قضاوت صحيح درباره مزدك

در نگاه و وجدان تاريخ بشر، مزدك بنيانگذار يك فلسفه سياسى - اجتماعى - اقتصادى نوينى است كه قبل از او در تاريخ حيات انسان سابقه نداشته است . او از تساوى حقوقى و برابرى اجتماعى سخن گفته است . اباجيگرى تهمت ناجوانمردانه روحانيون دولتى و اشراف و فئودالهاى ايرانى است كه حرمسراهاى اختصاصى شان بخش بزرگى از زنان جامعه ايرانى را در خود جاى داده بود. بدون شك تاريخ دوره ساسانى از سرنوشت سياه زن ايرانى ورقها سياه كرده است . تاريخ نشان مى دهد كه در جامعه ساسانى ، زن به صورت كالا نگريسته مى شد و مانند گندم و... در انبارها و ابنانها، در حرمسراها و دستكرت ها نگهدارى (احتكار!) مى شد. تاريخ شاهد است كه در دوره ساسانى زن ايرانى به ديگر كشورها صادر مى شد. تنها از يك منطقه مرزى سالى دوازده هزار زن به روم و... صادر مى شد.
نظام سياسى - اقتصادى - اجتماعى جامعه ساسانى در دست هفت فاميل بزرگ اداره مى شد. اين هفت فاميل بر تمام كشور سايه ستم و تجاوز خود را گسترده بودند و به وسيله موبدان هر گونه ناروائى را بر جامعه تحميل مى كردند. ثروت يك كشور بزرگ كه در حدود يك صد و چهل ميليون نفر را در خود جاى داده بود، در اختيار چند طبقه ممتاز قرار گرفته بود. قوه مقننه و مجريه يكى شده بود. تجملات دربار شاهان حد نداشت . حداقل احتكارهاى شاهانه در تاريخ ساسانى چنين است : سه هزار زن ، چندين هزار دختر زيباى رومى ، سه هزار نوكر و خدمه ، هشتهزار و پانصد اسب سوارى شخصى ، هفتصد و شصت فيل اختصاصى ، دوازده هزار استربارى و كوههائى از طلا و جواهر و اشياء گرانبها و... و... تمام عايدات كشور پهناور ايران به خزانه طبقات چندگانه ممتاز مى رفت . طبعا در چنين هنگامه اى از بيعدالتى و فقر مطلق اكثريت قريب باتفاق جامعه ايرانى ، قيام مزدك انتظار مى رفت . ((ابن طريق )) كه در سالهاى 263-328 هجرى مى زيسته ، مى گويد: اصول عقايد مزدك بر اين اساس بود كه خداوند ارزاق را در روى زمين آفريد كه مردم آنها را ميان خود تقسيم نمايند، ولى مردم نسبت به يكديگر ستم مى كنند و تفوق و فزونى مى جويند.
ما مى خواهيم در اين كار نظارت داشته باشيم و مال فقرا را از اعيان و اشراف و توانگران بگيريم و به فقرا بدهيم . از هر كس كه اموال و امتعه بيش از حد داشته باشد، از وى گرفته به بى چيزان مى دهيم ، تا مساوات برقرار شود.))(72) نظام الملك مى گويد: مزدك مى گفت مال بخشيدنى است ميان مردمان ، زيرا همه بندگان پروردگار و فرزندان آدم اند و چون احتياج پيدا كنند، بايد مال يكديگر را خرج كنند تا هيچ كسى ناتوان و نادار نباشد و همه متساوى المال باشند.(73) كريستن سن مى گويد:
پيشوايان مزدكيه دريافتند كه مردم عادى نمى توانند از چنگال شهوت و هوس مادى نجات يابند مگر اينكه به آنها بدون مانع برسند. اين فكر مبناى عقايد آنان شد. و چون دنبال اين اصل را گرفتند، متهم به اباحه و ترويج فحشا و منكرات شدند، در صورتى كه اين كارها در آئين آنان راه نداشت و مباينت تام با زهد و پارسائى شان داشت . زرتشت و مزدك هر دو تاءكيد مى كردند كه انسان مكلف به عمل خير است ...(74)منابع تاريخى بدرستى نشان مى دهند كه دامنه دعوت و قيام مزدك حوزه وسيعى را در بر گرفته بود. آئين مزدك در آغاز بدون شك جنبه دينى داشته و شخص مزدك به اصلاحات اجتماعى مى انديشيده است . او خواهان زندگى بهتر براى مردم ايران بود و افكار او به هيچ وجه مشوب به غرض نبوده است .
جنبه مذهبى اين دعوت بر بعد سياسى - اجتماعى آن برترى داشته است (75).
اگر چه آئين مزدك پى از ورود به طبقات پائين و سالفه اجتماع تدريجا صورت يك مسلك سياسى - انقلابى بخود گرفت ، ولى جوهره ديانتى آن باقى ماند. در زمان خلع قباد و دوره جاماسب مزدكيه ظاهرا چندان پيشرفتى نداشته است ، مع ذلك افكار اين فرقه رفته رفته در عامه رسوخ كرد و در ابتدا به آهستگى و سپس بسرعت انتشار يافت ...(76)