پاداش تلاش هاي مخلصانه

پيش از اين، دعاي عبدالبهاء را در تأييد و بقا و قدرت امپراطوري عثماني را آورديم و گفتيم كه اين دعا، دروغ و دغل بود؛ علت آن را بار ديگر در اين عبارات شوقي بنگريد:
«در اثر احتلال [ورود] قواي فاتح انگليس به اراضي مقدسه و تصرف آن اراضي از طرف حكومت مذكور، مخاطرات عظيمه كه مدت شصت و پنج سال حيات پر انوار شارع قدير و مركز عهد الهي را احاطه نموده بود، زائل گرديد؛ سد منيع [استوار] در پيشرفت امر بديع [دين جديد] و دوره ي فشار و تضييق سپري گرديد.» [1] .
حتما به خاطر داريد كه پيش از اين يادآوري كرده ايم كه بهائيت به هيچ روي حتي پس از اشغال فلسطين، در ميان مردم آن جا به عنوان يك دين مطرح نبود. بنابراين اين اظهارات جناب شوقي دروغ محض است. مخاطرات عظميه اي كه
ايشان از آن ها ياد مي كند، اتهامات جاسوسي بوده است، نه ظهور دين جديد. ديده بگشاييد اي خردمندان!
به اين ترتيب پس از تصرف فلسطين، بهائيان در آن جا:
«از حريت [آزادي] كامل برخوردار شدند و مقدمه ي شناسائي رسمي تأسيسات امريه در آن صقع [ناحيه] جليل فراهم آمد.» [2] .
دم خروس اين جا نمايان تر مي شود و معلوم مي گردد كه تمامي آن تلاش هاي مخلصانه براي چه بوده است و چه پاداشي در پي داشته است. افزون بر آن چه كه جناب شوقي به عنوان ثمره و نتيجه ي اقدامات بشر دوستانه ي عبدالبهاء در اشغال فلسطين به دست قواي انگليس، نام برده است، اين اقدامات فرجام شيرين ديگري نيز داشته است:
«پس از اختتام [پايان] جنگ و اطفاء [خاموشي] نايره ي [آتش] حرب و قتال، [جنگ و كشتار] اولياء حكومت انگلستان از خدمات گران بهائي كه حضرت عبدالبهاء در آن ايام مظلم [تاريك] نسبت به ساكنين ارض اقدس و
تخفيف [سبك كردن] مصائب و آلام [دردهاي] مردم آن سرزمين مبذول فرموده بودند، در مقام تقدير برآمدند و مراتب احترام و تكريم خويش را با لقب نايت هود و اهداء نشان مخصوص از طرف دولت مذكور، حضور مبارك ابراز داشتند و اين امر با تشريف و تجليل [بزرگ داشت] وفير [فراوان] در محل اقامت حاكم انگيز در حيفا برگزار گرديد و در آن احتفال پر احتشام [مجلس با شكوه]جمعي از رجال و اعاظم قوم از ملل و شعوب مختلفه حضور به هم رسانده و در انجام مراسم شركت نمودند.» [3] .
جالب است! از خوانندگان گرامي درخواست مي كنيم قطعه هاي مختلف اين پازل ديدني و پر رمز و راز را كنار يك ديگر قرار دهند تا صحنه ي سياه اعطاي نشان پهلواني به جناب عبدالبهاء رخ نمايد:
- از يك سو جناب عبدالبهاء براي بقاي دولت عثماني دعا مي كند؛
- از سوي ديگر دولت عثماني در پي دستگيري و اعدام او به جرم جاسوسي است؛
- از آن سو، امپراطوري بريتانيا و استعمارگر پير سخت نگران جان عبدالبهاست
- و در پي تمامي اين حوادث، قواي اشغال گر به خاطر خدمات گران بهاي جناب عبدالبهاء به مردم سرزمين اشغال شده، به ايشان لقب نايب هود مي دهد!؟
كي و كجا ديده ايد كه يك كشور اشغال گر به يكي از تبعه ي غير بومي و غير اصلي يك سرزمين اشغال شده، به خاطر خدمت به مردم! نشان پهلواني دهد؟
يادتان باشد از همان آغاز هم دولت عثماني به عبدالبهاء مشكوك بود.
ديده اي ديگر بگشاييد اي خردمندان و صحنه ي جالب و كامل شده ي اين پازل شگفت انگيز را در بخش بعدي بنگريد.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] قرن بديع 298:3.
[2] قرن بديع 298:3.
[3] قرن بديع 299:3.