جعل اكاذيب در مدح شافعى

طرفداران شافعى نيز احاديث مجعول زيادى را از زبان پيامبر ( ص ) در مدح و ثناى شافعى نقل كرده‌اند . مقدار زيادى از اين اكاذيب به خوابهاى اين طرفداران مربوط مى شود . احمد بن حسن ترمذى مى گويد : " رسول خدا را در خواب ديدم . به او گفتم : اى رسول خدا ، آيا نمى بينى كه ميان مردم چه اختلافى بروز كرده است ؟ پيامبر گفت : در چه موضوعى ؟ ! گفتم درباره ابو حنيفه و مالك وشافعى . پيامبر گفت : ابو حنيفه را كه من نمى شناسم ، ولى مالك دانش را فرا گرفته است ، و اما شافعى ، او از من است و به سوى من مى آيد " . ( 39 ) همانطورى كه در حكايت فوق مى بينيم طرفداران شافعى نخست از زبان پيامبر ( ص ) ابو حنيفه را كوبيده‌اند و سپس به تجليل از شافعى پرداخته‌اند . دقيقا همين عمل را طرفداران ابو حنيفه با شافعى انجام داده‌اند . مخالفين شافعى روايت مى كنند كه : " پيامبر فرموده : مردى در ميان امت من به نام ابو حنيفه خواهد آمد كه چراغ امت من است ، و مردى در ميان امت من به نام محمد بن ادريس ( شافعى ) خواهد آمد كه فتنه او بر امت من زيانبارتر از فتنه ابليس است " . ( 40 ) روايت اخير را نيز محمد بن سعيد بورقى ( متوفى 318 ) كه از كذابهاى مشهور مى باشد ساخته است . ( 41 ) فيروزآبادى وعجلونى مى گويند : " حقيقت اين است كه درباره ابو حنيفه وشافعى هيچ حديث صحيحى - چه در مذمتشان و چه در مدحشان - وجود ندارد و آنچه كه موجود است همگى دروغ وافتراست " . ( 42 ) جعل مدح و ثنا درباره مالك و احمد بن حنبل كتب طرفداران مالك بن انس نيز انباشته از مناقب دروغين مالك است .

مقدارى از آنها را در كتاب حلية الاولياء مى توان يافت . ( 43 ) درباره احمد بن حنبل نيز جعليات زياد است . احمد بن محمد يازودى مى گويد : " پيامبر ( ص ) را در خواب ديدم كه در خانه خدا به كعبه تكيه داده وشافعى و احمد بن حنبل - در حالى كه پيامبر به آنها تبسم مى كند - سمت راست وى نشسته‌اند . . . . پس پيامبر به شافعى و احمد بن حنبل اشاره كرد و گفت : اولئك الذين اتيناهم الكتاب والحكمة والنبوة [ = اينها كسانى هستند كه ما كتاب خدا و حكمت و نبوت را به آنان داديم ] " . ( 44 ) نتيجه جعل مناقب درباره ائمه مذاهب اربعه روايات و حكاياتى كه درباره مناقب ابو حنيفه وشافعى و مالك و احمد بن حنبل ساخته شده موجب سرگردانى و اغفال بسيارى از افراد گرديده است . ابن درويش الحوت مى گويد : " در حقيقت هيچ نصى - چه صحيح و چه ضعيف - درباره اين چهار امام مذاهب وارد نشده است " . ( 45 ) به عبارت ديگر همه آنها دستاورد تخيل آن كسانى است كه جز بافتن دروغ و ساختن افتراء غرض ديگرى نداشته‌اند . در دنياى اسلام خطر اين جعليات كمتر از خطر دروغهايى كه در خصوص موضوع خلافت و يا احكام جعل نموده‌اند نبوده و نيست . حديث سازى چه حكمى  دارد ؟ بسيارى از علما ، محدثين كذاب را كافر دانسته‌اند . شيخ ابو محمد جوينى ( پدر امام الحرمين ابو المعالى ) مى گويد : " هر كس به عمد دروغى را به پيامبر ( ص ) نسبت دهد كافر است و از امت اسلام خارج مى باشد " . ناصر الدين بن منير نيز كه از ائمه مالكيه است مى گويد : " گناهان كبيره در نزد اهل سنت موجب كفر نمى شود و لذا اينكه گفته‌اند هر كس دروغى به پيامبر ( ص ) نسبت بدهد كافر است ، ثابت مى كند كه اين گناه بزرگتر از گناهان كبيره است " ( 46 ) حديث سازان در جلد پنجم الغدير نام 700 راوى از بزرگان عامه برده شده است كه همگى آنها - به تصريح علماى جرح و تعديل اهل سنت - كذاب بوده‌اند . روايات و احاديثى كه اين 700 نفر ساخته‌اند در تمامى  كتب اهل سنت پراكنده است . تنها 43 نفر از اين 700 راوى ، تعداد چهار صد و هشت هزار و ششصد و هشتاد و چهار ( 408684 ) حديث ساخته‌اند . اين 700 نفر غير از آن كذابهايى هستند كه در كتب معتبر عامه از آنها به عنوان افراد موثق ياد شده است . شمار اين كذابهاى موثق ! نيز كم نيسته . در كتب اهل سنت افرادى به عنوان ثقه و مورد اعتماد معرفى شده‌اند كه در جنايت و تبهكارى ضرب المثل تاريخ هستند . ما در اين جا به معرفى چند چهره برجسته در ميان اين روات مى پردازيم : آدمكشان مورد اعتماد ! 1 - زياد بن ابيه . وى كسى است كه مردم را در مسجد كوفه گرد مى آورد و از آنها مى خواست كه بن على ( ع ) دشنام بدهند . ( 47 ) آورده‌اند كه در يك روز دست و پاى هشتاد نفر را در اين مسجد قطع نمود . ( 48 ) با اين وجود خليفة بن خياط ، زياد بن ابيه را از جمله زهاد دانسته و احمد بن صالح گفته است : " زياد بن ابيه متهم به دروغگويى نيست " . ( 49 ) 2 - عمر بن سعد . مسلمانى بر روى زمين نيست كه خباثتها و كشتارهاى عمر سعد را نشنيده باشد . وى قاتل سيد الشهداء امام حسين سلام الله عليه است . او همان كسى است كه به سپاهيان خود دستور داد تا با اسبهاى خود بر بدن مطهر فرزند پيامبر ( ص ) تاخت كنند و آن را زير سم ستورهاى خود له نمايند . ( 50 ) با اين حال عجلى مى گويد : " عمر بن سعد فرد موثق و قابل اعتمادى است " . ( 51 ) 3 - اسماعيل بن اوسط بجلى ( متوفى 117 ) . وى از ياران حجاج بن يوسف سفاك بود و امارت كوفه را در دست داشت . اسماعيل بجلى از عاملين قتل سعيد بن جبير است ، با اين وجود ابن معين وابن حبان وى را توثيق كرده‌اند . ( 52 ) 4 - عمران بن حطان كسى است كه اشعار معروفى در مدح ابن ملجم سروده و وى را به دليل كشتن امير المؤمنين على ( ع ) ستوده است . عمران بن حطان از رؤساى خوارج مى باشد ، با اين وجود عجلى مى گويد وى موثق است و بخارى نيز در كتاب " صحيح " از او روايت نقل مى كند . سخنى درباره زيارت ابو بكر انزويه مى گويد : " پيامبر را با احمد بن حنبل در خواب ديدم . به او گفتم : اى رسول خدا ، اين فرد كيست ؟ پيامبر گفت : اين احمد ( بن حنبل ) ، ولى خدا و ولى رسول خداست . . . هر كس به زيارت قبر وى برود خداوند او را مى آمرزد ، و هر كس او را به غضب در آورد مرا به غضب در آورده و هر كس مرا به غضب در آورد خداى را به غضب در آورده است " . ( 53 ) از طرفى براى زيارت قبر احمد بن حنبل چنين قصه‌هائى را مى سازد و از طرف ديگر فردى چون ابن تيميه حنبلى درباره زيارت قبر رسول خدا ( ص ) مى گويد : " اگر كسى به قصد زيارت قبر پيامبر به مدينه مسافرت نمايد معصيت كرده و كار حرامى  انجام داده است " . در دوره اخير نيز محمد بن عبد الوهاب نجدى حنبلى ( مؤسس فرقه وهابيه ) بدعتها و ضلالتهاى ابن تيميه را احياء نمود . بسيارى از علماى بزرگ اهل سنت - كه در قرون مختلفه مى زيسته‌اند - ابن تيميه را به دليل چنين نظرياتى تكفير نموده‌اند . برخى از معاصرين ابن تيميه ، وى را كافر خوانده‌اند و برخى فتوا به حبس او داده‌اند . همچنين كتب بسيارى در رد نظرات ابن تيميه نوشته شد كه از ميان آنها كتابهاى " كشف السقام في زيارة خير الانام " ، " الدرة المضية في الرد على ابن تيميه " ( تأليفات سبكى ) ، " المقالة المرضية " ( تأليف قاضى اختائى ) و " دفع الشبه " ( تأليف حصنى ) را مى توان نام برد . صاحبان صحاح سته و همچنين ديگر محدثين اهل سنت احاديث صحيحه بسيارى در فضيلت زيارت قبر پيامبر ( ص ) نقل نموده‌اند ( 54 ) كه نمونه‌اى از آنها را در اينجا مى  خوانيد : پيامبر ( ص ) مى فرمايد : من زار قبرى وجبت له شفاعتى [ = هر كس قبر مرا زيارت كند شفاعت من برايش واجب مى شود ] . ( 55 ) پيامبر ( ص ) مى فرمايد : من حج فزار قبرى بعد وفاتى كان كمن زارنى في حياتى " [ = هر كس به حج برود و به زيارت قبر من پس از وفاتم بيايد مانند كسى است كه مرا در زمان حياتم ملاقات نموده است . ] ( 56 ) پيامبر ( ص ) فرموده است : " من حج البيت و لم يزرنى فقد جفانى " [ = هر كس به حج برود و به زيارت من نيايد به من جفا نموده است ] . ( 57 ) پيامبر ( ص ) مى فرمايد : " من لم يزر قبرى فقد جفانى " [ = كسى كه قبر مرا زيارت نكند به من جفا كرده است ] . ( 58 )

استحباب زيارت قبر پيامبر ( ص ) بقدرى مؤكد است كه برخى از فقهاى عامه گفته‌اند : " كسانى كه به حج مى روند بهتر است ابتدا به مدينه رفته و قبر پيامبر ( ص ) را زيارت كنند و پس از آن عازم خانه خدا گردند " . ( 59 ) همچنين شايان ذكر است كه رسول خدا ( ص ) در زمان حيات خويش همواره مسلمانان را به زيارت اهل قبور سفارش مى نمودند تا بدين طريق در اين دنيا عبرت گيرند و در آخرت خويش انديشه نمايند . ( 60 ) تحقيقى گسترده پيرامون زيارت مسألة زيارت حدود 150 صفحه از جلد پنجم الغدير را به خود اختصاص داده است . مباحثى كه در ذيل عنوان زيارت مورد تفحص ومداقه قرار گرفته است عبارتند از : * بررسى احاديثى كه درباره زيارت قبر شريف پيامبر ( ص ) مأثور است . * نظرات 42 تن از ائمه مذاهب اربعه در خصوص استحباب زيارت قبر مطهر پيامبر ( ص ) . * تحقيقى پيرامون نظرات علماى عامه درباره نحوه زيارت اهل قبور خصوصا زيارت قبر رسول خدا ( ص ) و آدابى كه زائر موظف به مراعات آن است . * استحباب نماز گزاردن و دعا خواندن در كنار مزار پيامبر اكرم ( ص ) . * نحوه توسل و تبرك جستن به قبر رسول خدا ( ص ) . * نظر فقهاى عامه در خصوص زيارت مزار ائمه بقيع و قبرهاى ديگر . * احاديث پيامبر ( ص ) درباره زيارت اهل قبور . * * قبرهائى كه نزد علماى عامه زيارت آنها مستحب است ، و موضوعات ديگر .