حد به بلوغ رسیدن مرد و زن
احساسات و قوای دختر زودتر از پسر رشد پیدا کرده و سریعتر تکمیل می شود. و این معنی فطری و طبیعی و مشهود است.
شوپنهاور در کتاب افکار و عقائد می گوید: هر قدر شیء در این جهان عالیتر و کاملتر باشد پرورش و رشد آن نیز دیرتر و آهسته تر صورت می گیرد. نیروی عقلانی مرد در سن بیست و هشت سالگی هنوز چنان که باید به حد کمال نمی رسد و حال آنکه رشد قوای ذهنی در زن در سن هیجده سالگی به منتها درجه خود میرسد. [1]
اینست که در دین مقدس اسلام حد بلوغ زن را در ابتدای ده سالگی و حد بلوغ مرد را در ابتدای شانزده سالگی قرار داده است.
ولی میرزا بهاء در تحت تاثیر خارجی قرار گرفته و هم به خاطر حفظ تساوی زن و مرد مبدء بلوغ هر فردی را از مرد و زن از سن شانزده سالگی قرار داده است.
بلوغ شرعی و سن تکلیف یعنی اجرای کلیه ی اوامر و احکام شرعیه پس از اتمام سن 15 سالگی بر هر پسر و دختر بهائی متساویا فرض و واجب است و از سن هرم که تجاوز از هفتاد سالگی است تکالیف شرعی واجب نیست. [2]
اولا- به طوری که گفته شد احساسات دختر زودتر از پسر رشد پیدا کرده و قوای عقل و ادراک و تشخیص زن سریع تر تکمیل می شود.
ثانیا- این تساوی مانند تساوی های دیگر که برخی از مردم نادان تصور می کنند، به ضرر زن بوده و موجب تضییع حقوق اوست، زیرا توجه تکلیف به خاطر تربیت و تکمیل و تقویت قوای بدنی و روحانی شخص مکلف است، و جناب میرزا تکلیف را به طوری که مردم عوام تصور می کنند به معنای بار سنگین و تحمیل خیال کرده و خواسته است از این راه خدمتی به عالم نسوان انجام بدهد.
جناب میرزا از این معنی غفلت کرده است که عقب افتادن و تاخیر در تکلیف در حقیقت مانند تاخیر در تعلیم و تربیت فرزند است و این معنی بزرگترین ظلم و جنایتی است نسبت به فرزند.
ثالثا- بزرگترین خوشبختی و سعادت و توفیق بشر و آخرین مرام و مقصود و هدف فرد در آنست که مقام عبودیت و بندگی خود را فهمیده و به مرحله ی اطاعت پروردگار و سپاسگزاری و توجه و ارتباط با خالق خود قدم گذاشته و از این راه از حظوظ و لذائذ و حلاوت های معنوی بهره مند گردد و چون اغلب مردم نادان بوده و از تشخیص این حقایق دورند، دین مقدس اسلام این معنی را برای همه تامین کرده و از اولین روز استطاعت و رشد و تمییز تا آخرین ساعت قدرت و توانائی بشر به وسیله ی توجه تکالیف سعادت و خوشبختی او را تامین و تثبیت نموده است. ولی جناب میرزا بشر را در دوره ی نهائی زندگی او که هنگام وصول به مقصد و نتیجه است، یعنی از سن هفتاد سالگی از تکالیف انسانیت و آداب سیر و سلوک و اعمال تقوی و صلاح معاف داشته و او را چون حیوانات آزاد گذاشته است.
پی نوشت:
1- ترجمه ی عقل در زندگانی، ط دوم صفحه 117
2- نظر اجمالی صفحه 68
افزودن نظر جدید