حديث سازى

از زمان فوت رسول خدا ( ص ) تاكنون ، پيوسته احاديث مجعولى به پيامبر ( ص ) نسبت داده شده است . حديث سازان بقدرى در گفتن مطالب كذب افراط نموده‌اند كه در همه زمينه ها - از تفسير و تاريخ گرفته تا اعتقادات و احكام - تاثيرات سوء جعلياتشان مشهود است . حتى بسيارى از صلحا وزهاد بودند كه به زعم خود " قربة إلى الله " دروغ مى گفتند و حديث جعل مى نمودند . - يحيى بن سعيد قطان مى گويد : " من هيچ صنفى را در حديث گويى ، كذابتر از صلحا نديدم " . ( 23 ) - حاكم نيسابورى و ديگر شيوخ محدثين نقل كرده‌اند كه : " فردى از زهاد در فضيلت قرآن و سوره هاى آن حديث جعل مى كرد . به او گفتند : چرا چنين مى  كنى ؟ گفت : مردم از قرآن كناره گرفته‌اند و من دوست دارم بوسيله اين احاديثى كه مى سازم به قرآن علاقمند بشوند . به او گفتند : پيامبر ( ص ) فرموده هر كس از قول من دروغ بگويد جايگاهش آتش است . آن فرد زاهد پاسخ داد : دروغهاى من عليه پيامبر نيست بلكه به نفع اوست " . ( 24 )

- هيثم طائى ( متوفى 207 ) تمام شب را نماز مى خواند و چون صبح مى شد مى نشست و دروغ مى گفت . ( 25 ) - حافظ عبد المغيث حنبلى ( متوفى 583 ) كه از زهاد بوده و به ديانت و امانت و اجتهاد موصوف مى باشد ، يك كتاب پر از احاديث جعلى در فضايل يزيد بن معاويه نوشته است . ( 26 ) - احمد بن محمد باهلى ( متوفى 275 ) از بزرگان زهاد بود و در عين حال فردى بود كذاب و حديث ساز . ( 27 ) - وهب بن حفص از افراد زاهد بود . بيست سال با احدى سخن نگفت ، با اين وجود نام وى را در زمره دروغگويان ذكر كرده‌اند . ( 28 ) مناقب دروغين ابو حنيفه امثال همين دروغگويان احاديث بسيارى از زبان رسول خدا ( ص ) درباره ابو حنيفه ساخته‌اند كه ذيلا چند نمونه از آنها را مى خوانيم : 1 - پيامبر ( ص ) فرمود : " پس از من مردى مى آيد به نام نعمان بن ثابت كه كنيه او ابو حنيفه است ، به دست اين فرد دين خدا و سنت من زنده خواهد شد " . خطيب بغدادى اين حديث را از طريق محمد بن يزيد مستملى كذاب نقل مى كند . خطيب بغدادى پس از ذكر اين حديث مى گويد : " اين روايت دروغ و باطل است " . ( 29 ) 2 - پيامبر ( ص ) فرمود : " مردى به نام ابو حنيفه پس از من در ميان امت من خواهد آمد كه چراغ امت من است " . شيخ على قارى مى گويد : " اين روايت به اتفاق جميع محدثين دروغ است " . ( 30 )

3 - پيامبر ( ص ) فرمود : " مردى پس از من در ميان امتم مى آيد كه نعمان نام دارد و كنيه‌اش ابو حنيفه است ، خداوند به دست او سنت مرا احياء مى كند " . ابن عدى مى گويد : " اين حديث از جعليات احمد جويبارى كذاب است " . ( 31 ) 4 - پيامبر ( ص ) فرمود : " اگر در امت موسى و عيسى فردى مانند ابو حنيفه بود ديگر امتشان يهودى و مسيحى نمى شدند " : عجلونى حديث فوق را از جمله احاديث مجعول شناخته است . ( 32 ) بطلان احاديثى كه درباره ابو حنيفه از زبان پيامبر ( ص ) جعل گرديده ، امرى بين و آشكار است . احمد بن حنبل ( امام حنابله ) مى گويد : " خود ابو حنيفه هم دروغ مى گفت ( 33 ) . . . و سزاوار نيست كه روايتى از طريق اصحاب ابو حنيفه نقل شود " . ( 34 ) همچنين از قول احمد بن حنبل آورده‌اند كه مى گفت : " در نظر من حرفهاى ابو حنيفه فرقى با پشكل ندارد " . ( 35 ) مالك بن انس ( امام مالكيه ) مى گويد : " ابو حنيفه در دين خدعه و نيرنگ نمود و كسى كه در دين خدعه نمايد ( اعتقادى به ) دين ندارد " . وليد بن مسلم مى گويد : " روزى مالك بن انس به من گفت : آيا در شهر شما از ابو حنيفه هم ياد مى كنند ؟ گفتم : بلى . مالك گفت : پس شهر شما سزاوار سكونت كردن نيست " . ( 37 ) اوزاعى حافظ مشهور مى گويد : " ابو حنيفه به سوى ريسمان اسلام شتافت و آن را پاره پاره كرد و در حقيقت زيانباتر از ابو حنيفه مولودى در اسلام متولد نشده است " . ( 38 )