دین و معنویت، کالایی در سوپرمارکت!

  • 1395/06/04 - 22:11
امروزه، به طور خاص، در ایالات متحده، سوپرمارکتی دینی شکل گرفته است که می‌توان در آن، دینی خاص را به عنوان یک کالا از میان انبوه متنوع کالاها، به اراده و ذوق خود انتخاب نموده و مصرف کرد و چون با تبلیغات و جذابیت‌های صوری، میل افراد دائما تحریک می‌شود، پایبندی به یک دین خاص، امری کمابیش موقتی است و نوکیشی دائما در جریان است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از گزارش‌هایی که دربارۀ جنبش‌های نوپدید دینی و معنویت‌گرایی‌های نوین در دست است، معلوم می‌شود که دین‌ورزی نزد انسان سبک‌زدۀ معاصر به نوعی رفتار بازاری و مصرفی بدل شده است. ادیان و معنویت‌های بسیار متنوع و گوناگون، برای فروش وارد بازار می‌گردند. سازوکار بازار و میزان عرضه و تقاضا، موجب به محاق رفتن ارزش استفاده و غلبه یافتن ارزش مبادلۀ آن‌ها می‌شود. هردینی، برای ارائۀ فرمول سعادت، مبلغی (تحت عنوان آبونمان، حق عضویت، مبلغ ثبت‌نام در کلاس‌ها و... از مشتریان طلب می‌کند. تولید کنندگان (مؤسسان و رهبران دینی) برایی به فروش رساندن محصول خود و جلب حدأکثر مریدان و اعضا و حدأکثر کردن سود خود (اعم از سود مالی یا سود اجتماعی) از روش‌های تبلیغاتی بهره می‌گیرند. از هالۀ قدسی فعالیت‌های دینی (همچون کلاس‌ها، موعظه‌ها، مشاوره‌هاو مانند آن) کاسته می‌شود. مصرف این کالاها از مد روز تبعیت می‌کند و گاه برای تمایز اجتماعی و متمایز نمودن خود و دیگران (خودنمایی) مصرف می‌شود.

امروزه، به طور خاص، در ایالات متحده، سوپرمارکتی دینی شکل گرفته است که می‌توان در آن، دینی خاص را به عنوان یک کالا از میان انبوه متنوع کالاها، به اراده و ذوق خود انتخاب نموده و مصرف کرد و چون با تبلیغات و جذابیت‌های صوری، میل افراد دائما تحریک می‌شود، پایبندی به یک دین خاص، امری کمابیش موقتی است و نوکیشی دائما در جریان است.

کالایی شدن دین‌داری به این معناست که، در جنبش‌های نوپدید دینی، نوکیشی معنایی خاص یافته خاص یافته است و عمدۀ افراد، به طور سیال، به کیشی می‌گروند و متعاقبا آن‌را رها می‌کنند. وقتی یک شهروند آمریکایی، کیش «علم‌شناسی» را رها می‌کند و وارد کیش «هاره کریشنا» می‌شود و مدتی بعد به «سای بابا» متمایل می‌گردد، این نحوه دین‌ورزی او نشان‌دهندۀ آن است که او اسیر تبلیغات است، به مد عمل می‌کند، دین‌ورزی را نه کاری جدی و سرنوشت‌ساز، بلکه با هدف دست‌یابی به تمایز اجتماعی یا پرکردن اوقات فراغت و شادکامی و مسرت می‌شمارد. این‌ها خصوصیت‌های کالا هستند. او همچنان که کالاهای مصرفی زندگی روزمره‌اش را از بازار انتخاب می‌کند و می‌خرد، دین را نیز از سوپرمارکت معنوی، انتخاب می‌کند، می‌خرد و به مصرف می‌رساند.

در نقد این رویکرد باید گفت: کالایی شدن دین و معنویت، اشتمال آن بر نوعی فایده‌باوری است. فایده‌باوری به عنوان ویژگی عقل ابزاری، بر تحصیل حداکثر فایده محسوس و این جهانی تأکید دارد. از سوی دیگر، کالایی‌شدن، متضمن دو عنصر اساسی است: مورد تقاضا واقع‌شدن شیء به واسطۀ فواید ملموس و قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری شدن یا کمّی شدن فواید آن شیء. حال می‌شود دید که تمامی کاستی‌ها و نقایص منطقی-فلسفی وارد بر فایده‌باوری، دامن کالایی شدن دین و معنویت را می‌گیرد؛ کاستی‌هایی نظیر ابهام در مفهوم «فایده»، نحوۀ سنجش فواید و مضار کوتاه‌مدت و درازمدت یک امر... .[1]
در هر حال، جای این‌سؤال جدی وجود دارد که آیا دین و معنویت کالایی شده و غیرمتعالی، می‌تواند فواید مورد انتظار را ارائه دهد و موجب ارضای نیاز بشر به «معنا» شود؟ پیتر برگر در بررسی خیزش‌های مختلف دینی در قرن بیستم، فصل مشترک آن‌ها را اظهار این امر می‌بیند که هستی انسان بدون بهره‌مندی از تعالی دینی چیزی جز یک هستی فقیر و حتی سست‌بنیاد نیست.[2]

پی‌نوشت:

[1]. Utilitarianism,Chappell and Crisp, Tim and Roger, 1998, 9, 555-556.
[2]. موج تازه سکولارزدایی از جهان: دورنمای جهانی، برگر، پیتر، تهران، پنگان، 1380، ص 29.
برای اطلاع بیشتر؛ معنویت در سبد مصرف، پژوهشگاه اندیشه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بهزاد حمیدیه، ص 303.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.