تأليفات و آثار سيد باب و نمونه هائي از آنها

سيد باب، از آن هنگام كه از محضر سيد كاظم رشتي جدا شد و تا سال 1264 قمري كه با يارانش انجمني تشكيل دادند و موجوديت آئين باب و به قول خودشان نسخ دين اسلام را، اعلام كردند، بيشتر عقايد و احكام آئين خود را نوشته بود و پس از آن هم تا 1266 به تكميل آنها و تنظيم كتاب بيان پرداخت. اگر چه اين كتاب را تمام نكرد، ولي اساس آن را، تدوين كرده بود.
او، در اين زمان اندك و مدت كم، رساله ها و كتابهاي بسياري كه بيشتر آنها به زبان عربي است، تأليف كرد، ولي همه ي آنها ارزش ادبي و علمي ندارند، و از اين گذشته در پائين به نمونه هائي از آنها اشارت خواهيم كرد، برخي نوشته هاي او عبارت از جملات نامفهوم اند و بعضي از آنها هم، مانند تفسير سوره ي كوثر و بعضي قسمتهاي بيان، جالب هستند.
ادوارد برون در كتابش «مواد تحقيق درباره ي مذهب باب»
تأليفات سيد باب را شمرده، كه خلاصه ي آن از اين قرار است:
1 - رسالة العدليه في فرايض الاسلاميه، كه جناب باب آن را هنگامي كه در كربلا بوده، نوشته است.
2 - خطبتان في ابوشهر.
3 - خطبة في كنگان.
4 - خطبة في جده.
5 - خطبة في مصيبة الحسين.
6 - خطبة في عيد الفطر، اين رساله ها را كه عنوان خطبه دارند عبارت از مناجاتها، دعاها و خطبه هاي پراكنده بودند، در موارد مختلفي نوشته است.
7 - تفسير سوره ي يوسف، اين رساله، كه باب آن را در آغاز قيامش، شايد در شيراز نوشته است، مطالب آن بر صد و دو قسمت شده و هر قسمت به نام «سوره» ناميده شده است، و سيد باب نامهاي اين سوره ها را، مانند نامهاي سوره هاي قرآن نهاده است، و منظور سيد باب از نوشتن اين كتاب، با آن ويژگيهاي شبيه قرآن، مطابقت دادن آن با قرآن و در نتيجه، نسخ قرآن بوده است.
8 - تفسير سوره ي كوثر، اين كتاب را نيز مانند تفسير سوره ي يوسف نوشته و در آن، چيزهاي تازه اي آورده، كه شامل بر رموز و اسرار آئين باب است. اين رساله را نيز در آغاز كارش نوشته و به دست رسولان و داعيان خود داده تا مطالب آن را به سمع مردم، برسانند.
9 - تفسير سورة العصر.
10 - رساله ي نبوت خاصه، سيد باب اين دو رساله را در مدتي كه در اصفهان در حمايت منوچهرخان معتمدالدوله بوده، نوشته است كه شامل بر مطالب پراكنده مي باشند.
11 - كتاب قيوم الاسماء
12 - فروع عدليه، اين دو رساله نيز مانند رساله هاي ديگر باب، مشتمل بر مناجات ها و خطبه هائي است كه در آنها نوشته شده است.
13 - اسماء كل شي، اين كتاب رساله اي است بزرگ مانند كتاب بيان، در 19 واحد و هر واحد آن 19 باب است.
14 - كتاب ادله ي سبعه، اين كتاب كه هم به فارسي و هم به عربي نوشته شده، درباره ي اثبات مسلك باب ايراد شده است.
15 - كتاب الروح، اين رساله كه او را باب در شيراز نوشته بوده، از ميان رفته است.
16 - كتاب بيان، كتاب بيان آخرين و مهمترين كتابهاي سيد باب است، كه در پايانهاي زندگيش در زندان چهريق نوشته شده و يا به قول بابيان، به سيد باب نازل شده است. نام اين كتاب را از سوره ي الرحمان و آيه ي 3 قرآن «... علمه البيان» اقتباس كرده است. اين كتاب اساس مسلك باب را تشكيل مي دهد كه در آن همه ي حدود و احكام آن مسلك، بيان شده است و بر 19 واحد و هر واحدي بر 19 باب مشتمل است، كه هم به عربي است و هم به فارسي، ولي 11 واحد آن نوشته ي سيد باب است و بقيه ي آن را، بنا به وصيت باب، خليفه ي بلافصل او «ميرزا يحيي صبح ازل» نوشته است، كه در پائين چند نمونه از كتاب بيان را، نقل خواهيم كرد.
بعضي از اين كتابها كه نام برديم، از ميان رفته است و آنهائي هم كه مانده اند، مانند كتاب بيان، نايابند؛ يعني بابيان و بهائيان آنها را جمع آوري كرده و از دست رس مردم دور نگهداشته اند. جمع آوري كتابهاي سيد باب، براي چند علت بوده است:
يكي اينكه چون در آنها غلطهاي صرفي و نحوي بسياري بوده نخواستند از نظر مردم بگذرد؛ علت وجود اين غلطها و اشتباهات در نوشته هاي سيد باب، اين بوده است، كه او باعجله و شتاب، در اندك زماني همه ي اين كتابها را نوشته و ديگر فرصت نكرده كه آنها را دوباره اصلاح كند.
علت ديگر اينكه بعضي مطالب آنها، به خصوص در كتاب بيان، خلاف ادعاي بهاالله بوده و با دين او سازگاري نداشته است؛ از اين رو بهائيان آنها را گردآورده و از دست رس ديگران پنهان داشته اند. چنانكه مرحوم صبحي (فضل الله مهتدي) كه بيشتر عمرش را در اشاعه و تبليغ آئين بهاء صرف كرده و چند سال در «حيفا» نزد عبدالبها از دبيران و منشي خاص او بوده و بيشتر از هر كس به رموز و اسرار آن دين آگاه بوده است، در اين باره چنين نوشته است:
«... شوقي نخست فرماني كه داده بود، اين بود كه نامه ها و برگهائي كه باب و بهاء به خط خود نگاشته اند، گردآوري شود تا براي او بفرستند و هر چه هست در نزد او باشد تا اگر در ميان آنها چيزي باشد كه به كار اين كيش زيان دارد و سزاوار نيست مردم بدانند، از دست رس آنها، پنهان باشند.»
و نيز گفته اند: ميرزا بهاء، دستور صادر نمود كه صبح ازل جميع خطوط و توقيعات سيد باب را در هر ولايت و پيش هر كس كه باشد خواسته اند و همه را جمع آوري كردند... سر اين مطلب و جمع كتب و توقيعات اين بود، كه بهاءالله در آنها دقت كند تا بلكه براي او حاصل شود كه وقتي خودش به پيامبري برخاست، به همان سبك باب بتواند چيزي بگويد و آثار و خطوط بديع باب، از بين برود و به جاي آنها خط خود را جلوه نمايد... [1] .
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] اعتضاد السلطنه: فتنه ي باب، چاپ تهران، ص 119.