عيسى در اناجيل

عيسى به عنوان پسر خدا در ميان مردم ظاهر مى شد. پيروان اوليه عيسى حواريون نام گرفتند. اين عده كه چند زن و چند مرد بودند، در سفرهاى تبليغى عيسى او را همراهى مى كردند. عيسى بيشتر اوقات با همراهان خود بحث و تحقيق مشغول بود و با بينوايان سخن مى گفت . معجزات خارق العاده زيادى به او نسبت مى دهند. او با نفس خو بيماران را (جسما و روحا) شفا مى داد.
عيسى مى دانست كه گفتار او با مخالفت شديد اولياء دين يهود و نماينده قيصر و سياست امپراطورى روم مواجه خواهد شد. شهادت عيسى با مشيت الهى صورت گرفت . خداوند مرگ او را در كتب آسمانى پيشين پيش ‍ گويى كرده است . عيسى در آخرين سال حيات خود، پيش از ((عيد فصح ))، هنگامى كه در ((اورشليم )) بسر مى برد، وسط حاكم رومى در حدود سال 29 ميلادى دستگير و به دار آويخته شد.(399)
سه روز پس از دفن ، گروهى از زنان قبر او را خالى از جسد يافتند. با دعاى مسيحيان عيسى بار ديگر در ميان پيروانش ظهور كرد و به رسولان خود كه از بازگشت او در شگفت بودند و گمان بردند كه روح او را مى بينند، گفت : دست و پايم را نگاه كنيد كه من خودم هستم ، زيرا روح گوشت و استخوان ندارد... آنگاه از حواريون خوراكى خواست . قدرى ماهى بريان و شانه عسل به او دادند و او نزد آنان خوراك خورد.(400)
تعميد عيسى به وسيله يحيى كه مبشر ظهور مسيح بود، انجام گرديد.(401) عيسى سوار بر دراز گوش وارد اورشليم گرديد.(402) در هشت سالگى ختنه شد. او براى اجراى مراسم دينى هميشه به كنيسه ها مى رفت و قطعات طولانى از تورات و ديگر صحف انبياء را حفظ داشت ، يهوديان از روى شگفتى مى گفتند كه : اين شخص هرگز تعليم نيافته ، چگونه است كه كتب را مى خواند.(403) حرفه عيسى نجارى بود، به همين دليل به كارگران و پيشه وران علاقه خاصى داشت . جز او شش كودك ديگر نيز در خانواده اش ‍ بودند؛ چهار پسر به نامهاى : ((يعقوب ))، ((يوسف ))، ((شمعون )) و ((يهودا)) و چند دختر ديگر.(404)
او تا هيجده سالگى خاموش و ساكت بود، او شوق فراوانى به مسائل مذهبى داشت ، او قبل از رسالت در جليليه ، يا در اورشليم زندگى مى كرد.(405) مريم از روح القدس باردار گرديد. او قبل نامزد يوسف بود. يوسف كه مردى صالح بود، مريم را شماتت نكرد. مى خواست او را رها كند، فرشته خداوند در خواب بر وى ظاهر شد و گفت : اى داود پسر داود از گرفتن زن خود مريم مترس ، زيرا آنچه بر او گذشته از روح القدس . او پسرى خواهد زائيد و نام او را عيسى خواهى نهاد. يوسف از خواب بيدار شد زن خود را گرفت و نوزاد را عيسى نام نهاد.(406)