، 1352، ج ۹، ص ۲۶۶
افزودن نظر جدید