آشكار شدن مرقد مطهر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)

روزى هارون الرشيد در نجف به صحراى نيزارى به شكار رفت. تازى ها و فهدها (سگ و يوزپلنگ شكارى) آهوان را تعقيب مى كردند و آهوان به بالاى تل نجف(1) پناه مى بردند، تازى ها هم از آن تل بالا نمى رفتند. اين عمل چند بار تكرار شد و همين كه تازى ها عقب نشينى مى كردند آهوان پايين مى آمدند. همين كه دوباره آهوان را تعقيب مى كردند دوباره به بالاى تل خاك پناه مى بردند و تازى ها از تعقيب آن ها باز مى ايستادند.

خليفه هارون الرشيد دريافت كه بايد در اين مكان، سرّى نهفته باشد كه آهوان بدانجا پناه مى برند و تازى ها از آن بالا نمى روند. پيرمردى از اهالى آنجا را احضار كرد و راز آن را از پيرمرد جويا شد. پيرمرد گفت: براى گفتن سرّ اين تل خاك، از شما امان مى خواهم و خليفه نيز امانش داد. سپس پير مرد گفت: با پدرم به اينجا آمدم و پدرم در اين مكان زيارت نامه مى خواند و نماز مى گذارد. از پدرم سؤال كردم كه زيارت خواندن در اينجا چه مناسبتى دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) براى زيارت به اينجا مى آمدم و ايشان فرمود: اينجا قبر جدش على بن ابى طالب(عليه السلام) است كه به زودى آشكار خواهد شد.

خليفه دستور حفر اين محل را داد تا به علامت قبرى رسيدند و لوحى در آنجا پيدا شد كه بر روى آن با خط سريانى دو سطر نقش بسته بود كه ترجمه آن چنين است: «اين قبرى است كه نوح پيغمبر آن را براى على(عليه السلام) وصى محمد(صلى الله عليه وآله) قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود(2)». هارون اداى احترام نمود و دستور داد خاك ها را به جاى اول خود برگردانند. سپس پياده شد، پس از وضو گرفتن دو ركعت نماز خواند و با حالتى گريان، خود را به خاك و تربت آن حضرت غلطانيد.

آنگاه هارون نامه اى به امام موسى كاظم(عليه السلام) در مدينه نوشت و صحت اين مطلب را از امام موسى(عليه السلام) سؤال كرد. ايشان آن محل را به عنوان قبر جدش على بن ابى طالب(عليه السلام)تأييد كرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنايى بر آن قبر نهاده شد كه به «تحجير هارونى» معروف شد.(3)

ممكن است مصالح ديگرى در نظر آن بزرگوار بوده كه در نظر ما پنهان باشد. از آنجمله به دليل ارادت شديد دوستان و شيعيان آن حضرت با آشكار بودن مرقد مبارك، شيعيان براى زيارت به بارگاه ملكوتى حضرت مشرّف مى شدند و باعث شناسايى ارادتمندان حضرت مى شد و واقعه شهادت حجر بن عدى و ميثم تمّار براى ديگران تكرار مى شد و لذا مخفى بودن مرقد مبارك در دوران بنى اميّه و اوائل دوران بنى عباس ممكن است باعث حفظ جان بسيارى از شيعيان شده باشد.

**************************************************************************************
1  . نجف در لغت به معناى تل خاك و پشته اى است كه آب به آن نرسد.
2  . الغارات، ج 2، ص846 ; بحار الانوار، ج 42، صص216 و 236 ; شبهاى پيشاور، ص127، «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، هذا قبرٌ حفره نوح لعلىّ بن أبي طالب وصيّ محمّد(صلى الله عليه وآله) قبل الطوفان بسبع مائة سنة».
3  . مرقد مطهر اميرالمؤمنين در زمان امام صادق(عليه السلام) براى خواص شيعيان به علت زيارت آن حضرت معلوم شد و در زمان هارون براى همه مكشوف گرديد.
لازم به ذكر است قبلاً هم ابى حمزه ثمالى توسط امام زين العابدين(عليه السلام) از محل قبر آگاه شده بود (مفاتيح الجنان دو صفحه قبل از باب زيارت وداع اميرالمومنين(عليه السلام)). امام حسين(عليه السلام) هم قبلا آن را به بعضى از خواص نشان داده بودند، كامل الزيارات باب 9، ج