ادعای حضرت علی بر خلافت خود و یادآوری حدیث غدیر

  • 1399/05/16 - 16:13
علمای اهل‌سنت مدعی هستند که حضرت علی(علیه السلام)، در زمان خلافت خود ادعای خلافت نکرد، و بر حدیث غدیر استشهاد ننمود. لذا در کتب خودشان مدعی هستند که اگر حدیث غدیر دلیل بر امامت حضرت باشد، پس چرا در سقیفه بنی ساعده و در شورای شش نفره به آن استشهاد نکرد؟ در جواب می‌گوییم که حضرت در مورد طلب حق خود از خلفاء در هر فرصتی...

علمای اهل‌سنت مدعی هستند که حضرت علی(علیه السلام)، در زمان خلافت خود ادعای خلافت نکرد، و بر حدیث غدیر استشهاد نکرد.[1] لذا در کتب خودشان مدعی هستند که اگر حدیث غدیر دلیل بر امامت حضرت باشد، پس چرا در سقیفه بنی ساعده و در شورای شش نفره به آن استشهاد نکرد؟[2]

در جواب می‌گوییم: حضرت در مورد طلب حق خود از خلفاء در هر فرصتی که به دست می‌آمد صریحاً اعتراض می‌نمود. مثلاً در شورای شش نفره، در جنگ جمل و صفین، در رحبه کوفه و... لذا محدثین و مورخین اهل‌سنت آن را در کتاب‌های خود ثبت و ضبط کرده‌اند، شایان ذکر است که خود حضرت و اصحابش و بنی هاشم در سقیفه حاضر نبودند، چون افرادی در این میان بودند که یقیناً از رجال حلّ و عقد بوده و اعتبار بسیاری داشتند و نبودن ایشان مانع را برطرف می‌کرد. ما ازباب نمونه چند مثال را از کتب خودشان میآوریم:

- احتجاج حضرت در شورا: عامربن واثله نقل می‌کند: «در روز شورا با گروه حضرت علی(علیه السلام) بودم و در درب منزل خانه ایستاده بودم، که شنیدم علی(علیه السلام) با حاضرین بحث و گفتگو می‌کرد، و از آنان سئوال می‌نمود که آیا شما کسی را سراغ دارید که قبل از من مسلمان شده باشد؟ غیر از من کسی هست که حمزه عمویش باشد؟ جعفرطیار برادرش باشد؟ فاطمه همسرش باشد؟ حسن و حسین فرزندان او باشد؟ و همین طور فضائل خود را می‌شمرد، سپس فرمود: «فانشدکم بالله هل فیکم احد قال له رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و...[3] شما را به خدا قسم آیا غیر از من در میان شما کسی هست که پیامبر در حق او فرموده باشد، هر که من صاحب اختیار او هستم، علی آقا و صاحب اختیار او است؟ همه گفتند: نه به خدا قسم (غیر از تو کسی نیست).»

- احتجاج حضرت در جنگ جمل: «حدثنا رفاعه بن ایاس الضبی عن أبیه عن جده: قال کنا مع علی یوم الجمل فبعث الی طلحة بن عبیدالله أن القنی، فأتاه طلحه فقال: نشدتک الله هل سمعت رسول الله یقول: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و... قال نعم، قال (فلم تقاتلنی) قال لم أذکر، قال فانصرف طلحة.[4] یعنی راوی می‌گوید که در جنگ جمل با علی(علیه السلام) بودم که حضرت به طلحه پیام داد بیا تا با هم ملاقات کنیم، طلحه آمد، امام به او فرمود: تو را به خدا قسم آیا نشنیدی که پیامبر در حق من گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه...» طلحه گفت: آری شنیدم، بعد امام(علیه السلام) فرمود: پس چرا به جنگ با من آمدی؟ گفت: یادم نبود و فراموش کرده بودم، سپس طلحه برگشت.» برخی از علمای اهل‌سنت می‌گویند، این جریان انصراف مربوط به زبیر بن عوام است، نه طلحه بن عبیدالله.

- احتجاج حضرت در رحبه کوفه: حضرت علی (علیه السلام) صد روز قبل از شهادت خود بر منبر کوفه فرمود: هر که از پیامبر این حدیث را شنید برخیزد و شهادت دهد، تعداد سی نفر از صحابه برخاستند و شهادت دادند که این حدیث را از پیامبر شنیدیم.[5] بعضی از علمای اهل سنت در کتب خود گفته‌اند که تعداد بیشماری از صحابه شهادت دادند که این حدیث را از پیامبر شنیدند.[6] از بدریون که در جنگ بدر حاضر بودن شهادت به این حدیث دادند که تعدادشان دوازده نفر بود.[7] علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر تعداد بیست و چهار نفر را نام می‌برد، که مستقیماً از پیامبر در حجةالوداع این حدیث را شنیدند.[8]

پی نوشت:

[1]. محمد الخطیب تبریزی، مرقاة المفاتیح، بیروت، دارالکتب العلمیه، (2001م) ج10 ص476.
[2]. محمد رشید رضا، تفسیر المنار،، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، (1423ه/2002م)، ج6 ص466.
[3]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالاضواء، (1424ه/2003)، ج6 ص167. 
[4]. مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، (1422ه/2002م)، ج6 ص364.
[5]. احمد بن حنبل، مسند،  بیروت، دارصادر، ج4 ص370.
[6]. هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالفکر، دار احیاءالتراث العربی، (1425ه/2005م)، ج9 ص104.
[7]. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، (1422ه/2002م)، ج7 ص348.
[8]. علامه امینی، الغدیر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، (1366)، ج1 ص184.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.