قلع و قمع مزدكيان

اين محقق دانماركى عقيده دارد كه جريان قلع و قمع مزدكيان در آخر سال 528 يا اوائل 529 ميلادى اتفاق افتاده است . ((قباد)) فرزند كوچك خود ((انوشيروان )) را ولايت عهد خود كرد. ((كاووس )) فرزند ارشد قباد عليه اين تصميم به يارى مزدكيان كه خود از آنان بود، آشوب كرد تا جاى برادر را بگيرد و اين حادثه قباد را عصبانى كرد. اين گزارش ((تِئُوفانْس )) است كه در اين رابطه نبايد زياد دقيق و درست باشد، اگر چه او و ((مالالاس )) گزارشهاى خود را از يك ايرانى گرفته اند: ((انجمنى از روحانيون آراستند و مزدكيان را فراخواندند. جمعى از پيروان ساير اديان را نيز دعوت كردند تا در اين مجلس مناظره حاضر شوند. قباد شخصا مجلس ‍ را اداره مى كرد. خسرو انوشيروان كه ولى عهد بود و حقوق خود را دستخوش توطئه و دسته بندى مزدكيان و كاووس مى ديد و كوشيد تا بر مزدكيان ضربه اى بزند...
اگر چه ((مالالاس )) و ((نئوفانس )) دو مورخ رومى از فعاليت ((انوشيروان )) ذكرى به ميان نياورده اند، ولى در ((پشت 1/6)) اين جريان آمده است : چند نفر از روحانيون مقتدر به نامهاى ((پيرماهذاذ))، ((ويه شاهپور))، ((داذ هرمزد))، ((آذر فروغ بغ ))، ((آذربد))، ((آذرمهر))، ((بخت آفريذ))، ((موبدان موبد)) و دو نفر از اسقف هاى مسيحيان ايران به نم ((گلونارس )) و ((بازانس )) كه در مخالفت با آئين مزدكيان با زرتشتيان همداستان شده بودند، در انجمن حضور يافتند. ((بازانس )) مورد توجه خاص ((قباد)) بود زيرا از علم ، بهره اى داشت .
در اين مناظره مزدكيان مجاب شدند. در اين هنگام سپاهيان مسلح كه در اطراف ميدان بودند و انتظار فرمان مى كشيدند، با شمشير به جان مزدكيان افتادند...))(69)
((ابن نديم )) صاحب كتاب ((الفهرست )) مى گويد: ((مزدكيه و خرميه دو دسته اند؛ خرميه قديمى كه آنها را محمره گويند و در نواحى آذربايجان و ارمنستان و ديلم و همدان و دينور و اصفهان و اهواز پراكنده اند. اينها در اصل مجوس بودند كه بعدا مذهبشان معلوم گرديد. اين گروه را لقطيه گويند كه رهبرشان مزدك است كه ايشان را دستور داد به بهره بردن از لذت ها و دنبال كردن شهوات ؛ و در خوردن و آشاميدن عموم جامعه برابر باشند و ترك هر گونه ظلم و ستم بر يكديگر. اينها در حرم خانواده و زنان مشاركت دارند و هر يك از اينان به زنان يكديگر دست مى اندازند و از اين كار جلوگيرى ندارند، در عين حال به كارهاى نيك و ترك قتل و نيازردن مردم اعتقاد دارند... در ميهمانى روش خاصى دارند كه هيچيك از ملل جهان ندارند؛ وقتى فردى را به خانه خود ميهمان مى كنند، او را از هر چيز كه بخواهد و هر چه باشد منع نمى كنند. اين مذهب را مزدك كه در عصر قباد بن پيروز ظاهر شد، رواج داد. ((انوشيروان )) او و يارانش را به قتل رساند.
دو نفر در اعصار گذشته مزدك نام داشته و صاحب دعوت و فلسفه و مذهب بوده اند، يكى در اعصار باستان و ديگرى در عصر سلطنت قباد بن پيروز، و هر يك از اين دو، پيروان زيادى داشته اند. مزدك دوم را انوشيروان قلع و قمع كرد...(70)
((يعقوبى )) مى گويد: انوشيروان ((مزدق )) (مزدك ) را كه دستور مى داد مردم در اموال و زنان متساوى اند، با ((زرتشت بن خركان )) كه در دين ((مجوس )) بدعت نهاده بودند، هر دو را بكشت .(71)