نقض اصل تعليم و تربيت عمومي و اجباري، در آثار بهائيت

پس از اين كه پي برديم كه اصل سوم از اصول اعتقادات بهائيان اقتباس يافته از اصول اساسي اديان الهي و همچنين برگرفته از اصول مترقي بشر در قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي بوده و مسئله نو و بديع بودن آن مردود گرديد مطلوب است كه در آثار سران فرقه تفحص اجمالي صورت پذيرد. تا مشخص شود كه اين اصل در چه مواردي نقض گرديده است:
يكي از تبصره هاي اصل سوم، ارجحيت آموزش و پرورش دختران بر پسران است. [1] اين اصل با اصل هفتم [2] از اصول اعتقادات بهائيان كه اشعار مي دارد حقوق زنان با مردان مساوي است، مغايرت دارد. زيرا (همان طور كه در فصول بعدي به تفصيل اين اصل پرداخته مي شود) چنانچه به اصل تساوي اعتقاد پيدا كنيم ارجحيت معنا ندارد و عكس آن نيز صادق است يعني اگر به ارجحيت آموزش دختران بر پسران معتقد گرديم با اصل تساوي حقوق و نساء تناقض پيدا مي كند. مگر اينكه در اصول و اعتقادات اين فرقه، واژه تساوي و ارجحيت مترادف معني گردند!!!
از اين دست تناقضات، در آثار بهائيان زياد ديده مي شود و در اينجا به اختصار صرفا به يك مورد آن اشاره گرديد. و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!!
آئيني كه به زعم آن ها براي هزار سال آينده نازل گشته و بايستي نيازهاي بشر امروز و فردا را پاسخگو باشد چرا در اصول خود كه اساس هر آئيني است داراي نقص و نقض است؟ اين پرسش و ده ها پرسش ديگر مواردي هستند كه سران بهائيت براي آن پاسخ ندارند!!!
پاورقي ها: ----------------------------------------------------------------------
[1] مطلب در ص 1 -3 همين كتاب به نقل از آثار بهائيان آمده است.
[2] به صفحه 31 همين كتاب مراجعه گردد.