شرح حال حضرت شاه عبدالعظيم عليه السلام

چـهـارم ـ حـضـرت عـبـدالعظيم بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام است .
كـه از اكابر محدثين واعاظم علما وزهاد وعباد وصاحب ورع وتقوى است واز اصحاب حضرت جواد وهادى عليهم السلام است ونهايت توسل وانقطاع به خدمت ايشان داشته واحاديث بسيار از ايشان روايت كرده ومن در ذكر اولاد حضرت امام حسن عليه السلام از اين كتاب [( منتهى الا مـال ) ] و( مـفـاتـيـح الجـنـان ) مـخـتـصـرى از حـال آن جـنـاب را نـگـاشـتـم ودر ايـنـجـا اكـتـفـا مـى كـنـيـم بـه هـمـان حـديـثـى كـه مشتمل است بر عرضه كردن دينش را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السلام .
شيخ صدوق وغير اوروايت كرده اند از جناب عبدالعظيم كه فرمود: وارد شدم بر آقاى خودم حـضـرت امـام عـلى نـقـى عـليـه السـلام چـون آن حـضـرت مـرا ديد فرمود: مرحبا به تواى ابوالقاسم ! توولى ما هستى از روى حقيقت . پس عرض كردم خدمت آن جناب كه اى فرزند رسـول اللّه صـلى اللّه عـليـه وآله وسلم من مى خواهم كه دين خود را بر شما عرضه دارم پـس هـرگـاه مـرضـى وپـسـنـديـده اسـت بـر آن ثـابـت بـمـانـم تـا خـداونـد عـز وجـل را مـلاقـات كنم ، فرمود بياور اى ابوالقاسم يعنى عرضه كن دين خود را.
گفتم : من مـى گـويـم : كـه خـداونـد تـبـارك وتـعـالى واحـد اسـت ومـثـلى بـراى اونـيـسـت واز حـد بطال وحد تشبيه خارج است وجسم وصورت وعرض وجوهر نيست بلكه پديد آوردنده اجسام وصـورتـها وخلق كننده عرضها وجوهرها است و پروردگار ومالك هر چيزى است وهر چيزى را جـعـل واحـداث كـرده ، ومـى گـويـم مـن : كـه مـحـمـّد صـلى اللّه عـليـه وآله وسـلم بـنـده ورسول اووخاتم پيغمبران است و بعد از اوپيغمبرى نخواهد بود تا روز قيامت وشريعت آن حـضـرت آخـر همه شرايع است وشريعتى نيست بعد از آن تا روز قيامت ومى گويم من : كه امام وخليفه وولى امر بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه وآله وسلم اميرالمؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام است وبعد از آن ، حضرت حسن بعد از آن ، حسين ، بعد على بن الحسين ، بـعـد مـحـمّد بن على ، بعد جعفر بن محمّد، بعد موسى بن جعفر، بعد على بن موسى ، بعد مـحـمـّد بـن عـلى عـليـهم السلام .
بعد از اين بزرگوران تويى اى مولاى من . پس امام على نـقـى عليه السلام به جناب عبدالعظيم فرمود: بعد از من ، حسن پسر من است ، پس چگونه بـاشـد مـردم در زمان خلف بعد از او، گفتم : وچگونه است اين اى مولاى من ؟ فرمود: براى ايـنـكـه ديـده نـمـى شـود شخص اووحلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آنكه خروج كند وپـر كـند زمين را از عدل وداد همچنان كه پر شده باشد از جور و ظلم . گفتم : اقرار كردم يـعـنـى بـه امـامـت حـضـرت حـسـن عـسـكـرى وخـلف آن حـضـرت قائل شدم ، پس گفتم : ومى گويم دوست اين بزرگواران ، دوست خدا است ودشمن ايشان ، دشمن خدا است واطاعت ايشان ، اطاعت خدا است ومعصيت ايشان ، معصيت خدا است ومى گويم : كه معراج حق است وسؤ ال در قبر حق است و بهشت حق است ودوزخ حق است وصراط حق است وميزان حـق اسـت وآنـكـه قـيامت آمدنى است وشكى در آن نيست وخداوند زنده مى كند وانگيخته مى كند كـسـانى را كه در قرها جا دارند ومى گويم كه فرايض واجبه بعد از ولايت يعنى دوستى خـدا ورسـول وائمـه عـليـهـم السـلام نـمـاز است وزكات وروزه وحج وجهاد و امر به معروف ونهى از منكر است .
پس حضرت امام على نقى عليه السلام فرمود: اى ابوالقاسم ! اين است به خدا سوگند! دين خدا كه پسنديده است آن را براى بندگانش ، ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تورا به قول ثابت در حيات دنيا ودر آخرت . (105)