جهان‌بینی سیاه اکنکار

  • 1394/04/21 - 17:16
جهان‏‌بینی اکنکار به نوعی با جهان‏‌بینی‌های مختلف درآمیخته است. از سویی در برخی نوشته‌ها تمام واقعیات عالم را نفی می‌کنند و آن‏‌چه را در دنیای بیرون است ساخته و پرداختۀ ذهن می‌انگارند و از سوی دیگر، جهانی را به نام جهان مادّی یا فیزیکی قبول دارند. آنان این جهان را به سه بخش عمده آندا، پیندا و برهماندا تقسیم می‌‏کنند. پال توئیچل (بنیان‌گذار این شبه‌‏آیین) در نوشته‌­های...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جهان‏‌بینی اکنکار به نوعی با جهان‏‌بینی‌های مختلف درآمیخته است. از سویی در برخی نوشته‌ها تمام واقعیات عالم را نفی می‌کنند و آن‏‌چه را در دنیای بیرون است ساخته و پرداختۀ ذهن می‌انگارند و از سوی دیگر، جهانی را به نام جهان مادّی یا فیزیکی قبول دارند. آنان این جهان را به سه بخش عمده آندا، پیندا و برهماندا تقسیم می‌‏کنند.
پال توئیچل (بنیان‌گذار این شبه‌‏آیین) در نوشته‌­های خود انواع مختلفی از نگرش‏‌ها را به‌‏عنوان نگرش اکنکار بیان می‌کند. وی زندگی بشر را در دو جهان می‌شمارد سپس در تقسیم‏‌بندی این دو جهان می‌نویسد: «یکی از این‌ها جهانی است متشکّل از انوار مغناطیسی که توسط آن‏‌ها حضور ذهن در تمام جهان‏‌های مخلوق اعمال می‌شود؛ دیگری جهانی است الکتریکی که امواج متناوبی که از متفکر صادر می‌شود آن را برپا می‌دارد و این را به‏‌عنوان عالم محسوسات یا جهان محسوسات یا جهان حسّی می‌شناسد. [1] در این کلام، پال به‏‌رغم این‌که نام جهان دوم را جهان محسوسات می‌گذارد، برای آن واقعیتی قائل نیست و آن‏‌را ساختۀ امواج ذهنی می‌شمارد. اکنکار دنیای فیزیکی را جهانی می‌داند که در آن انسان باید با سوزاندن و استهلاک کارمای زندگی، برای زیستن در جهان معنوی مهیّا شود. «رستگاری همین‏‌جا و همین حالا معنا دارد... هیچ ضمانتی نیست که بعد از مرگ بتوانی خدا را بیابی و به مراحل لطیف معنوی دست‏یابی، مگر این‌که در همین محدودۀ زندگی آن‏‌را از آن خود سازی. تو نباید به امید رستگاری پس از مرگ آرام بگیری. تو فقط می‏‌توانی اسرار ماورا و واقعیت غایی را در همین زندگی، قبل از مرگ جسمانی­ات پیدا کنی. زندگی حقیقی به هیچ طریقی جز طریق حیات زمینی به دست نمی‌آید. تو به عبارتی از سر حدّات مرگ گذشته‌ای و در این طبقات معنوی تولّد دوباره یافته‌‏ای. [2] تناقض‏گویی‌های اکنکار در این قسمت نیز هم‏‌چنان ادامه دارد. پال در سخنانی دیگر، ذهن را موجب عفونت جهان مادّه می‌‏داند و جهان مادّه را نیز موجب عفونت ذهن و دیگر جهان‌‏ها می‌شمارد. وی می‌نویسد: «جهان مادّه موجب عفونت جسم و جهان اثیری موجب عفونت جسم و ذهن می‌شود. هر دوی این جهان‌‏ها متقابلاً کالبد علّی را به عفونت مبتلا می‌کنند. از سوی دیگر، جهان مادّی، جسم را آلوده می‌کند، جهان اثیری موجب آلودگی جهان فیزیکی می‌شود، جهان علّی، هم جهان اثیری و هم فیزیکی را به آلودگی می‌کشد و ذهن همه را آلوده می‌کند.»[3]
اکنکار با خلق شخصیتی به نام «کل نیرانجان» که خدای دنیای منفی است، او را خدای دنیای فیزیکی قلمداد می‌کند. اکنکار معتقد است کَل نیرانجان با نفوذ در ذهن انسان و ایجاد توهمات فراوان، انسان را از رسیدن به جهان‏‌های معنوی و الهی بازمی‌دارد. یکی از ابزارهایی که به اعتقاد اکنکار «کل نیرانجان» از آن سود می‌جوید، دنیای فیزیکی است.
تا روزی که این درس آموخته نشده باشد که عوالم زیرین فقط در حیطۀ توهّم است، کسی واجد شرایط ملاقات با استادِ حقِّ در قید حیات نخواهد شد. یک فرد در طریق زندگی، تلاشی بی‏‌پایان می‌کند تا روزی که به این درک نایل آید که تمام ‏شکوه و ثروت این جهان‏‌ها صرفاً بازیچه‌های کل نیرانجان است. آن‌گاه ماهانتا را می‌یابد که در انتظار وی است.[4] اما پال در جای دیگر، خود مشتاق همین زندگی مادّی است. او احساس می‌کند با تفکر دربارۀ همین زندگی مادّی است که می‏‌توان به دیدار استادان حق نایل آمد.
من مجذوب زندگی هستم. ظرایف شگفت‏‌انگیزی در زندگی هست که باید بدان‏‌ها توجه کرد. همیشه در نیمۀ شب روی تخت‏‌خواب دراز می‌کشم و سایه‌هایی را تماشا می‌کنم که در فضای اتاق درهم تنیده شده و شکل می‌گیرند. در حضور میهمانان آشنای شبانه یعنی استادان اک، چون سودار سینگ و ربازار تارز یا دیگران، که برخی بیگانه و برخی آشنا هستند و معمولا در کالبد نورانی خود ظاهر می‌شوند، به زندگی می‌اندیشم. [5]
اکنکار، نگرش دیگران به غرب را نیز بررسی کرده است. پال توئیچل در این بررسی معتقد است که زندگی غربی تمایل به جهان بیرونی و فعالیت فیزیکی دارد و فلاسفه و روشن‌فکران غربی همواره می‌کوشند حقیقت را با به‌‏کارگیری منطق و استدلال به دست آورند.
شرقی‌ها نیز تمایل دارند درون خود را واکاوی کنند و به آن نمود بیرونی دهند. درنظر پال ‏توئیچل شرقی‌ها معتقدند حقیقت نمی‏‌تواند از طریق دانشِ پدیده‌های مادی یافت شود؛ چون جهانِ مادّه، توهّمی بیش نیست. جهان مادّه در نظر شرقی‌ها پوسته‏‌ای ظاهری است که از قماش توّهم ساخته شده است. روش شرقی‌ها برخلاف مادّی‌گرایی غربی‌ها، روش اشراق درونی، کناره‏‌گیری از فعالیت بیرونی و مراقبه است. تاریخ و وقایع تاریخی نیز در نظر شرقی‌ها معنای چندانی ندارد؛ چه این‌که تاریخ عبارت‌ است از یک سلسله وقایع بی‏‌معنا که به هدفی دست نمی­‌یابد. زندگی برای اینان چون زندان است که باید با رسیدن به روشن‌گری و با استفاده از شناخت اک از آن گریخت و به اقلیم حقیقی خدا پناه برد.
پال در ادامه، نگرش خود را چنین عنوان می‌کند: «از آن‌جا که ما خود ابزاری هستیم برای بالاترین کمالات معنوی که به اکنکار موسوم است، می‌باید همواره مراقب اعمال و گفتارمان باشیم. برای کسی که همیشه درصدد یافتن جنبه‌های عمیق‌تر و ظریف‌تر در وجود خود است، این قبیل هوشیاری، بیش‏تر و بهتر عملکرد دارد.» [6] اکنکار برای اثبات نظریۀ «توّهم بودن همه‌‏چیز» مستندات تاریخی نیز ارائه می‌دهد. امّا بازهم هیچ سند و مدرکی در کار نیست و گویی برای اثبات هر چیزی از زبان اکنکار صرف ادّعا کفایت می‌کند: «اشعیا از این قانون به‌‏خصوص عالم سخن می‌گفت که زندگی بازتاب ذهنیات است. خصوصیتی که هرچیز غالباً دارد، بر نخستین برداشت ما از آن اثر می‌گذارد.[7]
دنیای اکنکار دنیایی است که در آن هرگز صلح و آرامش وجود نخواهد داشت. حکومت کل نیرانجان بر این دنیا اقتضا می‌کند که دنیایی آکنده از ناامنی‌ها و جنگ و گریزها بوده و مشکلات لاینحل باشد. نگرشی که تمام ادیان آسمانی و اغلب ادیان و فرقه‌های دیگر دارند با این دیدگاه در تضاد است؛ چه تمام آن‏‌ها افقی را ترسیم می‌کنند که بشر در همین دنیا در صلح و آرامش، صفا و دوستی و فارغ از هرگونه مشکلی زندگی خواهد کرد. ما هرگز به صلح در این سیّاره دست نخواهیم یافت، چون صرفاً غیرممکن است؛ زمین به‏‌طور قطع توسط نیروهای کل حکومت می‌شود و این نیروها هرگز اجازۀ برقراری صلح را نخواهند داد.[8]
وی جایی دیگر با تناقضی آشکار این سخن خود را نفی کرده، می‌گوید: «دست یافتن به صلح و آرامش، نه فقط پس از مرگ، بلکه هم‏‌اکنون و در هنگام حیات در کالبد فیزیکی نیز میسّر است.»[9]  این فرقه تلاش برای حلّ مشکلات در جهان پایین (جایی که به‏‌عنوان قطب منفی هستی است) را بی‌هوده می‌داند. براساس باور اکیست‌‏ها مشکلات هیچ‏‌گاه تمام شدنی نیستند. [10] اما بسیاری از راه‏ و روش‌هایی که برای حل مشکلات ارائه شده است با روش‌هایی که در ادیان آسمانی وجود دارد یکسان هستند. افزایش ظرفیت پذیرش مشکلات یکی از روش‌هایی است که بر آن تأکید فراوانی می‌شود.
بهتر آن است که [مشکلات] تحت کنترل درآیند. با کارکردن به صورت دائم روی مسائل، به زودی درخواهیم یافت که به موی مدوسا می‏‌مانند.[11] البته همۀ مردم مشکلات دارند، اما آن‏‌چه در نحوۀ برخورد آنان با زندگی تعیین کننده است، میزان قابلیتشان در یافتن راه‌‏حل برای مشکلات است! حل مشکلات، مترادف با حیات عنصر انسانی است.[12] برخی از روش‌هایی که اکنکار بدان‌‏ها پرداخته، روش‌هایی است که ادیان آسمانی با آن‌‏ها مخالف است. مثلاً به نظر اینان همۀ مشکلات برخاسته از حواس است؛ پس باید برای رهایی از این مشکلات و نا آرامی‌های روانی؛ حواس را خاموش کنیم. کتاب مقدّس ادعایی اکنکار در این زمینه می‌گوید: «آرامش دنیوی تنها درد و ناخشنودی در زندگی به بار می‌آورد؛ چون صلح و آرامش در این جهان به خاموش‏ کردن حواس است.» [13]
قوۀ تخیل، معجونی است که اکنکار از آن برای تمام دردها، مشکلات، نگرش‌‏ها و حتی خداشناسی و خدایابی سود می‌جوید. این آیین مدعی است می‏‌توان با استفاده از خیال، تمامی مشکلات را حل کرد. حتی در بحث آسیب‌‏شناسی کسانی که قادر نیستند مشکلات خود را حل کنند به دلیل عدم تخیل در دوران کودکی است: «راه‌‏حل مواجه شدن با مشکلات این است که از سطح مشکلات فراتر روی و به عرصۀ فکر پاک وارد شوی. از این افق، مشکلات در قالب جزء وجود ندارند، بلکه یک مجموعه کلّی است و قادر خواهی بود آرایش آن‏‌را نیز در رابطه با نگرشی کلّی‌تر تغییر دهی. مبادرت به این امر در مواقع آشفتگی، نگرانی و ترس از نتایج احتمالی، بسیار دشوار خواهد بود!» [14] «امروزه بسیاری از مردم قادر به حل مشکلات خود نیستند؛ چون قوۀ خیال در دوران کودکی، در کلاس درس یا یکی از مراحل حساس دوران رشد، سرکوب شده است...» [15] «تمام این نگرش‏‌هایی که از اکنکار درباره زندگی مادی نقل شد نجات‏‌دهنده می‌دانند.»[16]

پی‌نوشت:

[1]. دندان ببر، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین، ، 1381، ص55.
[2]. همان، ص 185.
[3]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، توئیچل، بی تا، ص 68.
[4]. همان، ص 248.
[5]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، امیر قلم، 1381، ص 15.
[6]. دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ چهارم، تهران، نگارستان کتاب، 1380، ص 148.
[7]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، امیر قلم، 1381، ص 82.
[8]. دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ چهارم، تهران، نگارستان کتاب، 1380، ص 142.
[9]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، توئیچل، بی تا ،ج 1، ص 162.
[10]. اکنکار کلید جهان‏های اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 235.
[11]. همان، ص 235.
[12]. نامه‏هایی به گیل، توئیچل، ‌ترجمه مینو ارژنگ، ، ج دوم، تهران، محسن، 1380، ج 1، ص 93.
[13]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، توئیچل، بی تا ، ج 1، ص 198.
[14]. نامه‏هایی به گیل، توئیچل، ‌ترجمه مینو ارژنگ، ، ج دوم، تهران، محسن، 1380، ج 1، ص 95.
[15]. همان، ص 96.
[16]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 223.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.